کد مطلب:34976
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
ماجراي فرار بني اسرائيل و مقتول بني اسرائيل چگونه بر اثبات معاد دلالت ميكند؟
در قرآن در سوره بقره آمده است، گروهي كه هزاران نفر بودند از ترس مرگ، خانه و ديار خود را ترك كرده، فرار نمودند، ولي اين فرار باعث نجات آنها نشد و به فرمان خدا همه گرفتار چنگال مرگ شدند، سپس خداوند آنها را زنده كرد. «اَلَمْ تَرَ اِلَي الَّذيْنَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ هُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللهُ مُوتُوا ثُمَّ اَحْياهُمْ» بقره/243
به گفته مفسران آنها گروهي از بني اسرائيل بودند كه به خاطر فرار از وبا و يا طاعون از ديار خود گريختند، ولي چيزي نگذشت كه به همان بيماري از جهان رفتند، يكي از پيامبران بني اسرائيل به نام «حزقيل» از آنجا عبور كرد و از خدا خواست آنها را زنده كند، و خداوند به عنوان نمونهاي از احياي مردگان (در برابر منكران معاد) آنها را زنده كرد.
در بعضي از روايات آمده كه آنها در يكي از شهرهاي شام زندگي داشتند و گهگاه طاعون در ميان آنها واقع ميشد، هر زمان مقدمات آن را احساس ميكردند ثروتمندان كه داراي قدرت كافي بودند شهر را ترك ميگفتند، و فقرا باقي ميماندند و مرگ و مير در آميان آنها زياد واقع ميشد، ولي آنها كه بيرون ميرفتند غالباً جان سالم بدر ميبردند، بعداً تصميم گرفتند كه هر زمان احساس وقوع طاعون كنند همگي خارج شوند و چنين كردند، ولي هيچ كس نجات نيافت و همگي به فرمان خدا از دنيا رفتند (مجمع البيان، تفسير فخر رازي و تفسير نور الثقلين (ذيل آيه مورد بحث).).
البته در آيه فوق اشاره به اين نكته نشده كه هدف از اين احياء بعد از موت نشان دادن صحنه معاد در اين جهان بوده، ولي در بعضي از روايات كه در توضيح اين ماجرا آمده تصريح شده كه چنين هدفي در كار بوده است (مجمع البيان جلد 1 و 2 صفحه 347).
داستان مقتول بني اسرائيل
آخرين موردي كه در قرآن مجيد به عنوان نمونه عيني از احياي مردگان در اين جهان آمده است سرگذشتي است كه مربوط به جمعي از بني اسرائيل است، در اين ماجرا يك نفر سرشناس از ميان آنها به طرز مرموزي كشته شد، و براي پيدا كردن قاتل اختلاف در ميان بني اسرائيل بالا گرفت، و هر قبيلهاي اين قتل را به قبيله ديگر نسبت ميداد، ادامه اين كشمكش ممكن بود منجر به فتنه عظيمي شود، لذا دست به دامن موسي (ع) زدند، او هم با استمداد از الطاف الهي از طريق اعجازآميزي كه مورد قبول همه واقع گشت مسأله را حل نمود.
به اين طريق كه دستور داد گاوي را سرببرند، البته سر بريدن آن گاو به سادگي صورت نگرفت، و بهانهجويان بني اسرائيل درباره اوصاف آن گاو كراراً به موسي (ع) مراجعه كردند، و با سؤالات بيجا و بي معني كار را به عقب انداختند، سرانجام گاوي را با اوصاف خاصّي سربريدند و قسمي از بدن آن را بر مقتول زدند، به فرمان خدا چند لحظه زنده شد و قاتل خويش را معرفي كرد.
قرآن در آخرين بخش اين ماجرا ميگويد [به خاطر بياوريد هنگامي را كه يك نفر را كشتيد، سپس درباره او به نزاع پرداختيد و خداوند آنچه را كتمان ميكرديد آشكار ميسازد ـ سپس دستور داديم قسمتي از آن را بر بدن مقتول بزنيد، خداوند اين گونه مردگان را زنده ميكند، و آيات خود را با به شما نشان ميدهد، شايد درك كنيد] «وَاِذْ قَتَلْتُمْ نَفساً فَادارتم فيْها وَاللهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا أضْرِبُوه بِبَعْضِها كَذَلِكَ يُحْيِي اللهٌ الْمَوْتي وَيُريْكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ».
عجيب اينكه در اينجا قطعهاي از بدن «مرده» را به بدن «مرده ديگري» ميزنند تا زنده شود و حقيقت امر را بازگو كند!، چه ارتباطي در ميان اين دو وجود دارد؟ و اين اثر از كجا بر ميخيزد؟ مسلّماً اين يك سرّ الهي است كه جز ذات پاك او كسي از آن آگاه نيست، همين اندازه سهولت و آساني كار را روشن ميسازد كه مسأله احياي مردگان در جهان ديگر در پيشگاه قدرت خدا به همين سادگي است، ضرورتي ندارد كه هميشه «موجود زنده» از موجود زنده ديگر متولد شود، بلكه ممكن است به فرمان خدا جرقه حيات و زندگي از تلاقي دو عضو برخيزد!
جمله «كَذلِكَ يُحْيِيْ اللهُ المَوْتي» [اينگونه خداوند مردگان را زنده ميكند] به وضوح بيانگر اين حقيقت است كه در آنجا مقتول زنده شد، و يك نمونه عيني را براي حيات انسانها پس از مرگ ارائه داد.
ضمناً انتخاب گاو براي ذبح كردن شايد به اين مناسبت است كه بني اسرائيل گاو را براي قرباني انتخاب ميكردند.
در اينكه انگيزه اين قتل چه بود؟ در روايات چنين آمده كه جواني براي تملك اموال عموي خود او را به قتل رسانيد (يا براي اينكه دختر او را به همسري خود درآورد) و به اين ترتيب انگيزه قتل، علاقه به مال، يا زن بود (و انگيزه بسياري از قتلها در جهان همين است).
در اين ماجراي عجيب مخصوصاً جزئيات آن، نكات آموزنده فراواني است كه چون از موضوع بحث معاد خارج است از آن صرف نظر ميكنيم و براي آگاهي بيشتر شما را به تفسير نمونه، جلد اول صفحه 301 تا 311 ارجاع ميدهيم.
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.