کد مطلب:34987
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
دلائل ماديها بر عدم استقلال روح چيست؟ نقطههاي تاريك استدلال آنها چيست؟
ماديها براي اثبات مدعاي خود و اينكه روح و فكر و ساير پديدههاي روحي همگي مادي هستند، يعني از خواص فيزيكي و شيميائي سلولهاي مغزي و عصبي ميباشند، شواهدي آوردهاند كه در زير به آنها اشاره ميشود
1 ـ «به آساني ميتوان نشان داد كه با از كار افتادن يك قسمت از مغز يا سلسله اعصاب يك دسته از آثار روحي تعطيل ميشود». (پيسيكولوژي دكتر اراني/23.)
مثلاً آزمايش شده كه اگر قسمتهاي خاصي از مغز كبوتر را بر برداريم نميميرد، ولي بسياري از معلومات خود را از دست ميدهد، اگر غذا به او بدهند ميخورد و هضم ميكند و اگر ندهند و تنها دانه را در مقابل او بريزند نميخورد و از گرسنگي ميميرد!
همچنين در پارهاي از ضربههاي مغزي كه بر انسان وارد ميشود، و يا به علل بعضي از بيماريها قسمتهائي از مغز از كار ميافتد، ديده شده كه انسان قسمتي از معلومات خود را از دست ميدهد.
اينها و نظاير آن نشان ميدهد كه رابطه نزديكي در ميان «فعاليت سلولهاي مغزي» و «پديدههاي روحي» وجود دارد.
2 ـ «هنگام فكر كردن تغييرات مادي در سطح مغز بيشتر ميشود، مغز بيشتر غذا ميگيرد، و بيشتر مواد فسفري پس ميدهد، موقع خواب كه مغز كار تفكر را انجام نميدهند، كمتر غذا ميگيرد، اين خود دليل بر مادي بودن آثار فكري است». (بشر از نظر مادي ـ دكتر راني/2)
3 ـ مشاهدات نشان ميدهد كه وزن مغز متفكران عموماً بيش از حد متوسط است (حد متوسط مغز مردان در حدود 1400 گرم و حد متوسط مغز زنان مقداري از آن كمتر است)، اين نشانه ديگري بر مادي بودن روح است.
4 ـ اگر نيروي تفكر و تظاهرات روحي دليل بر وجود روح مستقل باشد، بايد اين معني را در حيوانات نيز بپذيريم، زيرا آنها هم در حد خود ادراكاتي دارند!
خلاصه آنها ميگويند ما احساس ميكنيم كه روح ما وجود مستقلي نيست، و پيشرفتهاي علوم مربوط به انسانشناسي نيز اين واقعيت را تأييد ميكند.
از مجموع اين استدلالات چنين نتيجه ميگيرند كه پيشرفت و توسعه فيزيولژي انساني و حيواني روز به روز اين حقيقت را واضحتر ميسازد كه ميان پديدههاي روحي و سلولهاي مغزي رابطه نزديكي وجود دارد.
نقطههاي تاريك اين استدلال
اشتباه بزرگي كه دامنگير ماديها در اينگونه استدلالات شده اين است كه «ابزار كار» را با «فاعل كار» اشتباه كردهاند.
كوتاه سخن آنكه تمام دلائلي كه ماديها در اينجا آوردهاند، فقط ثابت ميكند كه ميان سلولهاي مغزي و ادراكات ما، ارتباط وجود دارد. ولي هيچكدام از آنها اثبات نميكند كه مغز انجام دهنده ادراكات است نه ابزار ادراك.
و از اينجا روشن ميشود اگر جسم مرده چيزي نميفهمد، به خاطر اين است كه ارتباط روح آنها با بدن از بين رفته، نه اينكه روح، فاني شده است، درست همانند كشتي يا هواپيمائي كه دستگاه بيسيم آن همه از كار افتاده است، كشتي و راهنمايان و ناخدايان كشتي وجود دارند، اما ساحل نشينان نميتوانند با آنها رابطهاي برقرار سازند، زيرا وسيله ارتباطي از ميان رفته است.
پيام قرآن ج 5
ايت الله مكارم شيرازي و ساير همكاران
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.