مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

اگر بخواهيد به يك فردي كه ديني غير از اسلام دارد دين اسلام را براي او معرفي كنيد چگونه معرفي ميكنيد؟

آيا دين براي انسان است يا انسان براي دين ؟

راه رسيدن به كمال ديني و معرفت اسلامي از كجاي وجود انسان سرچشمه مي گيرد و چطور مي توان انسان در مقابل پروردگار جهانيان مورد مقبول قرار بگيرد چگونه امكان پذير است در مقابل بعضي وسوسه هايي كه قرار است در ذهن انسان پديدار شود جلوگيري كرد تا دچار يأس و نا اميدي نشود ؟

براي پاك شدن ربا در زندگي چه دستوري در اسلام آمده است؟

را ههاي كشاندن افرادي كه بدبين به اسلام هستند به مسجد چيست ؟

آيا روشهاي تربيت ديني با شدت و ضعفهاي موجود خود آسيب زا نيست ؟

يك رزمنده اي در حدود يك سال در جبهه حق عليه باطل دفاع از دين اسلام مي كرد يك پسري هم داشتم تقديم به اسلامكردم حالا هر مجلسي كه مي نشينم كسي از بزرگان يا كوچك سالان بدگويي انقلاب را مي كنند ناراحت مي شوم با يك خانم محترمي درگير شدم و بهش ناسزا گفتم و بر خويشان هم ناراحت مي شوم كه چيزي بگويم چه كار كنم كه اين ناراحتي برطرف شود جواب را محرمانه به خودم برگردانيد؟

نظر به اينكه حيات برخي از بزرگان مذهبي ( همچون علامه طباطبائي ، علامه تهراني ، سيد هاشم حداد و ... ) مقارن با رهبريت و انقلاب اسلامي به زمامت حضرت آيت الله خميني (ره) بوده است. خواهشمند است بطور مستند از آثار و رفتار سه نمونه افراد فوق در ارتباط با انقلاب سالمي و رهبريت آن ( خصوصاً به عنوان نائب اسلام ) بنويسيد شايد بتوان خواستن اين مصادق ها را در جواب اينكه چگونه است وجود افرادي بسيار وارسته و داراي روحيه الهي ( به اعتراف بسياري از عالمان ) كه در مواجه با انقلاب و خصوصاً انقلاب اسلامي امام و حتي نقش اجتماعي ، روشن و برجسته نيست ( لا اقل براي اينجانب ) خصوصاً به عنوان مصاديق با توجه به تاثيرات سه نمونه فوق در تربيت شاگردان الهي مفصلاً توضيح دهيد يا مرجع كامل دهيد ، مثلاً رابطه مختصر استاد مطهري با سيد حداد ( در كتاب روح مجرد ) آمده است ، ولي نقش اجتماعي سيد حداد براي اينجانب تا كنون روشن نيست ؟ ( با توجه به حكومت بعث و ظلم و ستم آن رژيم به روحانيون آن زمان).

جايگاه پدرو مادر در اين جهان و جهان ديگرچيست ؟

چرا امام جماعت(ظاهراً) منحصر شده است به روحانيت در حالي كه اسلام شرط امام جماعت را عدالت يكي از شرايط امام جماعت قرار داده است؟

چرا خداوند ازيك طرف ما را آزاد به خود واگذاشته است و از طرفي ما را محصور كرده است كه فقط دين اسلام را بپذيريم و پيرو آن باشيم آيا اين عين جبر نيست؟

آيا در دين مبين اسلام جايگاه زن همان مقام و جايگاهي است كه امروز در اين جامعه به آن نگاه ميشود (از نظر شخصيتي و حضور در اسلام و در حدود وچارچوب شرع زن در اجتماع) همچنانكه در حدود اسلام زنان حضور فعالي در جامعه داشتند مگر نه اينكه ما از همان پيامبر و از همان اسلام الگوئي ميگيريم؟

  1. 896 از 4632