: آيا قرآن داراي ريتم و موسيقي خاصي است ؟ اصولاً نظر قرآن دربارة موسيقي چيست ؟ جايگاه آن را در عالم معنا و فرشتگان بيان كنيد .
پاسخ : همة عالمان و انديشوران اسلامي در اصل اعجاز و خارق العاده بودن قرآن ترديد ندارند . امّا در سِرّ اعجاز آن اختلاف نظر دارند و در آن باره وجوهي را ذكر كرده اند :
1 - نظم بينظير ؛ نظم و ترتيب كلمات قرآن به گونه اي است كه تناسب يك كلمه با كلمة قبلي از نظر لفظ و معنا و آوا رعايت شده است .
اديبان نامدار گفته اند : اگر كلمه اي از قرآن برداشته شود ، لغتي را نمي توان جايگزين آن نمود ، زيرا هر كلمه اي داراي ويژگي خاصي است كه سبب تفاوت معنا ميشود .
2- سبك نوين قرآن ؛ كلام عرب به يكي از وجوه نظم ، نثر و سجع ارائه ميشود .
نظم ؛ كلامي است داراي وزنو قافيه . به شعر كلام منظوم گويند .
نثر به سخن پراكنده و سخن غير منظوم اطلاق ميشود .
سَجْع ، آرايه و اصطلاحي است كه از همراه آمدن كلمات هماهنگ در آخِرِ جمله هاي يك عبارت حاصل مي آيد ، مثل كلمه هاي مهتر و بهتر در اين عبارت نه هر كه به قامت مهتر ، به قيمت بهتر .
سجع در نثر مثل قافيه[4]در شعر است [5].
هر كدام از اين وجوه نقاط قوّت و ضعف دارند . براي مثال ، كلام منظوم تأثير زياد و بيشتري بر اذهان مردم مي گذارد، اما عيبش اين است كه گوينده را مجبور مي كند كه از كلمات نامناسبي استفاده كند .
نثر هر چند تأثير نظم و شعر را ندارد ، اما گوينده آزاد است كه از كلمات مناسب استفاده كند .
نقطه ضعف سجع اين است كه براي گوينده تكلّف ايجاد مي كند و مستلزم بي ربط سخن گفتن است .
اما سبك قرآن سبك نويني است كه هيچ يك از محدوديت هاي مذكور را ندارد .
3- موسيقي خاص قرآن ؛ از ويژگيهاي اعجاز قرآن ، موسيقي خاص آن است .
لحن الأدا و آهنگ و موسيقي .
لحن الأدا يعني هنگام ادا و قرائت ، آهنگ خاص هر كلامي را رعايت نمودن ، مثلاً ما در حضرت مريم عليها سلام الله وقتي ديد بچه اش دختر شد ، بسيار نگران و محزون گرديد و با حسرت اظهار داشت :
ربّ إنّي و صْعتُها اُنثي ؛ خداوندا! من او را دختر آوردم [6] .
قاري بايد هنگام تلاوت آن را با كمال حزن قرائت كند .
در مقابل برخي آيات را با سرور و برخي آيات را با قاطعيت و كوبندگي و بعضي را با نرمي بخواند . آهنگ و آوا و موسيقي مربوط به صفات حروف است . مخارج و غُنّه و بلاغُنّه را بشناسد و هنگام قرائت آن را رعايت كند .
غُنّه به آوازي كه از خيشوم بيرون آيد ، گفته ميشود و همچنين تحريري است از موسيقي كه در هنگام غنا و سراييدن به خيشوم بيني اوا ميشود . نون مع الغُنّه، به نوني گفته ميشود كه همراه صوتي كه در خيشوم پيچد ، تلفّظ گردد[7] .
اصطلاحاً به متناسب بودن حرف آخر هر كلمه با حرف اوّل هر كلمه سلامت گويند[8] .
جمله بندي هاي قرآن ، مبتني بر نوعي آهنگ است. اگر انسان بتواند هر جملةقرآن را طبق آهنگ مناسب و تنظيم شدة آن بخواند ، در اين صورت روح خاصي بر قراعت قرآن حاكم مي گردد.
به همين خاطر در كشور مصر ، قُرّاء ابتدا فن موسيقي را ياد ميگيرند ، سپس وارد فن قرائت قرآن ميشوند.
در اين كه غنا و موسيقي باهم تفاوت دارند ، ميان مفسران اختلاف است.
مشهور اين است كه موسيقي با ابزار طبيعي تحقّق پيدا مي كند ، اما غنا از طريق گرداندن صدا در حنجره.
اما عده اي از جمله استاد معرفت معتقدند تفاوتي ندارند[9].
فقهاي عظام كه در محدودة اسلام و قرآن فتوا مي دهند ، مي گويند :
موسيقي و آهنگ هاي مناسب با مجالس لهو و لعب و مهيّج حرام است و اگر چنين نباشد ، اشكالي ندارد [10] .
آيات علمي قرآن زياد است كه به برخي اشاره ميشود:
1-آية4 سوره قيامت: ...بليََ قادرين علي أنْ تُسَوِيّ نبانه.
طنطاوي در تفسير خود ذيل همين آيه مي گويد: حكمت ذكر سر انگشتان فقط در عصر ما معلوم شد و كسي تا اين اواخر نمي دانست كه خطوط سر انگشتِ هر فردي ، منحصر به خود او است و انگشت نگاري به همين علّت متداول شد[11].
2-آيات 20 و21سوره الرّحمن :مرجع البحرين يلتقيان، بينهما بَرْزخُ لا يبغيان ؛ دو دريا را به هم آميخت[يا روان ساخت] كه به يكديگر اتصال يابند. ميان آن برزخي استكه به هم تجاوز نكنند.
در اين اواخر كه هيأت علمي سرجون امري به اتفاق هيأت اكتشافيِ دانشگاه مصر، براي تحقيق در اعماق درياي احمر و اقيانوس هند به جنوب عدن رهسپار شدند، با وسايل علمي معلوم ميان خليج عقبه و بحر احمر حايلي وجود دارد كه ارتفاعش از هزار متر متجاوز است.
نيز معلوم كردند: خواص طبيعي و شيميايي آب هاي خليج مزبور با درياي احمر متفاوت است.
بنابراين آية 21 كه فقط سه كلمه است:بينهما، برزخٌ، لايبغيانمشتمل بر دو معجزة علمي است:
اوّل، وجود حاجز، دوم عدم آميزش خواص دو دريا[12].
آيات قرآن درباره كشفيات علوم طبيعي و فلكي آن قدر زياد است كه مؤلف محترمسر الرُالقرآنغازي احمد مختار پاشا، هفتاد آيه را موافق آخرين كشفيات علوم طبيعي و فلكي جديدتفسير نموده است. نه تنها مسلمانان بلكه محققان اروپا و مستشرقان مِنصف نيز به اين حقايق گواهي داده اند، مثلاً دينورتمي گويد:واجب است اعتراف كنيم كه علوم طبيعي و فلكي و فلسفه و رياضيات كه در اروپا اوج گرفته، عموماً از قرآن اقتباس شده است، بلكه اروپا شهري براي اسلام است[13].
از اولياي گرامي اسلام هم مطالبي نقل شده كه منجر به كشف قوانين علمي شده باشد،از جمله امام علي (ع) فرمود: اگر بخواهم از آب نور، روشنايي به وجود مي آورم[14] .
اين حديث اشاره به توليد برق است كه از طريق فشار آب به توربين ها پيدا ميشود.
امام باقر عليه السلام به ميكرب اشاره مي كند، وقتي از او مي پرسند: از كجاي كوزه بايد آب خورد؟
در جواب مي فرمايد: از محل دسته و جاي شكسته اش آب نياشاميد ، چون نشيمنگاه شيطان است[15].
شيطان به موجود موذي گفته ميشود كه در اين حديث مراد ميكرب مي باشد.
[4] قافيه ، در پايان ابيات ، كلماتي نا م