کد مطلب:42360
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
آيا قاتل عمر شخصي به نام ابولؤلؤ بود كه قبر ايشان در كاشان و در جاده اميركبير ميباشد؟ درخصوص ابولؤلؤ قدري توضيح دهيد، آيا واقعاً ايشان در اين جا دفن شدهاند؟
ابولؤلؤ (644م) با كنيه فيروز ايراني، كشنده عمر خليفه دوم است(1). وي مسيحي و يا به قولي زرتشتي و از مردم نهاوند بود كه در جنگ مسلمانان اسير شد و به غلامي مغيرة بن شعبه فرمانرواي كوفه درآمد.(2) احتمالاً پيش از آن مدتي در اسارت روميان به سر برده و در همان جا آيين ترسايي اختيار كرده بود.(3) برخي نيز وي را شيعه و از طرفداران علي بن ابي طالب (ع) ميدانستند.
مورخان درخصوص انگيزه قتل عمر توسط وي اختلاف دارند. بنابر كهنترين منابع و روايات مغيرة بن شعبه از كوفه نامهاي به عمر در مدينه نوشت و از او خواست اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدينه بيايد و مردم از فنون او مانند نقاشي، آهنگري و درودگري بهرهمند شوند. عمر با آن كه ورود غير عرب را به مدينه ممنوع كرده بود، موافقت كرد. پس از چندي، ابولؤلؤ نزد عمر از مولاي خود شكايت كرد كه خراجي سنگين بر او بسته، ولي خليفه شكايت او را روا ندانست. ابولؤلؤ كه از بي اعتنايي خليفه در خشم شده بود، كلمات تهديدآميزي بر زبان راند. چندي پس از آن گفتگو ابولؤلؤ در مسجد كمين كرد و هنگام نماز صبح عمر را از پاي درآورد.(4)
برخي از مورخان ديگر عقيده دارند كه سياست عمر در برابر ايرانيان - به ويژه اسيران و كودكان - نيز در قتل عمر نقش داشته است.(5)
از ديگر نظراتي كه درباره انگيزه قتل عمر گفته شده، اين است كه برخي از بزرگان صحابه كه از سختگيريهاي عمر ناراضي بودند، نقشه قتل خليفه را كشيدند و ابولؤلؤ وسيله اجرا بوده است.(6) بر اين اساس وي قاتل عمر بوده و شهرت او نيز به دليل قتل عمر است.(7)
در مورد قبري كه در كاشان منتسب به او است، گزارههاي تاريخي متضاد و متناقض است. برخي گويند: او بعد از سوءقصد به عمر از مدينه گريخت، به عراق رفت و در كاشان درگذشت.(8)
برخي نوشتهاند: او بعد از سوءقصد فرار كرد. مردي از بنيتميم او را گرفت و كشت و كارد او را آورد و به پسر عمر (عبيدالله) داد. عبيدالله با همان كارد هرمزان را كشت، بدين خيال كه او نقشه قتل پدرش را كشيده بود(9)
در برابر اين دو قول بسياري از نويسندگان نوشتهاند: ابولؤلؤ بعد از سوء قصد به جان عمر و زخمي كردن چند نفر ديگر، خودكشي كرد.(10)
بنابر قول اخير، نميتوان پذيرفت كه قبر ابولؤلؤ در كاشان باشد.
پي نوشتها:
1 - دايرةالمعارف بزرگ تشيع، ج1، ص 436؛ دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج6، ص 198 - 199.
2 - دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص 436؛ دايرةالمعارف فارسي، ج1، ص 34؛ لغت نامه دهخدا، ج1، ص 682.
3 - دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص 436.
4 - دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج6، ص 198.
5 - دايرةالمعارف تشيع، ج1، ص 436
6 - دايرةالمعارف اسلامي، ج6، ص 198 - 199.
7 - دايرةالمعارف بزرگ اسلامي ،ج6، ص 198.
8 - حبيب السير، ج1، ص 167؛ به نقل از لغت نامه دهخدا، واژه ابولؤلؤ.
9 - لغت نامه دهخدا.
10 - محمد ابن سعد، طبقات الكبري، ج3، ص 345؛ ابن شبه، تاريخ المدينه المنوره، ج3، ص 896 - 899؛ محمد بن جرير طبري، تاريخ الامم و الملوك ،ج 4، ص 190 - 191؛ به نقل از دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج 6، ص 199
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.