مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

در موردي كه قيمي (مادر) در سال 1367 بدون جلب نظر دادستان ، اقدام به فروش اموال (املاك صغار)نموده و وجه حاصله از آن را جهت مخارج صغار و خريد مسكن صرف نموده آيا دعوي صغار كه در حال حاضركبير شده اند بر عليه قيم (مادر) و خريدار آن املاك پذيرفته است يا خير؟
تفاوت فسخ نكاح و طلاق و آثار هر كدام بيان شود؟
آيا در صورت استنكاف ولي قهري از پذيرفتن قيموميت ، همسر (مادر فرزندان صغير) مي تواند قيموميت را به عهده بگيرد؟
زوجه اي عليه زوج طرح دعوي نموده و ادعا داشته كه در تاريخ 75/12/14 با همسرش ازدواج نموده كه حاصل اين ازدواج يك فرزند پسر مي باشد كه در حدود تاريخ 79/10/13 به دنيا آمده ولي زوج از تاريخ 77/8/9زندگي مشترك راترك و فقط گاهي به منزل مراجعت مي نمود لذا تقاضاي نفقه و تعيين تكليف خود را نموده است و از طرفي زوج با طرح دعواي متقابل ادعاي نموده در حالي كه زوجه بيش از يك سال قبل از حاملگي ترك فراش كرده مدعي است كه فرزندي كه به دنيا آمده منتسب به من است در حالي كه يقين دارم هيچ گونه مجامعتي درمدت مذكور در بين نبوده است لذا تقاضاي نفي ولد از طريق معرفي به پزشكي قانوني و اجراي مراسم لعان رانموده است كه در اين مورد چند مسأله پيش آمده خواهشمند به اين مسائل پاسخ دهيد.
1 . الف . آيا با توجه به اين كه در قانون مدني و ساير قوانين مدون اين جانب به اين موضوع دسترسي پيدانكردم آيا از نظر شرع مقدس مورد مذكور از موارد لعان هست يا خير و اصولا لعان در چه مواردي مصداق پيدامي كند؟
ب . با توجه به مسأله (11) كتاب اللعان از تحرير الوسيله حضرت امام (ره ) كه فرموده است : لايقع اللعان الاعند الحاكم الشرعي و... . آيا اين جانب كه ابلاغ قضايي از طرف رئيس محترم قوه قضاييه حضرت آيت الله شاهرودي به عنوان رئيس شعبه دارم مجاز به رسيدگي و اجراي مراسم لعان هستم يا خير؟
ج . در مورد ادعاي نفي ولد از جانب زوج كه گفته است به طريق ممكن اعم از معرفي به پزشكي قانوني واجراي مراسم لعان به نفي ولد رسيدگي شود، آيا نفي ولد فقط ازطريق لعان انجام مي شود و معرفي به پزشكي قانوني موردي پيدا مي كند يا خير؟
د. آيا به صرف ادعاي زوج به نفي ولد و درخواست اجراي مراسم لعان ، قاضي بايد مراسم لعان را انجام ونفي ولد را ثابت كند يا بايد پيرامون اين كه ولد در فراش زوج بدنيا آمده يا امكان الحاق ولد به پدر تحقيقات لازم را به عمل آورد و در صورت عدم وجود دلايل كافي براي الحاق فرزند به پدر مراسم لعان را انجام دهد؟
ه . آيا پس از اجراي مراسم لعان قاضي بايد حكم به نفي ولد صادر نمايد يا خير؟
در طلاقي كه زن به لحاظ عسروحرج (از قبيل سوءرفتار، ايراد ضرب عمدي از طرف زوج و يا ترك انفاق )تقاضا مي كند و موارد عسر و حرج براي دادگاه محرز مي شود دادگاه در اين گونه موارد چه نوع طلاقي بايد صادركند و آيا در اين گونه موارد بذل مهريه و يا علاوه بر مهريه و يا كمتر از مهريه در قبال طلاق ضروري است يا خير؟
خانمي مالك شش دانگ يك باب خانه طي عقد بيع سه دانگ منزل مسكوني خود را به فرد (الف ) مي فروشد درضمن عقد مذكور در ذيل عقد نامه نوشته مي شود شرط مي شود كه منافع اين سه دانگ مادام الحيات در اختيارخانم فروشنده باقي بماند و خريدار با اين شرط عقد بيع را امضا مي نمايد. حال پس از چندي خريدار (الف ) سه دانگ مذكور را طي عقد بيع ديگري به شخص (ج ) مي فروشد ضمن اين كه در اين قرارداد نيز شرط مذكور (انتفاع مادام العمر خانم فروشنده اولي درج و به تأييد خريدار (ج ) هم مي رسد) پس از مدتي خريدار (ج ) سه دانگ مذكوررا با اطلاع از شرط به ديگري رهن داده و بدين طريق حق انتفاع خانم (الف ) را سلب نموده است .
با توجه به مراتب فوق :
1 . آيا خريدار مي تواند ضمن عقد بيع چنين شرطي نموده و منافع را مادام العمر در اختيار فروشنده قراردهد؟
2 . آيا شرط ضمن عقد بدين نحو خلاف مقتضاي ذات عقد نيست ؟
3 . آيا اين شرط را مي توان در قالب عقد عمري يا حبس تلقي نمود (كلا آيا اين شرط را مي توان عقد ديگري تلقي نمود تا مشمول عقد عمري شود)؟
4 . در صورت مثبت بودن جواب ، عمل خريدار دوم (ج ) در انتقال منافع به شخص غير (رهن ) مشمول كدام عنوان مي شود آيا مي توان آن را انتقال مال غير به ديگري تلقي نمود يا خير؟
شخصي به قيمومت از فرزندان صغار خود و بدون تصويب دادستان اقدام به معامله مالي غير منقول كه متعلق حق صغار است با ثالثي مي نمايد (ماده 1241 قانون مدني ) اين معامله چه وضعيتي دارد؟
2 . چنانچه معامله را غير نافذ بدانيم در صورتي كه صغار از تحت قيمومت خارج شده باشند اجازه معامله با نامبردگان است و اختيار تصويب معامله اي كه با دادستان بوده به نامبردگان منتقل مي شود يا خير؟
3 . در صورتي كه پاسخ منفي باشد و اين معامله را ناتمام بدانيم و صغار نيز راضي به آن نباشند نسبت به اعلام نظر در خصوص تصويب يا رد معامله چه مرجع و مقامي صلاحيت دارد (پس از خروج صغار از تحت قيمومت )؟
در طلاق هاي توافقي كه زوجه كليه حقوق مالي و شرعي خود را بذل مي نمايد واز شوهر نيز اعلام تنفرنمي نمايد نوع طلاق چيست ؟
آيا وثيقه مانند كفالت است كه با فوت كفيل ، كفالت از بين مي رود؟ مثلا اگر شخصي خانه اي را كه ده ميليون تومان ارزش دارد به عنوان وثيقه گذاشت و بعد از دنيا رفت آيا وثيقه آزاد مي شود و به ورثه منتقل مي شود يا به نفع شاكي و دولت ضبط مي شود؟
نظر مشهور فقها در رابطه با قرعه كشي ها و مسابقات ورزشي و علمي و فرهنگي و مانند آن چيست وجوايزي كه به شركت كنندگان پرداخت مي شود چه حكمي دارد؟
در خصوص تاريخي كه فرزند از حضانت ابوين خارج مي شود ظاهرا در قوانين موضوعه و قانون مدني جمهوري اسلامي ايران به صراحت تعيين تكليف نشده است ; در حالي كه ماده 1193 قانون مدني مقرر مي دارد:همين كه طفل كبير و رشيد شد از تحت ولايت خارج مي شود... و ماده 1177 قانون مدني مقرر داشته : طفل بايدمطيع ابوين خود بوده و در هر سني كه باشد بايد به آنها احترام كند. بنابه مراتب فوق ، مستدعي است درخصوص سؤال هاي ذيل اين دادگاه را ارشاد فرماييد.
1 . آيا به صرف اين كه دختر يا پسر به سن بلوغ شرعي رسيده است از حضانت ابوين خارج مي شود و خود،مختار است كه پدر يا مادر يا شخص ديگري را جهت ادامه زندگي وسرپرستي خود انتخاب نمايد يا اين كه تاريخ خروج از حضانت حسب ماده 1193 قانون مدني ، كبير و رشيد شدن و يا اثبات رشد در دادگاه است ؟
2 . در صورت مثبت بودن قسمت اول سؤال فوق ، آيا دختري كه به سن بلوغ شرعي رسيده و پدر و مادرش به لحاظ طلاق از همديگر جدا شده اند و دختر، مادر را جهت نگهداري خود انتخاب مي كند ولي از نظر پدر دختر وهمچنين از نظر دادگاه ، حضور دختر در منزل مادرش به مصلحت نيست و براي دختر تالي فاسد دارد و ممكن است دختر از لحاظ اخلاقي ، منحرف وفاسد شود در اين مورد آيا دادگاه مي تواند دختر را اجبار نمايد كه در منزل پدرش زندگي كند.
3 . در مورد ملاقات ابوين با فرزند مشترك خود كه به سن بلوغ شرعي رسيده است آيا پدر و مادري كه طفل پيش وي زندگي نمي كند مي تواند تقاضاي اجبار طفل را به انجام ملاقات در ساعات معيني نمايد يا اين كه فرزندمخير است ملاقات را انجام دهد و يا انجام ندهد؟
آقاي «الف » منافع املاك خود را تا زمان حيات زوجه اش به وي هبه و بعد از فوت همسرش املاك را وقف آموزش و پرورش با شرايط مقرر در سند عادي مي نمايد. به موجب سند عادي مورخه 61/5/5 ارائه شده از ناحيه برادر «الف » مدعي مي گردد كه نصف املاك را برادرش به وي هبه نموده است . زوجه آقاي «الف » كه در قيد حيات مي باشد به موجب مرقومه عادي مورخه 1373/6/19 منافع املاك را به آموزش و پرورش صلح نموده است . حال با ملاحظه متن دادنامه اعلام فرماييد:
1 . با توجه به عدم قبض از ناحيه آموزش و پرورش و هبه يا صلح منافع املاك از ناحيه آقاي «الف » به همسرش (تا پايان عمر وي ) آيا وقف عين املاك به آموزش و پرورش شرعا صحيح مي باشد.
2 . در صورت صحت وقف و لازم بودن آن ، هبه نصف املاك از ناحيه واقف به برادرش به تاريخ مقدم ازتاريخ وقف صحيح مي باشد يا خير؟
  1. 4021 از 4632