کد مطلب:34985
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
آيا روح مستقل است؟
تا آنجا كه تاريخ علم و دانش بشري نشان ميدهد، مسأله روح و ساختمان و ويژگيهاي اسرارآميزش، همواره مورد توجه دانشمندان بوده است و هر دانشمندي به سهم خود كوشيده است تا به محيط اسرارآميز روح گام بگذارد.
درست به همين دليل نظراتي كه درباره روح، از سوي علما و دانشمندان اظهار شده بسيار زياد و متنوع است.
ممكن است علم و دانش امروز ما ـ و حتّي علم و دانش آيندگان ـ براي پي بردن به همه رازهاي روح كافي نباشد، هر چند روح ما از همه چيز اين جهان بما نزديكتر است. اما چون گوهر آن با آنچه در عالم ماده با آن انس گرفتهايم تفاوت كلي دارد. زياد هم نبايد تعجب كرد كه به آساني از اسرار و كنه اين اعجوبه آفرينش و مخلوق مافوق ماده سردرنياوريم.
امّا به هر حال اين مانع از آن نخواهد بود كه ما دورنماي روح را با ديده تيزبين عقل ببينيم، و از اصول و نظامات كلّي حاكم بر آن آگاه شويم.
مهمترين اصلي كه بايد در اينجا شناخته شود، مسأله اصالت و استقلال روح است، در برابر مكتبهاي مادهگرا كه روح را مادي و از خواص ماده مغزي و سلولهاي عصبي ميدانند و ماوراي آن هيچ!.
و ما بيشتر در اينجا به همين بحث ميپردازيم، چرا كه بحث «بقاي روح» و «مسأله تجرد كامل يا تجرد برزخي» متكي به آن است.
اما قبل از ورود در اين بحث ذكر اين نكته را لازم ميدانيم كه تعلق روح به بدن انسان ـ آنچنان كه بعضي گمان كردهاند ـ تعلقي از قبيل حلول (في المثل مانند ورود باد در مشك نيست) ـ بلكه يكنوع ارتباط و پيوندي بر اساس حاكميت روح بر تن و تصرف تدبير آن است كه بعضي آن را تشبيه به تعلق «معني» به «لفظ» كردهاند.
اكنون به اصل سخن باز ميگرديم.
در اين كه انسان با سنگ و چوب بي روح فرق دارد شكي نيست، زيرا ما به خوبي احساس ميكنيم كه با موجودات بي جان و حتّي با گياهان تفاوت داريم، ما ميفهميم، تصور ميكنيم، تصميم ميگيريم، اراده داريم، عشق ميورزيم، متنفر ميشويم، و ... .
ولي گياهان و سنگها هيچ يك از اين احساسات را ندارند، بنابراين ميان ما و آنها يك تفاوت اصولي وجود دارد، و آن چيزي است كه روح انساني ميناميم.
نه ماديها و نه هيچ دستهاي ديگر هرگز منكر اصل وجود «روح» و «روان» نيستند و به همين دليل همه آنها روانشناسي (پيسكولوژي) و روانكاوي (پيسكاناليزم) را به عنوان يك علم مثبت ميشناسند، اين دو علم گرچه تقريباً از جهاتي مراحل طفوليت خود را طي ميكنند، ولي به هر حال از علومي هستند كه در دانشگاههاي بزرگ دنيا وسيله استادان و دانشپژوهان تعقيب ميشود، و «روان» و «روح» دو حقيقت جداي از هم نيستند، بلكه مراحل مختلف يك واقعيتند.
آنجا كه سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثير متقابل اين دو در يكديگر بيان ميشود نام «روان» بر آن ميگذاريم و آنچا كه پديدههاي روحي قطع نظر از جسم مورد بحث قرار ميگيرند، نام روح را به كار ميبريم.
خلاصه اينكه هيچكس انكار نميكند كه حقيقتي به نام روح و روان در ما وجود دارد.
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.