کد مطلب:42439
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:1
چرا عذاب بر قوم صالح نازل شد و كيفيت عذاب چگونه بود؟
وقتي كه عناد قوم ثمود نسبت به پيامبرشان و دعوت او به آخرين مرحله رسيد به تعبير قرآن: «وَعَتَوْا عَنْ أمْرِ رَبِّهِمْ» از حدّ تجاوز كرد. ناقهاي را كه به عنوان معجزه از صالح خواسته بودند، پي كردند (كشتند)؛ در حالي كه صالح به آنان گفته بود كه با آن بدرفتاري نكنند، زيرا نتيجة آن، نزول عذاب است. آنان نه تنها با معجزة او بدرفتاري كردند، بلكه نقشة قتل وي و خانوادهاش را ريختند كه شبانه در كمين باشند و خون او را بريزند و اگر بستگان او در اين باره چيزي گفتند، سوگند بخورند كه آنان شاهد مرگ او نبودند.
قوم ثمود به نيّت پليد خود دربارة ناقه جامة عمل پوشانيد و قرآن اين مطلب را در آيات متعدّد و به مناسبتهاي گوناگون يادآور شده است، چنانكه ميفرمايد:
«فَعَقَرُوُا النّاقَهَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ». اعراف/77 ]ناقه را پي كرده و از فرمان خدا تجاوز كردند. [
و نيز ميفرمايد: «فَأمّا ثَمُوُدُ فَأُهْلِكُوا بِالطّاغِيَهِ». حاقه/5 ] قوم ثمود به خاطر طغيانشان نابود شدند[.
آنان در كشاكش پياده كردن نقشة قتل صالح و خانوادة او بودند كه عذاب الهي به آنان مهلت نداد و خدا طرح آنان را چنين بيان ميكند:
«قالُوا تَقاسَمُوا بِاللهِ لَنبيتِّنَهُ وَأهْلَهُ ثّمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَليِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ». نمل/49
]گفتند: به خدا سوگند ياد كنيد كه شبانه در كمين او واهل بيت او، بنشينم و او را بكشيم، آنگاه به «وليّ دم» او بگوييم ما از قتل خانوادة وي (وبه طريق اولي از قتل صالح) بيخبريم و ما در اين گفتار راستگو ميباشيم.[
در چنين شرايط بود كه رسول خدا، آنان را از وقوع عذاب باخبر ساخت و او نيز قوم خود را از هلاكت بسيار نزديك آگاهي داد و گفت:
«فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلاثَهَ أيّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ». هود/65
] صالح به آنان گفت: سه روز در خانههاي خود زندگي كنيد(بعد از سه روز) هلاكت شما قطعي است و اين وعدة حتمي خداست.[
شقاوت و بدبختي آنان، به جايي رسيده بود كه در مقابل تهديد صالح، گستاخي كرده و خواهان نزول عذاب بودند؛ چنانكه ميفرمايد:
«وَقالُوا ياصالِحُ ائتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَالْمُرسَلينَ». اعراف/77
]اي صالح اگر از پيامآوران ميباشي، آنچه را كه تهديد كردي بياور.[
ولي از آية ديگر استفاده ميشود كه آنان پس از كشتن ناقه، نادم و پشيمان شدند، چنانكه ميفرمايد:
«فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمينَ». شعراء/157
طبعاً آنان دوحالت مختلف داشتند، يكي خطرناك و ديگري پشيماني و زبوني؛ گستاخي آنان مربوط به پس از عمل و كشتن ناقه و ندامت و پشيماني آنان مربوط به رؤيت آثار عذاب بوده است. روايت نيز از ظهور نشانههاي عذاب به تدريج گزارش ميدهد. (راوندي/ قصصالأنبياء/طبرسي/مجمعالبيان/ 2 / 443.)
كيفيت نابودي آنان به عوامل مختلفي نسبت داده شده است:
1- «رجفه» (لرزش شديد):
«فَأَخَذَتْهُمُ الرِّجْفَهُ فَأَصْبَحُوا في دارِهِمْ جاثِمينَ». اعراف/78:
]لرزش شديد آنان را فراگرفت و در خانه هاي خود هلاك شدند.[
2- «صيحه» (صداي مهيب):
«فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيحَهُ مُصْبِحينَ». حجر/83
]بامدادان صداي مهيبي آنان را فراگرفت[
و باز ميفرمايد:
«إنّا أرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَهً واحِدَهً». قمر/31
]ما يك صداي مهيبي بر آنان مسلّط كرديم[
3- «صاعقه»:
«فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَهُ العذابِ الْهونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ». فصلت/17
]به خاطر اعمال ناروايشان آنان را صاعقه كه عذاب خواركننده است، فراگرفت. [
و باز ميفرمايد:
«فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَهُ وَ هُمْ يَنْظُرونَ @ فَمَا استَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ماكانُوا مُنْتَصرينَ». ذاريات/43-45:
]صاعقه آنان را در حالي كه بيدار بودند و مينگريستند، فراگرفت و آنان نميتوانستند از جاي برخيزند و نه از جايي ياري ميشدند.[
در ميان اين آيات اختلافي وجود ندارد؛ زيرا اگر عذاب آنان به واسطة صاعقة آسماني باشد، هم صداي مهيبي ايجاد ميكند وهم در آن لرزش شديدي بهوجود ميآورد. درحقيقت هريك از اين تعبيرها ناظر به بُعدي از عذاب الهي بوده كه آنان را نابود كرد.
عذاب الهي فرود آمد، حسّ و حيات را از آنان گرفت و به صورت گياهان خشكي درآمدند كه در آغل گوسفندان ميريزند، چنانكه ميفرمايد:
«فَكانُوا كَهَشيمِ المُحْتَظِرِ». قمر/31:
]«هشيم» در لغت عرب، گياه خشكيده است و «محتظر» مكاني است كه حيوانات را در آن جاي ميدهند؛ يعني بدن آنان پس از نزول عذاب، چنان خشك شد كه گويي گياهي خشكيده در ميان خانههاي خود بودند؛ ولي در عين حال قرآن نجات گروه مؤمن را ناديده نگرفته و نجات آنان را چنين بيان ميكند:
]آنگاه كه فرمان (عذاب) ما فرا رسيد، صالح و افرادي را كه به او ايمان آورده بودند از طريق رحمت خود از عذاب خوار كنندة آن روز نجات داديم. پروردگار تو عزيز و تواناست.[
«وَأَنْجَيْنَا الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يّتَّقُونَ». نمل/53
و نيز ميفرمايد:
«وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكانُوا يَتَّقُونَ». فصلت/18:
]افراد با ايمان كه تقواپيشه بودند را نجات داديم.[
صالح به بدنهاي خشكيدة آنان كه روزگاري عرصه را بر او و پيروانش تنگ كرده بودند، نگاهي كرد و به عنوان ابراز تنفر، سر از آنان برتافت و به آنان چنين خطاب كرد:
] من رسالت پروردگارم را ابلاغ كردم و شما را پند دادم، ولي شما ناصحان را دوست نميداريد. [
منشور جاويد ج 11
آية الله جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.