کد مطلب:40101
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:3
آقـاي سيد عبداللطيف رئيس انستيتوي مطالعات فرهنگي , در مقاله خود كه درباره باسواد بودن پـيـامبر اسلام صلي اللّه عليه و آله و سلم نوشته است , با ذكر دلايلي معتقد شده كه پيامبر اسلام , پيش از بعثت مي خواند و مي نوشت و اين كه در ميان مسلمانان معروف است كه پيامبر اسلام فاقد سـواد بـوده ظلم بزرگي است كه از ناحيه پيروان آن حضرت بر او وارد آمده است , آيا اين مطلب صحت دارد ؟
ما پيش از آن كه ادله نويسنده نامبرده را بررسي كنيم نقطه بحث را از نظرمسلمانان معين كرده و منظور مسلمانان را از امي بودن پيامبر توضيح مي دهيم تا هرگونه اشتباهي در اين زمينه رخ داده است برطرف گردد . 1 - مـا مـتـعقديم كه : پيامبر اسلام سرآمد جهان بشريت از نظر علم و عمل بوده ,كتاب آسماني و قوانين و احكام او , مواعظ و نصايح و دستور العملهاي مختلف او ,گواهي روشن بر علوم سرشار و معارف ديني فوق العاده اوست . 2 - مـا مـعـتقديم كه : پيامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرينش و قوانيني كه در سراسر جهان هستي حكومت مي كند واقف بوده و اين مطلب نه تنها مورد انكاراحدي از مسلمانان نيست , بلكه خودي و بيگانه در برابر آثار و سخنان و قرآن عظيم او سر تعظيم فرود مي آورند . 3 - مـا مـعـتـقديم كه : آن پيشواي بزرگ , همه اين كمالات را از طريق وحي گرفته و درمكتب نبوت تمام اين دروس و معارف را آموخته است , هرگز پيش معلمي درس نخوانده وكسب دانش نكرده است ; زيرا نبوت يك نبوغ فردي و اجتماعي نيست كه دارنده آن بسان نوابع از طريق تعليم و مـعـلـم اين برتري را به دست آورد , بلكه يك موهبت الهي است كه به افراد لايق و شايسته عطا مي شود . 4 - مسلمانان با اعتراف به مراتب ياد شده مي گويند كه : آن حضرت يك فرد امي بوده و مقصود از امـي اين است كه درس نخوانده بود , نه اين كه فاقد سواد و دانش بوده است و تمام اشتباه در اين نـقـطـه اسـت , زيـرا د نخوانده به معني بي علم ودانش بودن نيست همچنان كه پيامبران بزرگ درس نخوانده اند ولي بزرگترين معلمان درعالم بشريت بوده اند . حـضرت آدم يك فرد درس نخوانده بود , ولي به تصريح قرآن مجيد معلم فرشتگان بود , چنان كه در سوره بقره بطور تفصيل اين مطلب در طي آيه هاي 28 تا 32 بيان شده است . هرگاه مقصود از با سواد بودن پيامبر اطلاع وسيع و علوم سرشار او حتي از طريق وحي باشد , اين مطلب مورد تصديق تمام مسلمانان است و اگر مقصود از با سواد بودن اين است كه بسان ديگران در مـكتبهاي معمولي درس خوانده و استاد ديده , صفحات پرافتخار زندگي آن حضرت و صريح آيات قرآن شديدا آن را تكذيب مي كند . 5 - مسلمانان معتقدند كه : آن حضرت پيش از بعثت نه كتابي را مي خواند و نه صفحه اي مي نوشت و ايـن مـطـلـب را خـود قـرآن با كمال صراحت در سوره عنكبوت , آيه 48بيان نموده , چنان كه مي فرمايد : پيش از نزول قرآن كتابي را نمي خواندي و بادست خود چيزي نمي نوشتي , براي اين كـه كافران پس از بعثت در آيين نبوت تو شك نكنند و تفصيل اين مطلب در پاسخ ادله نويسنده خواهد آمد . آيـا آن حـضرت پس از بعثت مي خواند و مي نوشت , يا نه ؟ در اين مورد يك نظر قطعي صددر صد نـيـسـت , مـشـهـور اين است كه آن حضرت بعد از بعثت نيز عملا نمي خواند و نمي نوشت و تمام نـامـه هـاي پـيـامـبر را ديگران مي نوشتند و خود او انشا مي كرد و روايات اسلامي اين نظر را تاييد مي كند . آري , بـرخـي از عـلـمـا اعتقاد دارند كه نخواندن و ننوشتن او گواه بر عدم قدرت اوبر نوشتن و خـوانـدن نـيست ; زيرا خواندن و نوشتن يك كمال بزرگي است كه نمي توان گفت پيامبر اسلام فاقد اين كمال بوده است - اگرچه او از اين كمال استفاده اي نمي كرد . مـرحـوم مـجـلـسي در بحار , فصل حديبيه مي فرمايد : توانايي آن حضرت نسبت به خواندن و نـوشتن مورد ترديد نيست ; شخصيتي كه صاحب اين همه معجزات و كرامات واين همه معارف و علوم است , چطور مي شود به يك سلسله حروف و نقوش آشنايي نداشته باشد . (1)آنچه كه الان مطرح است اين است كه آيا دلايل اين نويسنده هندي اثبات مي كند كه پيامبر يك فرد تحصيل كرده بود ؟ و آيا اثبات مي كند پيامبر اسلام پيش از بعثت وپس از آن قادر به خواندن و نـوشـتـن بـود و از اين قدرت استفاده مي كرد ؟اكنون نظريه و دلايل نويسنده نامبرده را بررسي مـي كـنيم :1 - او مي گويد : مفسران براي اين كه ثابت كنند كه قرآن كلام پاك و خالص خداست وپـيـامبر چيزي بر آن نيفزوده است , چنين پنداشته اند كه راه حل آن اين است كه پيامبر اسلام را فاقد سواد معرفي نمايند , در صورتي كه شخص مبعوث شده از طرف خداوند , مطلقا - خواه فاقد سواد باشد يا نه - در كلام خدا دخل و تصرف نمي كند . پـاسـخ : گـفـتار فوق شگفت آور است و هرگز چنين نظري در كتابهاي معتبر علماي اسلام پيدا نمي شود و بطور مسلم مانع حقيقي از دخل و تصرف پيامبران در كلام الهي ,شايستگي روحي و به اصطلاح عصمت آنهاست , نه فقدان سواد . ولي با اعتراف به مطلب مزبور , مسلمانان پيامبر اسلام را به حكم آيه الذين يتبعون الرسول النبي الامـي هـمـانـهـا كه از فرستاده ( خدا ) پيامبر امي پيروي مي كنند (2) امي به همان معني كه گفته شد مي دانند . نويسنده هندي در تفسير معناي امي و علت توصيف پيامبران با اين صفت دچار دواشتباه شده , يكي اين كه تصور كرده است علت امي دانستن پيامبر براي حفظ قرآن ازهرگونه دخل و تصرف از نـاحـيـه پـيـامـبر بوده , در صورتي كه علت غير اين بوده , دوم اين كه خيال كرده معناي امي بي سواد بودن است , در حالي كه معناي آن درس نخوانده و به اصطلاح پيشوايان لغت عربي , كسي كه لا يقرا و لا يكتب نمي خواند ونمي نويسد (3) مي باشد و فاصله اين دو معني از هم زياد است . 2 - او مـي گـويـد : قـرآن پيامبر را چنين معرفي مي كند : و يعلمهم الكتاب والحكمه و به آنها كتاب و حكمت بياموزد (4) و حداقل شايستگي كسي كه مي خواهدمحتويات دانش يك كتاب را بياموزد آن است كه بتواند قلم به كار ببندد و يا دست كم آنچه را با قلم نوشته شود , بخواند . پاسخ : ممكن است كسي بگويد كه پيامبر اسلام قادر به خواندن و نوشتن بود - اگرچه مطلقا حتي پـس از بعثت نيز از اين قدرت بهره برداري نكرده است - ولي با اعتراف ,اين آيه مدعاي نويسنده را ثـابـت نـمي كند ; زيرا طرز تعليم انبياء با روش آموزگاران مدارس فرق دارد ; زيرا پيامبر اسلام با خواندن آيات الهي از حفظ , و به وسيله بيانات شيرين و راهنماييهاي علمي , وظيفه سنگين خود ( تـعـلـيـم و تربيت ) را انجام مي داد و اين طرز آموزش و پرورش , در گرو خواندن كتاب و نوشتن روي صفحه كاغذ ياتخته سياه نيست . اشـتـباه نامبرده اينجاست كه تصور كرده طرز تعليم و تربيت پيامبران بسان آموزگاران و دبيران مدارس است , در صورتي كه زندگي پر افتخار پيامبران - خصوصازندگي رسول خدا - بر خلاف اين مطلب گواهي مي دهد . 3 - او مـي گـويد : قرآن مجيد طرفدار مقام علم و قلم است و چنين فرموده : الذي علم بالقلم * عـلم الانسان ما لم يعلم ; همان كسي كه به وسيله قلم تعليم نمود وبه انسان آنچه را نمي دانست ياد داد . (5) تـا آنـجا كه نام يكي از سوره هايي كه در مكه نازل گرديده سوره قلم است بنابر اين , آيا مي توان باور كرد كه بااين همه طرفداري از قلم , پيامبر كه مامور تعليم قرآن بوده از به كار بردن قلم اجتناب مي ورزيد پاسخ : بطور مسلم چنان كه گفتيم قدرت بر خواندن و نوشتن خود كمالي است كه پيامبر واجد آن بوده , اعمال و به كار بردن و استعمال آن كمالي است ديگر , ولي روي يك سلسله مصالح بزرگ , پيامبر اسلام از به كار بردن قلم اجتناب مي ورزيد . زيـرا , اگر او بسان مردم ديگر درس مي خواند و نامه مي نوشت , مخالفان نبوت او رادستاويز قرار داده و چـنـيـن وانـمـود مـي كـردند كه آيين توحيد او و شرايع و احكام وي زاييده افكار و نتيجه مطالعات و بررسيهاي كتابهاي پيشينيان است و ارتباطي باجهان وحي و خداوند ندارد . قـرآن اين حقيقت را با روشنترين عبارت بيان كرده است و مي فرمايد : ما كنت تتلوا من قبله من كتاب و لا تخطه بيمينك اذا لارتاب المبطلون ; تو هرگز پيش ازاين كتابي نمي خواندي و با دست خـود چـيـزي نـمي نوشتي , مبادا كساني كه درصدد( تكذيب و ) ابطال سخنان تو هستند شك و ترديد كنند . (6)بـا ايـن كه صفات زندگي او گواهي مي دهد كه د نخوانده بود - مع الوصف - گروهي ازيهوديان پيامبر را متهم كردند كه اين مطالب را از روي كتابهاي پيشين برداشته است , چنان كه قـرآن اين تهمت را از آنان نقل مي فرمايد : و قالوا اساطير الاولين اكتتبها فهي تملي عليه بكره و اصـيـلا * قـل انـزلـه الـذي يعلم السر في السموات و الارض انه كان غفورا رحيما ; و گفتند : اين همان افسانه هاي پيشينيان است كه وي آن را رو نويس كرده و هر صبح و شام بر او املامي شود . بـگو : كسي آن را نازل كرده كه اسرار آسمانها و زمين را مي داند ; او( هميشه ) آمرزنده و مهربان بوده است . (7)او بـا اين همه دوري كه از خواندن و نوشتن داشت , باز از نيش تهمت حسودان آسوده نبود اگـر فرضا دو روز كتابي به دست مي گرفت , صفحاتي را مي نوشت , حربه اي به دست مخالفان و دشـمنان او مي افتاد , ديگر آنچه مي خواستند مي گفتند ونسبت مي دادند پيامبر در سن دوازده سـالـگـي دقايقي چند همراه كاروان قريش با راهبي كه در راه شام بود ملاقات نمود , اكنون خاور شناسان آن را دستاويز قرار داده و جنجالي به راه انداخته اند و با كمال گستاخي مدعي هستند كه مـحـمـد ايـن حـقايق را در آن چند لحظه از راهب شامي آموخته است 4 - او مي گويد : قرآن پيامبر را چنين معرفي مي نمايد : رسول من اللّه يتلوا صحفامطهره پيامبري از سوي خدا ( بيايد ) كـه صـحـيـفـه هـاي پاكي را ( بر آنها )بخواند (8) و ظاهر آيه اين است كه پيامبر قرآن را از رو مي خوانده نه از حفظ . پـاسـخ : جـاي گفتگو نيست كه پيك وحي ( جبرئيل ) قرآن را از روي نوشته نمي خواند وآن را بر روح و روان و بـه اصطلاح بر قلب پاك پيامبر ( بدون اين كه نوشته اي دركار باشد ) نازل مي كرد , چـنـان كه مي فرمايد : نزل به الروح الامين * علي قلبك لتكون من المنذرين روح الامين آن را نازل كرده است , بر قلب ( پاك ) تو تاانذار كنندگان باشي . (9)اكـنون بايد ديد اين نوشته اي كه نويسنده نامبرده مدعي است كه پيامبر از روي آن مي خواند چـه نـوشته اي بود ؟ آيا جبرئيل امين نوشته اي به دست پيامبر مي داد ؟اين مطلب كه با صريح آيه فوق مخالف است , زيرا مركز نزول قرآن روح و قلب مبارك آن حضرت بوده است ; و يا اين كه خود پـيـامـبر مي نوشت , و يا اين كه پيامبر املامي كرد و ديگران مي نوشتند و پيامبر از روي آن تلاوت مي كرد ؟بطور مسلم پيامبري كه به فرمان و خواست خدا حافظ آياتي بود كه بر او نازل مي گرديد , احـتـيـاجي نداشت كه خود بنويسد و يا املا كند كه ديگري براي او بنويسد ونويسندگان وحي , قرآن را براي خود و ساير مسلمانان مي نوشتند نه براي پيامبر . لـذا در هـيـچ يك از تواريخ اسلام چنين مطلبي نيست كه پيامبر قرآن را مي نوشت ومي خواند , يا دسـتور مي داد بنويسند تا از روي آن بخواند ; روي اين صل , مقصود ازتلاوت صحف از آيه , همان تـلاوت از حـفـظ است و تلاوت صحيفه و به اصطلاح خواندن كتاب در عرف و لغت در هر دو معني - از حفظ و از روي نوشته - به كار برده مي شود . بنابر اين , لفظ تلاوت دليل بر خواندن از روي نوشته نيست . آيـا در زبان فارسي به كسي كه اشعار فردوسي و سعدي را از حفظ بخواند , نمي گوييم فلاني يك صفحه ياچند صفحه از شاهنامه و بوستان را خواند , اگر كسي پيام فرماندهي را براي زيردستان از حـفظ بخواند , نمي گويند فلاني پيام فرماندهي را خواند ؟آيه ياد شده بسان آيه هاي ديگري است كـه درباره پيامبر نازل گرديده و او را چنين معرفي كرده است : يتلوا عليهم آياته كه آيات او را بر آنها بخواند . (10)ايـن حـقـيقت مخصوصا با توجه به تاريخ زندگي پيامبر كه همواره قرآن و وحي را ازحفظ مي خواند بخوبي روشن مي شود . 5 - نويسنده نامبرده تحت عنوان پيامبر معلم است يك سلسله روايات و متون تاريخي آورده كه اسـلام و پـيـامـبـر طـرفدار علم و دانش و نوشتن بود ; مثلا , طلب دانش را بر هر مرد و زن لازم شـمـرده , حتي معلمان و دانش طلبان را بر كساني كه مشغول عبادتهاي مستحبي بودند ترجيح داده و در كـنـار مـسـجـد آموزشگاهي ( صفه ) تشكيل داده بوده كه افراد مسلمان در آنجا دانش بـيـامـوزنـد و خـود او نـيز برنامه كلاس را به عهده مي
پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - بحار الانوار , جلد 16 , صفحه 136 . 2 - سوره اعراف , آيه 157 . 3 - به تفسير المنار , جلد 9 , صفحه 234 مراجعه شود . 4 - سوره آل عمران , آيه 164 . 5 - سوره علق , آيه 4 و 5 . 6 - سوره عنكبوت , آيه 48 . 7 - سوره
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.