کد مطلب:28815
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:4
اگر شيطان نبود آيا چون انسان مختار است لزومي به موجودي بود تا او راگمراه كند؟
در اين مورد بايد گفت: 1- شيطان از طايفه جن است. خداوند فرمود: {A{/Bوَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كانَ مِنَ اَلْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ {w1-16w}{I18:50I}/}A}؛ {Mو به ياد آور وقتي را كه به فرشتگان فرمان داديم بر آدم همه سجده كنيد و آنها همه سجده كردند مگر ابليس كه از جنس جن بود و بدين جهت از اطاعت خدا سرپيچيدM}»، {V(كهف، آيه 50)V}. فرشتگان امكان مخالفت با فرامين الهي را ندارند (تحريم،آيه 6) ولي جن مانند انسان مختار است و لذا امكان نافرماني براي آنان وجود دارد و قرآن نيز آنها را به مؤمن و كافر و فاسق و صالح تقسيم مي كند، (جن، آيه 14) و لايق پاداش و كيفر اخروي مي داند (انعام/ 128 - الرحمن/ 39 - اعراف/ 179 - هود/ 119 - سجده/ 13) ازاين رو خداوند براي توجيه امكان نافرماني ابليس ابتدا مي گويد او از جن بود و بدين جهت سرپيچي كرد). سرپيچي ابليس برخاسته از رذايل نفساني و كفر پنهاني او بود كه تا پيش از اين واقعه مجال بروز و ظهور نداشت. قرآن كريم مي فرمايد: {A... قال {/Bأَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبي وَ اِسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ {w10-43w}{I2:34-33I}/}A}؛{M... خداوند به ملائكه فرمود آيا نگفتم من مي دانم غيب آسمان ها و زمين را و مي دانم هر آنچه را آشكار و پنهان مي كنيد و چون گفتيم فرشتگان را كه سجده كنيد بر آدم، همه سجده كردند مگر شيطان كه ابا و تكبر كرد و از كافران بودM}»، {V(بقره، آيه 33 - 34)V}. تعبير {/B«ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»{w25-27w}{I2:33I}*/} و {/B«كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ»{w14-16w}{I2:34I}*/} نشان از سابقه كفر نهاني ابليس دارد. علامه طباطبايي مي فرمايد: {/B«كانَ مِنَ اَلْكافِرِينَ»{w14-16w}{I2:34I}*/} به استناد صيغه ماضي به معناي «و از كافران شد» نيست بلكه به معناي «از كافران بوده است»، {V(علامه طباطبايي، الميزان، ج 1، ص 119، ذيل آيه مذكور)V}. اين مسأله مؤيد روايي نيز دارد كه علامه طباطبايي آنها را در ذيل تفسير همين آيه آورده است. برخي از مفسران اهل سنت نيز ايمان ابليس را قبل از نافرماني ايمان همراه با نفاق مي دانند، {V(ر.ك: فخر رازي، التفسير الكبير، ج 2، ص 236، المسألة السادسه)V}. جن مانند هر موجود ديگري لايق و شايسته آفرينش است، چرا كه از ديدگاه فلسفي وجود مساوق با خير است و خداي فياض هر چيزي را مي آفريند. اين كه شيطان - و نيز انسان هاي كافر و گنه كار - با اختيار خويش از مسير اصلي و هدف نهايي آفرينش خود دور شده اند، باعث نمي شود آفرينش آنها لغو و مخالف حكمت باشد. خداوند متعال آنها را آفريد تا با اختيار خويش اطاعت كنند و لازمه اطاعت اختياري اين است كه امكان مخالفت اختياري را نيز به آنها اعطا كند. پس مخالفت آنان ضرري و لطمه اي به حكيمانه بودن آفرينش آنها نمي زند. 3- آنچه در بند دوم گفته شد فلسفه آفرينش شيطان با توجه به خود او و عملكرد خود او است و مي تواند توجيه كننده آفرينش او باشد. اما اگر وجود شيطان را در رابطه با آفرينش انسان بسنجيم، سؤال مي شود آيا وجود شيطان براي آفرينش انسان لازم و ضروري است يا نه؟ اين سؤال از آن جا پيدا مي شود كه ابليس پس از نافرماني و رانده شدن از درگاه الهي، از خداوند متعال مهلت خواست تا انسان را فريب دهد {A{/Bقالَ أَنْظِرْنِي إِلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ. قالَ إِنَّكَ مِنَ اَلْمُنْظَرِينَ {w1-9w}{I7:15-14I}/}A}؛{M شيطان گفت [حال كه رانده درگاه شدم ]پس مرا تا به روزي كه خلايق برانگيخته شوند مهلت ده. خدا فرمود البته مهلت خواهي داشت M}»، {V(اعراف، آيات 14 و 15 - حجر، آيات 36 و 37 - ص، آيات 79 و 80)V}. و از اين كه خداوند چنين فرصتي را به ابليس داده است درمي يابيم كه فريب كاري شيطان براي انسان در نظام آفرينش نه تنها با هدف آفرينش انسان ناسازگار نيست، در مسير آن است. 4- قبل از بيان فلسفه وجودي شيطان براي آفرينش انسان بايد تذكر داد كه جزئيات، برهان بردار نيستند و آنچه در اينجا ذكر مي شود فوايدي براي وجود شيطان در آفرينش انسان است. انسان براي رسيدن به كمال اختياري كه هدف آفرينش او است، بايد از دو نوع گرايش و تمايلات خوب و بد بهره مند باشد. اگر فقط گرايش به خوبي در او موجود باشد، مانند ملائكه خواهد شد و اگر تنها گرايش هاي مادي او را دعوت كنند، مانند حيوانات مجالي براي صعود اختياري معنوي ندارد واگر هر دو را داشته باشد، با انتخاب خوبي ها از ملائكه برتر و به كمال مطلوب خود نائل خواهد شد و اگر بدي ها را برگزيند از حيوانات پست تر خواهد بود. گرچه انسان در درون خود داراي دو گرايش حق و باطل است؛ يعني، نفس اماره او را به بدي ها و عقل و فطرت او را به خوبي ها مي خواند وانسان در انتخاب هر يك از اين دو راه مختار و مستقل است، اما اين استقلال در انتخاب، منافاتي ندارد. با اين كه شيطان از بيرون وسوسه كننده و دعوت كننده او به بدي ها و ملائكه دعوت كننده او به خوبي ها هستند. انسان با اختيار خود، در ولايت شيطان يا ملائكه داخل مي شود. خداوند متعال فرمود: {A{/Bيا بَنِي آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ اَلشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ اَلْجَنَّةِ{w1-11w}{I7:27I}/}... {/Bإِنَّا جَعَلْنَا اَلشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ {w26-32w}{I7:27I}/}A}؛{M اي فرزندان آدم مبادا شيطان شما را فريب دهد، چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد... ما نوع شيطان را اولياي آنان كه به خدا ايمان نمي آورند قرار داده ايم M}»، {V(اعراف، آيه 27)V}. {A{/Bكُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ {w1-7w}{I22:4I}/}A}؛{M در لوح تقدير چنين فرض و لازم شد كه هر كس شيطان را پيشواي خود سازد وي او را گمراه كندM}»، {V(حج، آيه 4 - نحل، آيه 100)V}. {A{/Bإِنَّ اَلَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اَللَّهُ ثُمَّ اِسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ اَلْمَلائِكَةُ{w1-10w}{I41:30I}/}...{/Bنَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي اَلْحَياةِ اَلدُّنْيا وَ فِي اَلْآخِرَةِ{w1-8w}{I41:31I}/}A}؛{M آنان كه گفتند پروردگار ما خداي يكتا است و بر اين ايمان پايدار ماندند فرشتگان بر آنها نازل شوند... ما [فرشتگان ] در دنيا و آخرت اولياي شما در دنيا و آخرت هستيم M}»، {V(فصلت، آيات 30 و 31)V}. به عبارت ديگر، نفس اماره كه خود {A{/Bلَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ{w7-8w}{I12:53I}/}A} است، {V(يوسف، آيه 53) V}انسان را آماده پذيرش وساوس و دعوت هاي شيطان مي كند و شيطان انسان را بيشتر گمراه مي كند. {Hو يعاضدلي الهوي H}؛ {Mخدايا من از شيطان شكايت دارم كه... هواي نفس مرا تقويت مي كندM}»، {V(بحارالانوار، ج 94، ص 143)V}. همان گونه كه پيروي از عقل و فطرت - كه هدايت دروني هستند - انسان را لايق رحمت هاي خاص الهي از سوي ملائكه مي كند. وجود شيطان براي دعوت به بدي ها و تحريك نفس اماره، مكمل بيروني گرايش انسان به بدي ها است، همان گونه كه وجود ملائكه و دعوت آنها به خوبي ها و تقويت عقل و فطرت، مكمل بيروني گرايش انسان به خوبي ها است واز تعامل اين دو، انسان كامل پرورش مي يابد. برخي وجود شيطان را عاملي براي انگيزه بيشتر انسان در پناه بردن به خدا مي دانند واصل پناه بردن انسان به خدا او را در مسير تكاملي قرار مي دهد. تأكيدهاي قرآن به پناه بردن از شيطان به خدا فراوان است {A{/Bوَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ اَلشَّياطِينِ. وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ {w1-14w}{I23:98-97I}/}A}؛ {Mاي رسول بگو بارالها من از وسوسه و فريب شياطين به سوي تو پناه مي آورم و هم به تو پناه مي آورم بار خدايا از آن كه شياطين به مجلسم حضور به هم رسانندM}»، {V(المؤمنون، آيه 97 و 98)V}. {A{/Bفَإِذا قَرَأْتَ اَلْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّيْطانِ اَلرَّجِيمِ {w1-8w}{I16:98I}/}A}؛ {Mچون خواهي تلاوت قرآن كني اول از شر شيطان مردود به خدا پناه برM}»، {V(نحل، آيه 98)V}. {A{/Bوَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ اَلشَّيْطانِ اَلرَّجِيمِ {w21-29w}{I3:36I}/}A}؛{M و مريم را و فرزندانش را از شر شيطان رجيم در پناه تو آورم M}»، {V(آل عمران، آيه 36)V}. {A{/Bوَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ اَلشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ {w1-8w}{I7:200I}*/}A}؛{M و چنان چه بخواهد از طرف شيطان در تو وسوسه و جنبشي پديد آيد به خدا پناه برM}»، {V(اعراف، آيه 200)V}. اين فايده نسبت به فايده نخست جنبه فرعي دارد؛ يعني، از آنجا كه شيطان براي گمراهي انسان است انسان بايد از آن به خدا پناه ببرد. به هر حال هر دو اين امور در راه تكامل انسان است.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.