کد مطلب:43107
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
تفسير فراز سيزدهم تا هفدهم خطبه نود كه در آن علي(ع) خدا را ابداع كنندة خلق و وارث آن دانسته، چيست؟
«ذلِكَ مُبْتَدِعُ اٌلْخَلْقِ وَوَارِثُهُ وَإِلهُ اٌلْخَلْقِ وَرَازِقُهُ، وَاٌلشَّمْسُ وَاٌلْقَمَرُ دَائِبَانِ فِي مَرْضَاتِهِ، يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَيُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ»
[اوست خداوند ابداع كنندة خلق و وارثش، و معبود خلق و رازقش، آفتاب و ماه در مسير رضاي او در حركتند، هر تازهاي را كهنه مينمايند و هر دوري را نزديك.]
معناي اينكه خداوند وارث مخلوقات است
در آيات قرآني در چند مورد وارثان زمين بندگان صالح خداوندي ذكر شده است:
[قطعاً زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد.] انبياء/105
«إِنَّ اٌلْأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ» الأعراف/128
[قطعاً زمين از آن خداوندي است و آن را به آن بندگانش كه ميخواهد به ارث ميگذارد.]
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَّمُنَّ عَلَي اٌلَّذِينَ اٌسْتُضْعِفُواْ فِي اٌلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ اٌلْوَارِثِينَ» القصص/5
[و ما ميخواهيم بر آنانكه در روي زمين مستضعَف شدهاند، احسان نمائيم و آنانرا پيشوايان قرار داده و آنان را وارثان زَمين نمائيم.]
تاريخ بشري با همة سنگلاخها و پيچ و خمهاي گوناگون، سه نوع حكومت (با نظر به شايستگي و ناشايستگي) بر خود ديده است:
نوع يكم ـ حكومتهائي بودند كه هدف آنان اشباع خودخواهيها و افزودن بر قدرتها و وصول به آمال و اميال خودشان بوده است كه اگر قوانين اجتماعي را هم اجرا ميكردند و توانائي تحقّق بخشيدن به همزيستي افراد و طبقات اجتماعشان را دارا بودند و آنرا انجام ميدادند، استفادة ضمني بوده است كه مردم اجتماعاتشان ميبردند و طبق همان مثالي كه مولوي آورده است: هيزم ميكشيدند و ميآوردند و براي بهرهبرداري خودشان در اشباع خودخواهيها و كامكاريها و افزايش قدرتشان، حمّام جامعه را گرم ميكردند.
نوع دوم ـ حكومتهاي لايق و شايسته ميباشند كه همواره در اقلّيّت بودهاند. مقصود از شايستگي اين نوع حكومتها شايستگي نسبي در برابر حكومتهاي جائر و خودكامه ميباشد و هر اندازه كه يك حكومت از شايستگي بجهت اجراي حقّ و عَدالت بيشتر برخوردار بوده است، (هر چند كه توانائي ايجاد رَفاه و آسايش براي همة افراد و گروههاي جامعه نداشته است)، مستضعَف بمعني كسي كه حقوق او عمداً و از روي ستم پايمال شده باشد، كمتر بوده و در صورت افزايش شايستگي چه بسا كه استضعاف مستند به خود حكومت از بين رفته است. البتّه چنانكه اشاره كرديم، اين نوع حكومتها بسيار اندك بودهاند.
نوع سوم ـ حكومتهاي الهي كه ميتوان گفت: از نظر مقدار شبيه به موارد استثنائي بوده است، مانند حكومت داود و سليمان عليهماالسّلام و حكومت پيامبر اسلام (ص) و اميرالمؤمنين(ع). حكومت اين پيشوايان حكومت حق و عدل بوده است .
اينكه خداوند وارث مطلق هستي است ـ بديهي است كه مقصود از وارث بودن خدا، بمعناي حقوقي ارث نيست، زيرا اين معني دربارة خدا امكانپذير است، بلكه معنايش اينست كه چنانكه آغاز و انشاء و ابداع و آفرينش هستي از آن ذات اقدس است، همچنان پايان هستي و سرنوشت نهائي آن نيز از آن خداست و چنانكه بوجود آمدن هستي از قدرت و ارادة خداوندي، مانند بوجود آمدن يك جزء طبيعي از كلّ طبيعي و يك معلول طبيعي از علّت طبيعي نبوده است كه موجب تغييري در موجوديّت خداوندي بوده باشد، همچنان با رجوع همة موجودات به بارگاه او چه بمعناي
«كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ»
[همة موجودات از بين خواهند رفت.]
و چه بمعناي رجوع آنها بهمان صقع و نفسالامري كه خداوند آنرا بوجود آورده بود، كمترين تغييري در آن ذات اقدس بوجود نخواهد آمد چنانكه حركت و تحوّل و انقباض و انبساط و كون و فساد عالم هستي در ميان آغاز و انجام خلقت نيز، كوچكترين تأثيري در ذات اقدس نميتواند داشته باشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 15
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.