کد مطلب:117152 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:325

مقدمه











من و نهج البلاغه دو آشنای دیرینه ایم، از دوران كودكی تا به حال نام و یاد و همراهی نهج البلاغه را هرگز فراموش نكرده و نمی كنم. پس از گذشت سالهایی به درازای بیست سال هنوز صدای پدر در گوشم طنین افكن است، كه من و برادرانم را به تلاوت قرآن و مطالعه ی نهج البلاغه فرمان می داد. و همواره می گفت:

«قرآن و نهج البلاغه از یكدیگر جداشدنی نیست. و انسان می تواند حقایق قرآن و معارف اسلامی را به زبانی ساده تر در اوج بلاغت و فصاحت در نهج البلاغه مطالعه كند.»

از همان دوران كودكی به اقتضای محیط خانوادگی كه به فروغ ولایت و محبت اهل بیت پیامبر اكرم (ص) روشن بود و در سایه سار عشق حیات بخش و زندگیسازی كه به مولای موحدان و پیشوای پرهیزگاران عالم امیرالمومنین علی علیه السلام داشتم- و بحمدالله این مهر و محبت علوی در جان و دلم روزافزون است- میان من و نهج البلاغه پیوندی استوار و ناگسستنی برقرار بود. و در حد توان فهم و قدرت درك خود می كوشیدم تا از این سرچشمه ی زلال حقایق و معارف اسلامی كام تشنه ی روحم را سیراب كنم.

من در كتاب نهج البلاغه خدا را دیده و شناخته ام. و در لابلای سایه روشن خطوط این صحیفه ی نور، ایمان، اخلاص، علم، تقوی، زهد، قیامت، قسط، آزادی، برادری، عشق، مكتب و انسان كامل را دیدار كرده ام.

من در پرتو فروغ خیره كننده ی نهج البلاغه از طبیعت تا پشت بام ماوراء طبیعت، از فرش تا عرش، از ناسوت تا لاهوت، از آدم تا

[صفحه 6]

خاتم (ص) و از گذشته های دور تا افق روشن آینده گذشته ام و همراه با نوای گرم و دلنشین مولایم علی (ع) بر بال نرم كلام او نشسته و تا ملكوت اعلی عروج كرده ام، چنانكه زمزمه ی گرم و قدسی فرشتگان سرادق قدس و خلوت نشینان حرم كبریایی را كه به تسبیح و تقدیس حق تعالی جل شانه سرگرمند شنیده ام.

من در نهج البلاغه فلسفه ی حیات، انگیزه ی آفرینش، فرهنگ ادیان، راز بعثت و سر امامت را دریافته ام. و در كلام امیر كلام و حكیم بیان حقیقت امامت و ولایت را درك كرده ام. و دیگر چه بگویم، كه من در نهج البلاغه با تلخی غربت و اوج مظلومیت مولایم علی (ع) و عترت مطهر پیامبر اكرم (ص) آشنا شده ام، ولی با اینهمه كه از دولت پاینده ی نهج البلاغه بهره برده ام، اقرار می كنم كه از نهج البلاغه چیزی نفهمیده ام و بهره ی در خوری نصیبم شده است. چرا كه نهج البلاغه اقیانوس بیكران حقایق و معارف الهی و گستره ی بی پایان آسمانها را مانند است و من چگونه می توانم با این همه ضعف و عجز كه سراپای وجودم را فراگرفته است، در این اقیانوس مواج فروروم و یا بر بلندای آسمان معارف نهج البلاغه بال گشایم؟

آنجا كه اندیشه های ژرف، افار روشن و نكته سنج، ذوقهای سلیم و ظریف، سینه های گشاده به دانش و معرفت و دلهای سوخته به آتش عشق و عرفان، در رابطه با شناخت دقیق و عمیق نهج البلاغه اظهار عجز و ناتوانی می كنند، از سوخته دلی محروم از علم و عرفان چون من، در رابطه با شناخت نهج البلاغه چه برمی آید؟

من و نهج البلاغه قطره و دریا، فقیر و غنی، جاهل و عالم، ماده و معنا، جسم و روح، شب و روز و نشیب و فراز را مانندیم. و ناگفته پیداست كه میان بی نهایت كوچكی، همه تن ضعف و عجز چون من و بی نهایت بزرگی، چون كتاب علی (ع) سراسر علم و حكمت چگونه

[صفحه 7]

رابطه ای برقرار است.

نهج البلاغه امام علی (ع) آن كتاب بزرگ است، كه متفكران بزرگ ان را برادر قرآن نامیده اند و استاد شیخ محمد عبده درباره اش می گوید:

«همه ی دانشمندان و آگاهان این زبان- عربی- معتقدند كه سخن علی (ع) بعد از كلام خدا و پیامبرش برترین و بلیغ ترین كلام در جوهر و مایه، در شیوه و سبك بلندترین و در معنی جامعترین كلام است»[1].

محمد بن طلحه ی شافعی درباره ی كلام امیرالمومنین علیه السلام می نویسد:

«فصاحت منسوب به امیرالمومنین علی (ع) است، بلاغت از وجود او سرچشمه می گیرد، براعت از كلام او مستفاد می شود و علم معانی و بیان غریزه ای در وجود اوست»[2].

و استاد علی الجندی، رئیس دانشكده علوم دانشگاه قاهره در مقدمه ی كتاب «علی بن ابی طالب شعره و حكمه» درباره ی نثر امام علی (ع) می نویسد:

«نوعی خاص از آهنگ موسیقی كه بر اعماق احساسات پنجه می افكند، در این سخنان وجود دارد از نظر سجع چنان منظوم است كه می توان آن را شعر منثور نامید»[3].

غنای علمی و ادبی و فرهنگی نهج البلاغه به اندازه ایست كه در رابطه با موضوعات ذیل در نهج البلاغه تا به حال 370 كتاب به زبانهای عربی، فارسی، اردو، فرانسه، انگلیسی، تركی و غیره نوشته شده است:

[صفحه 8]

1- ترجمه ی نهج البلاغه یا بخشی از آن.

2- منتخب نهج البلاغه.

3- شرح نهج البلاغه یا بخشی از آن.

4- مستدرك نهج البلاغه.

5- مدارك نهج البلاغه.

6- فهرست و معجم نهج البلاغه.

و در این مجموعه می توان از صد و یك شرح بر نهج البلاغه یاد كرد[4].

بیان همه ی تلاشهای تحقیقاتی و ذكر آثار دانشمندان بزرگ جهان در رابطه با نهج البلاغه از حوصله ی این مقدمه بیرون است. و نقل این مختصر نیز برای جلب توجه برادران و خواهران دینی به عظمت و شكوه نهج البلاغه می باشد. و من با همه ی اشتیاق و شیفتگی كه نسبت به نهج البلاغه دارم، از مدتها پیش مصمم بودم تا در حد توان خود، پیرامون نهج البلاغه مطلبی بنویسم، ولی هرگاه به انجام این مهم می پرداختم، عظمت و شكوه معنوی و عرفانی و مذهبی این كتاب بزرگ و اصیل مرا مقهور و مسحور خود می كرد، تا آنجا كه از انجام آن خودداری می كردم. و از سویی ارادت و عشق قلبی من نسبت به مولایم امام علی (ع) مرا برمی انگیخت تا اگر شده در حد مورچه ای ناتوان، ران ملخی را به درگاه با عظمت امیرالمومنین علی علیه السلام هدیه برم. و با یقین به اینكه عنایات خاصه و الطاف عامه مولایم مرا شامل می شود و لغزشهایم را به دیده ی عفو و رحمت خویش می نگرد و می بخشد، سرانجام بر آن شدم تا خطبه ی 175 نهج البلاغه را كه مانند خطبه های دیگر این كتاب سرشار از حكمت، موعظه، هدایت و ارشاد

[صفحه 9]

است شرح كنم. در این رابطه با مراجعه به شروح مورد اعتمادی كه بر نهج البلاغه نوشته شده در حد مقدور اقدام كردم و امیدوارم كه این اثر ناچیز مورد پذیرش امیرالمومنین (ع) و ارباب علم و معرفت واقع شود. و از همه ی آگاهان و اندیشمندان و آشنایان با نهج البلاغه می خواهم كه با بیان نارسائیهایی كه در این اثر مشاهده می كنند، مرا در كارهای آینده یاری دهند، اجرهم عندالله محفوظ.

آنچه برای خوانندگان عزیز سزاوار یادآوریست، اینكه خطبه ی 175 نهج البلاغه در رابطه با موضوعات ذیل شایسته ی مطالعه و دقت نظر و بررسی و تحقیق می باشد:

1- موعظه ی مردم.

2- بیان فضیلت قرآن.

3- ترغیب مردم به كار و كوشش.

4- پند و اندرز به مردم.

5- تحریم بدعت گزاری در دین.

6- توصیف قرآن از زبان امام (ع).

7- بیان انواع ظلم در كلام امام (ع).

8- ضرورت و لزوم اطاعت از حق تعالی جل شانه.

در پایان توفیقات روز افزون همه ی برادران خدمتگزار به اسلام و فرهنگ اسلامی را از درگاه پروردگار توانا خواستارم.

علاءالدین حجازی

مشهد مقدس- شانزدهم ربیع الثانی 1406

[صفحه 11]


صفحه 6، 7، 8، 9، 11.








    1. شرح نهج البلاغه عبده، ج 1، ص 5.
    2. پژوهشی در اسناد و مدارك نهج البلاغه، اثر محمد مهدی جعفری، ص 34.
    3. سیری در نهج البلاغه ی استاد مطهری، ص 18.
    4. مصادر نهج البلاغه و اسانیده، اثر سید عبدالزهراء الحسینی، ج 1، ص 313 -328.