کد مطلب:43108
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
با عنايت به فراز چهاردهم خطبه نود كه ميفرمايد: «خدا معبود و رازق خلق است» چرا بسياري از انسانها غير خدا را ميپرستند؟
[و او است معبود خلق و رازق آن. آفتاب و ماه در مسير رضاي خداوندي در حركتند، هر تازهاي را كهنه و هر دوري را نزديك مينمايند.]
تتبّع همه جانبه در سرگذشت بشري، اين حقيقت را با وضوح كامل اثبات ميكند كه پرستش جزئي از طبيعت انسان است، آنچه كه موجب انكار و يا ترديد بعضي اشخاص در اين مسأله گشته است، تنوّع موضوعات مورد پرستش و كيفيّتهاي رواني است كه در موقع پرستش بروز ميكنند. اعتراض بوسيلة تنوّع در هر دو قلمرو موضوعي و درون ذاتي بدين ترتيب است كه گفته شده است:
1ـ اگر پرستش يك غريزة اصيل در انسانها بود، نميبايست اولاد آدم(ع) در انتخاب معبود اينهمه اختلاف با يكديگر داشته باشند.
2ـ اگر پرستش يك غريزة اصيل در انسانها بود، نميبايست كيفيّت رواني مردم دربارة اين پديده آنهمه اختلاف داشته باشد، بطوريكه اين اختلاف گاهي در حدّ هستي و نيستي پرستش ميباشد. پاسخ اعتراض اوّل واضحتر از آن است كه نيازي به شرح و بسط زيادتري داشته باشد، زيرا اگر بخواهيم اختلاف در موضوعات را كه مورد پرستش قرار گرفتهاند، دليل بياساس بودن پديدة پرستش تلقّي نمائيم، بايد با كمال صراحت و قاطعانه دست از عقل و فعّاليّتهاي آن و وِجدان و عمليّات آن برداريم، زيرا اين دو عنصر بزرگ و اساسي دروني ما در افراد همة اقوام و ملل، موضوعات و قضايا و احكام مخصوصي را براي خود انتخاب ميكنند. آيا چنين نيست كه:
بديهاي قومي در نزد قوم ديگر نيكوئيها است.
آيا از ديدگاه علمي ميتوان اين پديده را كه عقول انسانها با يكديگر اختلاف دارند، حتّي اين اختلاف در طول تاريخ موجب بروز شديدترين كشمكشها و پيكارها گشته و باعث ظهور صدها طرز تفكّر مكتبي و جهانبيني گشته است، دليل اسقاط عقل از كار و ارزش تلقّي كرد!؟ همچنين ميدانيم كه وِجدانهاي اقوام و ملل دربارة شئون زندگيشان با يكديگر اختلاف دارند. آيا اختلاف در سَمت حركت كشتيها ميتواند بياساس بودن قطبنما را اثبات كند!؟
پاسخ اعتراض دوم كه اختلاف در كيفيّت رواني مردم را دربارة پرستش پيش ميكشد و ميگويد: اين اختلاف دليل عدم اصالت غريزة پرستش ميباشد، چنين است كه اوّلاً اختلاف در ديگر نيروها و غرائز دروني هم، حكمفرما است، بطوريكه ميتوان گفت: مردم در بهرهبرداري از غرائز بقدري متفاوت هستند كه گوئي: اصل هويّت غرائز آنان با يكديگر مختلف ميباشد. برخورداري از انديشه براي بعضي از اشخاص فقط براي جلب لذائذ طبيعي و دفع ضررهاي طبيعي است، در صورتيكه اشخاص ديگر انديشه را فقط براي كشف مجهولات علمي ميخواهند. گروهي ديگر انديشه را تنها در راه بكار بردن نبوغ هنري خويش بكار مياندازد. همة ما باور ميكنيم كه عدّهاي از خودكامگان نابكار در همة دورانها و در همة جوامع نه فقط نيروهاي انديشه و نبوغهاي بسيار با اهمّيّت خود را در مسير تحصيل سُلطه و اقتدار بر ديگران و تابع ساختن ارادة مردم به ارادة خويش صرف و مستهلك ساختهاند، بلكه حتّي انديشههاي بسيار با ارزش ديگران را هم در همين مسير تلف نمودهاند، آيا با اينحال، ميتوان گفت كه انديشهها و نبوغها را از مغزهاي مردم بزداييد، زيرا عدّهاي از قدرتپرستان و جاهطلبان سوءِ استفادههاي ويرانگر از اين نيروها نمودهاند!؟
مسألة ديگري كه در موضوع پرستش وجود دارد و بايد مورد توجّه جدّي قرار بگيرد، اينست كه بدانجهت كه هيچ موجودي جز خدا شايستة پرستش نيست، زيرا معناي پرستش چنانكه ميدانيم حدّاعلاي گرايش و انجذاب به معبود در مسير كمال مطلوب از حيات آدمي است، لذا آنچه كه در درون پرستش كنندة غير معبود حقيقي (خدا) بوجود ميآيد، قطعاً پرستش حقيقي نبوده و تمايلي است شديد بسوي يك موضوع و قرار گرفتن در جاذبة آن كه با بازيگري ذهني آنرا به حدّقابل پرستش درآورده است.
پاسخ اعتراض دوم را كه ميگويد: «اگر پرستش يك غريزة اصيل در انسانها بود؛ نميبايست كيفيّت رواني مردم دربارة اين پديده آنهمه متفاوت بوده باشد» اگرچه ميتوان از مطالبي كه در بالا طرح شد استنباط نمود، با اينحال بايد اضافه كرد كه كوتاهي انسانها در تنظيم قانون مغز و روان و عمل صحيح بآن قانون، عامل اصلي تفاوتها و اختلافات ميباشد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 15
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.