کد مطلب:34981
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
برهان رحمت چگونه بر اثبات معاد دلالت ميكند؟
يكي از صفات مشهور و معروف خداوند «رحمت» است، مسلّماً رحمت به معني اعطاء فيض و نعمت به موجودي است كه قابليت و استعداد آن را داشته باشد.
و از آنجا كه انسان با آن ساختمان مخصوص، و روحي كه از بركت نفخه الهي در او دميده شده، استعداد حيات جاويدان و رسيدن به كمالات فراوان دارد، خداوند رحمان رحيم چنين فيض و سعادتي را از او قطع نميكند، و فيض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد.
اين همان چيزي است كه از آن به عنوان «برهان رحمت» ياد ميكنيم، اكنون به قرآن باز ميگرديم و به آيه زير گوش جان ميسپاريم
«قُلْ لِمَنْ ما في السَّمواتِ وَالْاَرْضِ قُلْ لِلّهِ كَتَبَ عَلَي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنََّكُمْ اِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ». انعام/12
[بگو آنچه در آسمانها و زمين است، از آن كيست؟ بگو، براي خدا است. رحمت را بر خود فرض كرده، و همه شما را در روز قيامت، كه شكّي در آن نيست، جمع خواهد كرد.]
اين آيه در حقيقت داراي چهار بخش است در قسمت اول كه با استفهام، شروع ميشود پيامبر اكرم (ص) را مخاطب ساخته ميفرمايد [بگو آنچه در آسمانها و زمين است از آن كيست؟] «قُلْ لِمَنْ ما في السَّماواتِ وَالْاَرْضِ».
سپس بيآنكه در انتظار پاسخي باشد ميافزايد خودت بگو [از آن خدا است] «قُلْ لِلّهِ».
يعني آنچنان مطلب مسلّم است كه نيازي به گفتگو و بحث ندارد.
و در قسمت دوم ميفرمايد [خداوند، اعطاي رحمت را بر خود حتم كرده است (كه عموم بندگان را مشمول رحمت واسعه و لطف و عنايت بيپايان خود قرار دهد)] «كَتَبَ عَلي نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ».
و در قسمت سوم به سراغ مسأله معاد ميرود و ميافزايد [ به طور قطع همه شما را در روز قيامت كه شك و ترديدي در آن نيست، جمع خواهد كرد]. «لِيَجْمَعَنَّكُمْ اِلي يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ».
و در چهارمين قسمت، چنين نتيجه ميگيرد [تنها كساني كه سرمايه وجود خود را از كف داده و خسران كردهاند، ايمان نميآورند] «اَلَّذيْنَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لايُؤمِنُونَ».
در اينكه رابطه ميان اين چهار جمله چگونه است؟ جمعي از مفسّران معتقدند كه بخش اول آيه ناظر به توحيد، و بخش ديگري به معاد ـ يا نبوّت و معاد ـ ميباشد، و اصول اساسي دين در آن منعكس است (تفسير فخر رازي 12/164).
ولي مرحوم علّامه طباطبائي معتقد است تمام آيه ناظر به مسأله معاد است و اين تفسير صحيحتر به نظر ميرسد و توضيح آن با بياني از ما چنين است
در قسمت اول خداوند مالكيت و حاكميت خود را بر سرتاسر عالم هستي تبيين ميكند و ضمن يك سؤال و جواب، سؤالي كه پاسخش از درون و فطرت و جان برميخيزد و حتي مشركان نيز به آن معتقد بودند، مطلب را روشن ميسازد (اين درست به آن ميماند كه گاه پدري فرزندش را مؤاخده ميكند و ميگويد آيا تمام تحصيل و ترقي تو را فراهم نكردم، و بعد بيآنكه منتظر پاسخ فرزند بنشيند خودش ميگيرد البتّه چنين كردم).
و به اين ترتيب ثابت ميشود كه چيزيي در عالم هستي نميتواند در برابر اراده و فرمان حق مانعي ايجاد كند.
سپس ميافزايد خداوند قادر توانا، رحمت را بر خود مقرّر داشته، چگونه ممكن است مقرّر ندارد در حالي كه او منبع فيض است، و هيچ بخلي در آن منبع نيست، و اگر تا ابد افاضه فيض كند چيزي از او كم نميشود.
آيا رحمت غيز از اين است كه نعمت را به كسي كه مستحق و لايق آن است بدهند، و هر موجودي را به كمال مطلوبي كه استعداد دارد برساند؟
هنگامي كه اين دو مقدّمه ثابت شد (خداوند عالم از يكسو كانون رحمت است، و از سوي ديگر هيچ مانعي بر سر راه فيض رحمت او نميتواند ظاهر شود) در جمله سوم نتيجه ميگيرد پس همه شما را در روز رستاخيز كه ترديدي در آن نيست جمع ميكند، زيرا اگر با مرگ انسان همه چيز پايان يابد، بشر به كمال مطلوب خود نرسيده، و از استعداد حيات جاودان بازمانده و رحمت الهي از او دريغ داشته شده، و يا مانعي بر سر راه آن ظاهر گشته است، ولي چون مانعي در كار نيست، و رحمت او حتمي است، رسيدن به حيات جاويدان در سرائي ديگر و وصول به جوار قرب حق براي انسانها نيز قطعي است.
و البته گروهي از مردم اين سرمايه استعداد خود را براي حيات ابدي از دست ميدهند و گرفتار خسران و زيان ميشوند و به همين جهت به معاد، ايمان نميآورند.
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.