کد مطلب:44524
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:2
بعد از مرگ هابيل، قابيل با كدام يك از خواهران خود ازدواج كرد؟
در سورة نسأ، آية 1 آمده است: يـَاَيُّهَا النّاسُ اتَّقوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم مِن نَفسٍ وَحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنها زَوجَها وبَثَّ مِنهُما رِجالاًكَثيرًا ونِسأً...; اي مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهيزيد، همان كسي كه همة شما را از يك انسان آفريد، و همسر او را نيز از جنس او خلق كرد و از آن دو، مردان و زنان فراواني در روي زمين منتشر ساخت... .
در تفاسير ذيل آية مذكور، از كيفيت تكثير نسل آدم و ازدواج فرزندان طبقة اول آن ها بحث شده كه به طور كلّي در اين باره سه نظر ابراز شده است:
1. فرزندان آدم با حوريان بهشتي و يا پريان ازدواج كردند و بدين وسيله نسل بشر رو به ازدياد رفته و با گذشت زمان، اين همه انسان از نسل آدم به وجود آمده است.(ر. ك: تفسير نور الثقلين، الشيخ جمعة العروسي الحويزي، ج 1، ص 430، مؤسسة اسماعيليان، قم، 1372 ش.)
2. ازدواج بين فرزندان آدم با ساير افراد مرد و زن از نوع انسان كه قبلاً وجود داشته صورت گرفته است.(ر. ك: تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي و همكاران، ج 3، ص 247، دارالكتب الاسلاميه.)
3. فرزندان آدم با يك ديگر ازدواج كردهاند.
در مورد نظرية سوم، حديثي از امام زين العابديندر كتاب احتجاج آمده است كه ابوحمزه ثمالي نقل ميكند:
امامبه يك مرد قريشي فرمود: حضرت آدم بيست پسر و بيست دختر داشت كه حوا در هر زايمان دوقلويي كه يكي پسر بود و يكي دختر، به دنيا ميآورد. همراه با هابيل دختري به دنيا آمد كه نام او را أقليما گذاشتند، و همراه با قابيل دختري متولد شد كه به آن لوزا ميگفتند. لوزا زيباترين دختران آدمغ بود. حضرت آدمغ خواست تا هابيل را با لوزا و قابيل را با أقليما تزويج كند، امّا قابيل راضي نشد. قرار بر قرعه شد و همان طور اتفاق افتاد و پس از اين كه تزويج صورت گرفت، خداوند نكاح و ازدواج خواهر و برادر را تحريم كرد.(ر. ك: الاحتجاج، ابومنصور احمد بن علي الطبرسي، ج 2، ص 314 و 315، نشر مرتضي، مشهد، 1403.'û ق.)
در مورد ديدگاههاي فوق بايد گفت: نظر سوم، يعني ازدواج فرزندان آدم با يك ديگر با قرآن سازگارتر است، زيرا در آية مذكور آمده است: وبثّ منهما; يعني نسل موجود انسان به آدمغ و حوا برميگردد، بدون آن كه در پيدايش اين نسل، كسي آنان را همراهي كرده باشد. در پاسخ به شبهة تحريم ازدواج خواهر با برادر نيز بايد گفت: اين يك حكم تشريعي است و تابع مصالح و مفاسد بوده و زمام آن به دست خدا است و حكم تكويني و غير قابل تغييري نيست، و در آن زمان نه تنها مانعي براي اين نوع ازدواج وجود نداشته، بلكه ضرورتها و مصلحتها آن را اقتضا ميكرده است. مفسراني، مانند علامة طباطبايي; اين نظر را پذيرفتهاند.(طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 4، ص 217 و بعد از آن، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، 1363، قم / ر. ك: آدم از ديدگاه قرآن و عهدين، علي احمد ناصح، ص 73، نشر رايزن، تهران، 1378 ش.)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.