کد مطلب:43208
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
تفسير فرازهاي پنجاه و نهم تا هفتاد و هفتم خطبه صد و شصتم كه در آن ضمن معرفي طرز زندگي موسي(ع)، داود(ع) و عيسي(ع) دعوت به سرمشق قرار دادن آنها شده چيست؟
[و اگر بخواهي براي دومين مثل موسي كليم الله(ص) را بياورم: آنگاه كه عرض كرد خداوندا، به آن خيري كه براي من فرستادهاي نيازمندم. سوگند به خدا، و از خدا جز ناني كه بخورد چيزي نخواسته بود، زيرا آن حضرت از سبزي زمين ميخورد، تا آنجا كه رنگ سبزي به جهت لاغري بدن او و نازكي پوست آن، قابل ديدن بود].
[و اگر بخواهي سومين مثل را داود(ع) صاحب مزامير و قاري بهشتيان را براي تو ميآورم كه با دست خود، از برگهاي درخت خرما زنبيل ميبافت، سپس به همنشينانش ميگفت: كيست كه فروش اينها (زنبيلها) را به عهده بگيرد؟ آن حضرت از قيمت بافتههاي خود نان ميخورد].
[و اگر بخواهي دربارة عيسيبن مريم(ع) به تو بگويم: آن حضرت از سنگ براي خود بالش داشت و لباس خشن ميپوشيد و غذاي ناگوار تناول ميفرمود، و خورشت نان او گرسنگي و چراغ شبانگاهي او مهتاب و سايبانش در زمستان مشرق و مغرب زمين، ميوه و ريحانش گياهاني بود كه زمين براي چهارپايان ميرويانيد. براي او همسري نبود كه وسيلة تشويش خاطر او شود و فرزندي نبود كه اندوهگينش سازد و مالي نبود كه او را به خود مشغول بدارد. طمع در چيزي نداشت كه او را پست و خوار گرداند. مركبش پاهايش بود، خدمتكار او دستهايش].
اينست تعارض و نزاع اصلي روح و ماده، هر قدمي كه در تاريخ بشري در مسير «حيات معقول» فردي يا جمعي برداشته شده است، از آنِ كساني بوده است كه در چارهجويي تعارض ميان روح و مادّه با تنظيم اين دو حقيقت، پيروز گشتهاند. بعضي از عرفاء ميگويند: همانگونه كه هويت و ماهيت اين دو حقيقت (مادّه و روح) با يكديگر متفاوت است، سمت حركت و مقصد آن دو نيز با يكديگر مختلف ميباشد ـ بدن مادي است، لذا تمايل به ماده و ماديات و توشة خود را از آنها برميدارد، روح [يا من، شخصيت، نفس] آدمي استعداد عروج به ملكوت دارد.
.
تمايل افراطي شديد به ماديات و لذائذ دنيا است كه باعث آنهمه آدمكشيها و پايمال كردن حقوق انسانها گشته و سرگذشت بشري را چنان در تاريكي فرو برده است كه به كلي از قابليت تفسير و تحليل ساقط نموده است.
اگر شخصيت انساني، سالم و با اصول ارزشها تقويت شود به خوبي از عهدة تعديل اميال خود برآمده و وسائل دنيا را در استخدام خود در مسير «حيات معقول» قرار ميدهد. و از اين راه تعارض ميان ماده و روح برداشته ميشود و حركت تكاملي آدمي شروع ميگردد.
منابع اولية اسلام (قرآن و احاديث و سنت به معناي عام آن) هماهنگ با عقل سليم و وجدان، مطلبي را كه براي بحث عنوان كرديم، مورد تأكيد قرار ميدهند. امّا قرآن مجيد، اين مضمون را كه انسان خردمند از نعمتهاي خداوندي با مباني شرعي آن استفاده ميكند، با اشكال مختلف بيان فرموده است: از آن جمله: «وَابْتَغِ في مااتاكَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَ لاتَنْسَ نَصيِبَكَ مِنَ الدُّنْيا» [در آنچه كه خداوند به تو داده است، سراي آخرت را منظور بدار و نصيب خود را [هم] از دنيا فراموش مكن]. براي شخصيتهاي نابالغ نه تنها روح و ماده همواره در حال تعارض و تخالف ميباشند، بلكه همواره پيروزي با ماده و شئون آن است. ولي هر اندازه كه شخصيت سالمتر و قويتر باشد، بهتر ميتواند از عهدة استخدام مادّيات و شئون آنها در مسير «حيات معقول» برآيد.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 26
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.