کد مطلب:31009
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
گناه كاران چند صباحي گناه كرده اند, ولي بايد در آخرت , جاودانه در جهنم بسوزند; آيا اين عمل با حكمت و رحمت خدا سازگار است ؟
قبور آن عزيزان تا زمان تسلّط وهّابيان و ملك سعود و پيروانش , داراي ضريح , گنبد و بارگاه ومحل راز و نياز و زيارت عشّاق بود, امّا پس از تسلّط وهّابي ها بر حجاز, در پانزدهم ربيع 1343هجري , قمري ,بلافاصله در هشتم شوّال همان سال ; يعني حدود شش ماه , قبور و گنبد و بارگاه آن ها را تخريب كردند.
وهّابي ها نه تنها قبور ائمهء بقيع را تخريب كردند, بلكه در ظرف دوازده سال , به شهر مقدس كربلا و اطراف آن و نجف حمله مي كردند, كه نخستين آن در سال 1316صورت گرفت . در اين مرحله چنان رسوايي در كربلابه بار آوردند كه در وصف نمي گنجد; پنج هزار تن يا بيش تر را به قتل رسانيدند و پس از فراغت از جنگ , به طرف خزينه هاي حرم رفتند كه انباشته از اموال فراوان و اشياء نفيس بود و همه را به غارت بردند.()
(پـاورقي 1.جعفر سبحاني , آيين وهّابيّت , ص 29
گفتني است : از جمله مسائلي كه وهابيان بر آن حساسيت خاصي دارند, تعمير قبور و ساختن بنا بر روي قبور پيامبران و اولياي الهي است , و عمدهء دليلشان دو چيز است : اجماع (اتفاق نظر) علماي اهل سنّت , وحديث ابي الهيّاج . از ابي الهيّاج نقل مي كنند كه او گفته است : روزي حضرت اميرالمؤمنين 7به من فرمود:شما را براي انجام كاري مي فرستم كه رسول خدا6مرا براي انجام آن مأمور كرد, و آن اين كه : هر تصويري راديدي , محو كن , هر قبري را مشاهد كردي , آن را مساوي و برابر با زمين بنما.
هر دو دليل وهّابيها مخدوش است , زيرا اجماع و اتفاق علما و امت اسلامي در تمام ادوار اسلامي برخلاف اين اعتقاد بوده و در زمان خود پيامبر6و ياران او تعمير قبور و ساختن بنا بر روي آن وجود داشته است .
روزي كه اسلام در شبه جزيره انتشار يافت و قسمت مهمي از خاورميانه را گرفت , قبور پيامبراني كه مدفن آنان شناخته شده بود, سقف و سايبان و قبه و بارگاه داشت . در مكه قبر حضرت اسماعيل و مادرش در حِجْرقرار داشت و قبر دانيال در شوش , و قبر يونس و هود و صالح و ذوالكفل در عراق بود. قبر حضرت ابراهيم وفرزندش اسحاق و يعقوب و يوسف , در قدس اشغالي همگي داراي نشان بود, حتي پدر شيخ محمّد رهبرفكري وهابي ها و برادرش كه از علاما بودند, با او مخالف بودند.
سند حديث ابي الهيّاج , ضعيف است , چون در سندش وكيع , سفيان الثوري , حبيب ابن ابي ثابت , وابي وائل الاءسدي است كه مورد انتقاد حديث شناسان اند, مثلاً حافظ ابن حَجَر عقلاني در كتاب در مورد از امام احمد بن حنبل نقل مي كند :او در پانصد حديث اشتباه كرده است (انّه اخطا في خمس مأة حديث ).()
(پـاورقي 1.تهذيب التهذيب , ج 11 ص 125 طبق نقل آيين وهابيت , ص 61
و دربارهء سفيان ثوري از ابن مبارك نقل مي كند: سفيان در حال حديث گفتن براي عده اي بود كه من رسيدم وديدم در حديث تدليس مي كند و وقتي مرا ديد, خجالت كشيد.
و در مورد حبيب بن ابي ثابت از ابي حيان نقل مي كند كه او هم در حديث تدليس مي كرد و غير واقع را واقع جلوه مي داد, و دربارهء ابي وائل مي گويند: وي از نواصب و از منحرفان از طريق امام علي 7بود.()
(پـاورقي 2.شرح حديد, ج 9 ص 99 به نقل از آيين وهابيت , ص 62
وانگهي از افرادي است كه از علوم نبوي بي بهره بود و در تمام صحاح ششگانه تنها يك حديث از او نقل شده است , آن هم همين حديث . معلوم است فردي كه اهل حديث نبود, نمي شود به حرف اواعتماد كرد. پس حديث سنداً مخدوش است و از نظر دلالت هم ناتوان است , چون در حديث آمده : ولا قبراًمُشرِفاً اِلاّ سَويّته ُ; مُشرف در لغت به معناي بلندي است , مخصوصاً بلندي كه به شكل كوهان شتر باشد. كلمه ء در لغت به معناي مساوي قرار دادن و كج و معوج را راست كردن است .
پس از آگاهي از معاني گفته مي شود: مقصود حضرت اين است كه روي قبر را صاف ويكسان قرار بده و از صورت پشت ماهي و كوهان شتري خارج ساز. اصلاً اين حديث ربطب به تخريب قبور وتساوي آن ها با زمين ندارد, بلكه همان طوري كه گفته شد, منظور حضرت اين است كه برآمدگي هاي روي قبر رايكسان بكن .
وقتي ثابت شد وهابي ها دليلي براي ادعاي خود ندارند, اما بر حرف خود ايستاده و نمي گذارند قبور ائمه ءاطهار: تعمير شود, متوجه خواهيم شد عملشان جز عناد و دشمني با خاندان نبوت : توجيه ديگري ندارد.والسلام .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.