کد مطلب:43203
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
ترجمه و تفسير خطبه صد و پنجاه و نهم كه دربارة نيكي علي(ع) با مردم تحت زمامداريش ايراد شده چيست؟
اميرالمؤمنين(ع) در اين خطبه نيكي ارتباط زمامداري خود را با مردم جامعة خود توضيح ميدهد:
[من به طور قطع در همسايگي با شما بهترين ارتباطات را برگزيدم [مانند چوپان دلسوز] به دنبال شما افتاده تمام كوششم را [براي اصلاح حال و سعادت دنيوي و اخروي شما] به كار انداختم و شما را از زنجيرهاي ذلت و از حلقههاي ظلم آزاد كردم اين تلاش و تكاپو [به اضافة احساس برين تكليف خداوندي] براي سپاسگذاري در برابر نيكويي اندك بود كه از شما مشاهده نمودم در حالي كه چشمپوشي كردم از آن منكرات فراوان شما كه چشم آن را ديده و بدن با آن تماس داشته است].
علت اصلي آن همه خدمات و نيكيها و رفتار دادگرانه و عفو و اغماض از ظلمهايي كه دربارة شخص خود صورت گرفت، در اين جملة مبارك نهفته است كه ميفرمود: «وَ لَيْسَ أَمْري وَ أَمْرُكُمْ واحِداً أِنِّي أُرِيدُكُمْ لِلّهِ وَ أَنْتُمْ تُريدونَنِي لِأَنْفُسِكُمْ» خ136 [امر وضع من با شما يكي نيست، من شما را براي خدا ميخواهم و شما مرا براي خودتان]. لذا هرگز ما در يك مسير و براي يك هدف حركت نميكنيم. و اينكه در اين كلام مختصر ميفرمايد (براي سپاسگزاري به نيكويي اندكي است كه از شما در كمك به مديريت من در ادارة زندگي اجتماعي صورت گرفته است). در حقيقت براي تشويق آنها و تفهيم اين اصل است كه يكي از وظائف زمامداران، قدرداني از شهروندان است در صورتيكه در امور خير سياسي آنان را ياري كنند.
اميرالمؤمنين(ع) در خطبة 182 ميفرمايد: اي مردم، من آن مواعظ و پندهايي را در ميان شما منتشر كردم كه پيامبران به وسيله آنها امّتهاي خود را ارشاد كردهاند. و براي شما ادا كردم آنچه را جانشينان آن پيشوايان الهي به انسانهاي بعد از زندگي خود ادا نمودهاند و با اين تازيانه سازنده شما را تأديب و تربيت كردم، ولي تأدب نپذيرفتيد!
و با آن نواهي كه شما را از آلودگيها نجات ميداد، شما را به جلو راندم، به حركت [در راه حيات معقول] راه نيافتاديد. شما را به خدا، آيا پيشوايي غير از من انتظار داريد كه جادّه را براي شما هموار سازد و شما را به راه راست ارشاد نمايد!
اگر اي مردم به خاطر بياوريد، در آن هنگام كه شما خواستيد با من بيعت كنيد. با كمال صراحت به شما گفتم: «دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي...» [مرا رها كنيد و كسي ديگر را براي اين كار پيدا كنيد]. من عدالت خواهم كرد. من از سياستبازيهاي معمولي كه هيچ قضية ديني و اخلاقي در برابر آن، توانايي مقاومت ندارد، متنفرم، من انسان را ميشناسم و با آن خدايي كه اين انسان را آفريده است نيايشها و تعلّمها دارم و لذا من ميدانم دواي دردهاي بشري اين سياستبازيها و اين تخديرسازيها به نام فرهنگپردازيها نيست. به همين جهت نهايت كوشش و تلاش را براي هموار كردن طريق سعادت زير پاي شما صرف كردم و ميدانيد كه من در اجراي دادگري، هيچ فرقي ميان دوست و دشمنم نگذاشتم، ولي آن ناتوانيها كه در شما وجود دارد نتوانستم همة آن عدالت و نظم و اصلاحي كه در ابعاد گوناگون وجود شما در نظر داشتم، اجرا بدارم، شما خيلي زودشكن، ضعيف، شتابزده هستيد، شما از آن گروه مردمانيد كاري انجام نداده توقع نتيجه داريد! به هر حال، اين پديدههاي رواني شما بود كه باعث شد من دربارة شما چشمپوشيها داشته باشم. اين است پاسخ آن عده از مردم سادهلوح كه گمان ميكنند: اميرالمؤمنين عليّبنابيطالب(ع) توانايي كشورداري را مانند ديگران نداشت! اين يك توهم ناشي از سطحنگري است. او در نهايت توانايي بر اصلاح انسانها به عنوان هدف از كشورداري و مديريت جامعه، دستاندركار شده بود. اين ناتواني مردم آن جامعة بد آموخته بود كه نتوانست از اين نماينده رسالت كلي الهي بهرهمند گردد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 26
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.