کد مطلب:43114
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
تفسير فراز شصت و هشتم تا هفتاد و نهم خطبه نود و يك كه در آن علي (ع) ميفرمايد:» خداوند خلق را بدون مثالي از پيش, ابداع فرمود... « چيست؟
(خلق را بدون مثالي كه آنرا تجسّم بخشد و بدون مقداري كه با آن مقايسه و تطبيق نمايد, ابداع فرمود ـ مثال و مقداري كه خالقي معبود پيش از او (خدا) ساخته باشد. خداوند سبحان براي ما از ملكوت قدرتش و از شگفتيهاي آثار گوياي حكمتش و از اعتراف خلق به احتياج به آنچه كه آنرا با قدرت ربوبي خود حفظ مينمايد به ضرورت قيام حجّت براي شناخت خود راهنمائي فرموده است. [و براي روشن ساختن حجّت و برهان براي مردم] حقائقي بديع و حيرت انگيزي كه آثار صنعت و علائم حكمتش بوجود آورده، آشكار شده است. در نتيجه, هر چه كه او آفريده است براي [اثبات عظمت] او حجّت و دليل گشته است؛ اگر چه مخلوق بيزبان باشد، حجّت خداوندي درباره آن خلق گويا است و راهنمائي او براي اثبات خداوند ايجاد كننده ابداعي برپاست.)
تغييرات و بوجود آمدن اشياء در عالم هستي, انواعي مختلف دارد. از آن جمله:
1ـ تغيير از حالي به حالي [يا از صورتي به صورتي ديگر] مشابه گذشته مانند تبديل و تغيير مقداري از موادّ به كاسهاي كه در گذشته نيز كاسه بوده است.
2ـ تغيير از حالي به حالي جديد, بدون سابقه مشابه, مانند تغيير دادن تفاله نيشكر به كاغذ. اين هر دو نوع تغيير ممكن است تحليلي و يا تركيبي بوده باشد.
در اين دو نوع تغيير, موجوديّت شيء تغيير يافته پيش از دگرگوني, واقعيّت داشته است. آنچه كه بوجود آمده است, حالت يا صورت جديد ميباشد. شناخت انواع تغييرات و دگرگونيها براي درك معناي ابداع كافي نيست؛ بلكه بايد براي شناخت ابداع مفهوم خلق (آفرينش) را هم بدانيم. مفهوم خلق كه در فارسي قابل تطبيق بر مفهوم آفرينش است, در دو مورد به كار ميرود:
مورد يكم ـ وارد كردن يك شيء به عرصه هستي با جنبه وسيله اي, خلق باين معني درباره علل طبيعي و علل انساني اطلاق ميشود, يعني ميتوان گفت كه ميوه مخلوق درخت است و بره مخلوق گوسفند و اثرهنري مخلوق انسان. ولي با اندك دقّت معلوم ميشود كه علل طبيعي و علل انساني جنبه وسيلهاي براي امر خلقت دارند .
مورد دوم ـ ايجاد شيء بي سابقه هستي بطور مطلق است. و ابداع باين معني است كه بخداوند نسبت داده ميشود و جز خداوند هيچ موجودي نميتواند مبدع حقيقي بوده باشد. خداوند دلائل متعدّد و روشني را براي معرفت ما درباره او اقامه فرموده است. از آنجمله دلائلي كه خداوند جلّ سلطانه براي انسانها اقامه فرموده است, دلائلي است كه امير المومنين در جملات مورد تفسير بيان فرموده است:
1ـ بروز و ظهور ملكوت قدرت خداوندي در عالم هستي. اين ملكوت را هم بوسيله قلب پاك و خردناب ميتوان ديد و هم بوسيله دانشها و بينشهائي كه آلوده با اغراض پست نفساني و بازيگريهاي مغزي نبوده باشد. اگر امور مزبور (علم و انديشه و تعقّل) براي درك و دريافت ملكوت الهي كفايت ميكرد, اينقدر وضع تفكّرات و عقائد اكثريّت اسف انگيز بشري پست و منحط ّ نبود و همگان ميتوانستند از شهود ملكوت قدرت كه خداوند با كمال صراحت همه را مكلّف به آن مينمايد برخوردار گردند.
2ـ شگفتيهاي آثار حكمت خداوندي در جهان هستي, هيچ انسان آگاه و خردمندي نميتواند از حيرت ناشي از احساس اتقان اجزاء عالم هستي و روابط موجود ميان آنها و قوانين حاكم حتّي بر كوچكترين رويداد در عالم هستي, محروم بوده باشد. البتّه ميدانيم كه اين حيرت مساوي شكّ و ترديد كه در حيرتهاي ابتدائي وجود دارد، نيست.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 16
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.