کد مطلب:117161 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:410

قرآن کتاب افزایش هدایت و کاهش جهل و گمراهی











(و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه بزیاده او نقصان: زیاده فی هدی و نقصان من عمی).

از ویژگیهای جهان هستی موضوع تاثیر و تاثر است. (اثرگذاری و اثرپذیری) به این بیان كه همه ی پدیده های جهان در رابطه با یكدیگر حالت اثرگذاری و اثرپذیری نسبت به یكدیگر دارند. و همه ی موجودات در رابطه با یكدیگر عمل می كنند و در حوزه ی وجود و حیات خود بر محیط اثر می گذارند و از شرایط و امكانات محیط نیز متاثرند. انسان نیز از این

[صفحه 62]

قاعده مستثنی نیست و در پرتو استعدادها و توانائی ها خود بر محیط و پدیده هائی كه با آنها در ارتباط است اثر می گذارد و از آنها نیز متاثر است. هرگاه با نور و علم و طهارت و ایمان و مظاهر اخلاص و تقوی مربوط باشد، این ارتباط مفید و مثبت باعث روشنی و آگاهی و قداست و ایمان و اخلاص وی می شود. و اگر با پلیدی و شیطان و مظاهر فساد و عصیان و شرك مربوط باشد، همین پیوستگی موجب آلودگی دل و اندیشه و عمل او خواهد شد. با توجه به این واقعیت غیر قابل انكار امام علی (ع) قرآن را عامل افزایش آگاهی و هدایت و باعث كاهش جهل و ناآگاهی می داند. و عقیده دارد كه از آثار ارتباط و مجالست با قرآن این است كه هركس با قرآن مربوط و محشور شود، مادام كه این پیوند مقدس محفوظ بماند در مسیر هدایت پیشرفت می كند و از گمراهی و جهل رهایی می یابد. چرا كه قرآن كتاب هدایت است و با فراهم آمدن هدایت و با تحقق راه یابی و ارشاد و آگاهی انسان، ضلالت و جهل از وی دور خواهد شد. همنشین قرآن از ظلمات گمراهی رهایی یافته و به كانون نور و ایمان مربوط خواهد شد، زیرا قرآن كتابی است كه به اذن و اراده ی الهی باعث خروج آدمیان از ظلمات به نور است، به مدلول:

الرا، كتاب انزلناه الیك لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید.[1].

و قرآن عامل افزایش هدایت و راه یابی پرهیزكاران آشنا و محشور با آیات آن است به شهادت:

[صفحه 63]

الم، ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین.[2].

علامه ی محقق حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی در شرح این بخش از سخنان امام می نویسد:

(و اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح) المشفق (الذی لایغش) فی ارشاده الی وجوه المصالح كما ان الناصح الصدیق شانه ذلك (و الهادی الذی لایضل) من اهتدی به. (و المحدث الذی لایكذب) فی قصصه و احادیثه و اخباره. قال ابوعبدالله (ع) فیما روی فی الكافی عن سماعه بن مهران عنه (ع) ان العزیز الجبار انزل علیكم كتابه و هو الصادق البار فیه خبركم و خبر من قبلكم و خبر من بعدكم و خبر السماء و الارض و لواتاكم من یخبركم لذلك تعجبتم. (و ما جالس هذا القرآن احد الاقام عنه...) استعار لفظ المجالسه لمصاحبته و ملازمته و قرائته و التدبر فی الفاظه و معانیه.[3].

«(و بدانید كه به تحقیق این قرآن ناصح) دلسوز و شفیق (اندرزگوی بی آلایش و خلاف) پنددهنده ایست كه در راهنمائی و ارشادش به سوی خیر و مصلحت خلاف نمی گوید، آنچنانكه مقام و مرتبه ی ناصح و صادق و دلسوز این است. (و راهنمائی است كه گمراه نمی كند) هدایت كننده ایست كه هر كس او را پیروی كند گمراهش نمی كند. (و سخنگویی است كه دروغ نمی گوید) قرآن سخن پردازیست كه در سرگذشتها و گفتار و خبرهایش دروغ نمی گوید. ابوعبدالله (ع) (امام صادق (ع)) بنا به آنچه در كتاب اصول كافی سماعه بن مهران از آن حضرت نقل می كند، فرموده است كه:

[صفحه 64]

به تحقیق پروردگار عزیز جبار كتاب خود را بر شما فروستاد و او خدائی صادق است. در كتاب خدا اخبار شما، پیشینیان شما و آیندگانتان و آسمان و زمین بیان شده است، در حالی كه اگر شما را كسی آید كه از این موضوعات خبر دهد دچار شگفتی می شوید. (و كسی همنشینی با این قرآن نمی كند مگر این كه از كنار آن برخیزد...) و كاربرد كلمه مجالست به جای مصاحبت و همراهی، خواندن و اندیشه كردن در كلمات و آیات و معانی آن است».

و اعلموا انه لیس علی احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنی، فاستشفوه من ادوائكم و استعینوا به علی لاوائكم، فان فیه من اكبر الداء، و هو الكفر و النفاق و الغی و الضلال.

«و بدانید كه به تحقیق برای هیچ كس با داشتن قرآن فقر و نیازمندی نیست و نیز برای احدی دور از قرآن بی نیازی ممكن نیست، پس بهبودی و درمان دردهایتان را در آن بجوئید و در سختی و گرفتاری از آن یاری بجوئید. پس به درستی كه در قرآن درمان بزرگترین دردها كه كفر و نفاق و تباهی و گمراهی است وجود دارد».

قرآن كتابی است كه همه ی اسرار حقایق ملك و ملكوت را دربردارد. قرآن كتاب طبیعت و ماوراء طبیعت، فیزیك و متافیزیك، شهود و غیب است. قرآن این مجموعه ی وحی الهی پاسخگوی همه ی نیازهای مادی، معنوی، دنیوی، اخروی، اعتقادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. قرآن كتاب مقدسی است كه از آبشار وحی و علم و

[صفحه 65]

حكمت پروردگار سرچشمه می گیرد و از این روی توانائی ساختن و پرورش انسان، جامعه، فرهگ و تمدن و ممتازترین مدینه ی فاضله ی اخلاقی را دارد. تاریخ اسلام و مسلمین گواه است كه هرگاه و در هر جا مردمی محروم و مستضعف با تمامی هستی. و از سویدای جان مومن به اسلام شده و به قرآن تمسك و توسل یافته اند، پیروزی و بهروزی و رقاء و رشد را بهره برده اند. و این بیانگر این حقیقت است كه قرآن كتاب مبارك و مطهری است كه جامع همه ی معارف و حقایق و معالمی است كه مورد نیاز انسان در هر عصر و نسلی است. آیات روشن این كتاب مبین خود گویای این حقیقت محتوم است، آنجا كه می فرماید:

... و ما تسقط من ورقه الا یعلمها و لا حبه فی ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فی كتاب مبین.[4].

انا نحن نحیی الموتی و نكتب ما قدموا و اثارهم و كل شی ء احصیناه فی امام مبین.[5].

این بخش از كلام امام (ع) بیانگر چند مطلب مهم و قابل توجه است و ای كاش مومنان به قرآن و امام (ع) با تمامی وجود این حقایق را كه از كلام ایشان متجلی است ادراك و اقدام كنند. نخستین موضوع مهمی كه امام به آن اشاره فرموده اند: اینست كه پیروان قرآن با دارابودن این مجموعه ی وحی الهی هیچگونه نیاز فكری و فرهنگی و علمی و حیاتی به هیچ كتاب و مكتب و مسلكی ندارند. چرا كه قرآن برنامه ی زندگی و سازندگی انسان، از سوی پروردگار علیم و حكیمی طرح و برنامه ریزی شده، كه آگاهی كامل

[صفحه 66]

به انسان و حیات و نیازمندیهای مادی و معنوی او دارد. بنابراین قرآن از چنان غنای فرهنگی برخوردار است كه جای هیچ نیازی به كتاب و مكتب دیگری باقی نمی گذارد. و در مقابل همه ی مكتبها و ایدئولوژیها و كتابهای پرداخته ی اندیشه و ذهن انسانها به دلیل محدودیت آگاهی و بصیرت صاحبانشان از مسائل، در هیچ حال و در هیچ شرایط زمانی و مكانی و اجتماعی توانائی پاسخگوئی به همه ی نیازمندیهای روحی و فكری و مادی انسان را ندارند.

دیگر اینكه دردهای ظاهری و باطنی و بیماریهای فكری و روحی شما را قرآن با جامعیت و شمولی كه داراست پیشگیری و درمان می كند. با توجه به این حقیقت درمان دردهای فردی و اجتماعی و قومی و بن بستهای تاریخی و تضادهای حاكم و موجود در جامعه را در قرآن بجوئید كه شفای دلهای شما است.و در گرفتاریها و مشكلات زندگی از قرآن یاری بجوئید، كه قدرت حل مشكلات و رفع معضلات شما را در پرتو قدرت و حكمت الهی دارد. چرا كه استعانت از قرآن بی گمان استعانت از حق تعالی است و هر كس از غیر خدا یاری بجوید، نه تنها یاری نخواهد دید، كه ذلیل هم می شود.

مطلب سوم و مهمی كه در گفتار شیوای امام جلب توجه می كند، اینست كه امام بزرگترین بیماریها را معرفی كرده و درمان آن را نیز در قرآن می داند. بزرگترین و خطرناكترین بیماری را امام بیماری دل و اندیشه دانسته و می فرماید:

فان فیه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغی و الضلال.

بزرگترین بیماریها كفر (پوشانیدن و كتمان حقایق) نفاق (ناباوری حق و تظاهر به پذیرش آن با ریا و تظاهر و نقش بازی) غی (تباه كردن و به

[صفحه 67]

فساد كشیدن اندیشه) ضلال (گمراهی در اعتقاد و عمل و خطا در جهت گیری و شناخت هدف است). پژوهش و نگرشی عمیق در قرآن بیانگر این حقیقت است كه در فرهنگ اسلامی و بینش قرآنی دردی بدتر و بیماریی خطرناك تر از آنچه امام از آنها یاد كرد وجود ندارد. از دیدگاه امام علی (ع) درمان این دردهای بزرگ در قرآن آمده است و حق هم همین است، چرا كه قرآن بیماری كفر را با داروی ایمان و نفاق را با اخلاص و غی را با رشد و ضلالت را با هدایت از سوی پروردگار درمان می كند. به بیان دیگر هنگامی كه امام (ع) فرمان درمان این دردها را در توسل به قرآن صادر می كند، اشاره ای لطیف به سلامتی روح و دل دارد كه از طریق قرآن برای انسان فراهم می آید و عبارتست از: ایمان (سلامت اعتقاد) اخلاص (سلامت نیت) رشد (سلامت اندیشه و دل) هدایت (سلامت عمل و حركت) و امام فراهم آوردن این تندرستی ها را به پیروان خویش فرمان می دهد.

كمال الدین بحرانی در شرح این بخش از سخنان امام (ع) می نویسد:

ثم نبههم علی انه لیس بعده علی احد فقر، ای لیس بعد نزوله للناس و بیانه الواضح حاجه بالناس الی بیان حكم فی اصلاح معاشهم و معادهم و لا لاحد قبله من غنی، ای قبل نزوله لاغنی عنه للنفسوس الجاهله.[6].

«سپس پیروان خود را یادآوری می كند كه به تحقیق بعد از دارابودن قرآن برای كسی فقر و نیازی نیست، یا اینكه پس از نزول قرآن برای مردم و بیان روشن احكام، دیگر احتیاجی به مردم نیست كه برای یكدیگر

[صفحه 68]

به تشریح راه حل و اصلاح امور مادی و معنوی (اقتصادی و اخروی) بپردازند. و برای احدی قبل از نزول قرآن بی نیازی و غنایی نیست، یعنی اینكه مردم جاهل و ناآگاه قبل از نزول قرآن بی نیاز از آن نبوده اند».

علامه ی محقق حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی نیز در شرح سخنان امام چنین می نویسد:

«ان المراد به ان من قرء القرآن و عرف ما فیه و تدبر فی معانیه و عمل باحكامه، یتم له الحكمه النظریه و العملیه و لا یبقی له بعده الی شیی ء حاجه و لا فقر و لا فاقه و من لم یكن كذلك فهو احوج المحتاجین.[7].

«مقصود از كلام امام (ع) اینست كه هركس قرآن را بخواند و آنچه از حقایق و معارف در آن آمده بشناسد و در معانی آن تدبیر و تفكر كرده و به احكام و فرامین آن عمل كند، حكمت نظری و عملی برای او در حد تمام و كمال فراهم می آید. و برای وی بعد از قرآن به هیچ چیز (كتاب) نیازی نیست و فقر و تنگدستی از او دور می شود. و هركس كه توسل به قرآن نجوید و در آیات آن تدبیر و تفكر نكرده و به احكام آن عمل نكند، بی گمان او نیازمندترین نیازمندان است ».

فاسالوا الله به و توجهوا الیه بحبه و لا تسالوا به خلقه انه ما توجه العباد الی الله بمثله.

«پس به وسیله ی قرآن خدای را بخوانید و با دوستی قرآن به خدا روی آور شوید و قرآن را وسیله ی خواهش و درخواست از بندگان خدا

[صفحه 69]

قرار ندهید. به درستی كه بندگان با هیچ چیزی به مانند قرآن به خدا رونیاوردند». مقصود امام از این جمله شاید این توصیه باشد، كه برای نزدیك شدن و تقرب به هر مطلوب و مقصودی راهها و وسایل خاصی لازم است، كه برای رسیدن به آن هدف ناگزیر از توسل به وسایل آن هستیم از این روی امام (ع) سفارش می كند كه برای ارتباط و درخواست از پروردگار وسیله ی لازم قرآن است. و این كتاب مقدس تنها وسیله ایست كه می تواند خیلی زود ما را به خدا نزدیك و مربوط كند. و نیز امام توصیه می كند كه از گذرگاه دوستی قرآن (كه عبارت از پیروی و عمل به آنست) به خدای بزرگ روبیاورید. چرا كه راه رسیدن به خدا و تقرب به ذات اقدس ربوبی محبت قرآن است و بی گمان دوستی قرآن متضمن عمل به احكام و فرایض آن می باشد. تاكید امام (ع) بر این مطلب است كه از قرآن فقط برای ارتباط و عبادت و جلب رضای الهی و تقرب به او بهره مند شوید. و مبادا آنكه قرآن را وسیله ای برای نزدیكی به خلق و جلب منفعت و رضای خاطر مردم و خوش آمد این و آن قرار دهید، كه اینگونه استفاده از قرآن نشانه ی شرك و نفاق است. و چنین برخورداری از قرآن موجب لعن و نفرین قرآن است برای كسی كه چنین خیانتی به قرآن بنماید. و در پایان این كلام دوباره امام (ع) تاكید می كند كه تنها راه تقرب و توسل به پروردگاری برای مردم اعتصام به قرآن و اعتقاد و عمل به آنست. و این تنها استفاده ی مجاز از قرآن است كه خشنودی خدا را همراه دارد. حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی مفسر نهج البلاغه ذیل این عبارت از كلام امام می نویسد:

یحتمل ان یكون المراد به جعله وسیله الیه سبحانه فی نیل المسائل لكونه اقوی الوسائل و ان یتوجه الیه بحبه ای بحب السائل المتوجه له او

[صفحه 70]

بكونه محبوبا لله تعالی فی انجاح السوالات و قضاء الحاجات[8].

«احتمال دارد مقصود از كلام امام (ع) این باشد كه قرآن را وسیله ای در پیشگاه خدای سبحان برای اجابت درخواستها قرار دهید، چرا كه اقتضای تكوینی قرآن این است كه نیرومندترین و بهترین وسایل جهت تقرب به خداست. و اینكه به خدا روی آور شوید به دوستی قرآن، یا به محبتی كه خدا از سائل متوجه به او (حق تعالی) دارد و یا اینكه قرآن بذاته محبوب خداست در جهت برآوردن حاجتها و فراهم آمدن درخواستهای بندگان».

و آنگاه در ادامه ی شرح خود می نویسد:

و علی هذا فالمقصود من التوجه الیه بحبه تاكید الاستكمال اذ من احبه استكمل بما فیه فحسن توجهه الیه تعالی و الاظهر هو الاحتمال الاول بقرینه قوله (و لا تسالوا به خلقه) لظهوره فی ان المراد به هو النهی عن جعله وسیله للمساله الی الخلق.[9].

«و بنابراین منظور از توجه به خدا یا دوستی قرآن، تاكیدیست بر تحصیل كمال از قرآن برای كسی كه دوست دارد به آنچه كه در قرآن آمده به كمال برسد، كه این گونه توجه به خدای متعال نیكوست. و روشنتر و آشكارتر احتمال نخست می باشد (قبلا ذكر شد) به قرینه ی سخن امام كه فرمود (به وسیله ی قرآن از مردم و بندگان خدا درخواست نكنید) چرا كه روشن است، مقصود از كلام بازداشتن مردم از وسیله قرار دادن قرآنست در جهت تقاضا و خواهش از خلق».

كمال الدین میثم بحرانی هم در شرح این بخش از كلام امام (ع) چنین

[صفحه 71]

می نویسد:

ثم امرهم ان یسئلوا الله به و المراد انكم اعدوا انفسكم و كملوها لاستنزال المطالب من الله بما اشتمل علیه القرآن من الكمالات النفسانیه و توجهوا الیه بحبه لان من احبه استكمل بما فیه فحسن توجهه الی الله. و قوله:(و لا تسئلوا به خلقه) ای لاتجعلوا تعلمكم له لطلب الرزق به من خلق مثلكم فانه لم ینزل لذلك. و قوله: (انه ما توجه العباد الی الله بمثله) و ذلك لاشتماله علی جمیع الكمالات النفسانیه من العلوم و مكارم الاخلاق و النهی عن جمیع الرذایل.[10].

«پس پیروان خود را فرمان می دهد كه خدا را به وسیله ی قرآن بخوانند و مقصود اینست كه خودتان را آماده استفاده از قرآن كنید و نفوستان را به مطالبی كه از سوی خدا در قرآن آمده و شامل كمالات نفسانی است، به كمال و رشد برسانید. و با دوستی قرآن به خدا روی آور شوید، چرا كه هركس قرآن را دوست بدارد، به وسیله ی آنچه كه در آنست تحصیل كمال می كند و این بهترین توجه به وسیله ی قرآن به پروردگار است.

و فرموده ی امام (و لا تسئلوا به خلقه) منظور اینست كه آموخته های خود را از قرآن وسیله ای برای درخواست روزی از آفریده ای مانند خود قرار ندهید، كه خدای بزرگ قرآن را به این منظور نازل نكرده است. و فرموده ی امام (انه ما توجه العباد الی الله بمثله) بدان جهت است كه قرآن شامل همه ی كمالات نفسانی از علوم، مكارم اخلاق و نهی از زشتی ها و پلیدیها است».

كلام امام علی (ع) در فضیلت قرآن همچنان ادامه دارد.

و در اینجا با بیان روایاتی از خاندان عصمت و طهارت پیرامون

[صفحه 72]

عظمت و جلال و قداست قرآن كریم به زیبائی و كمال معنوی بحث درباره قرآن مجید می افزاییم.

پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) فرمود:

القرآن شافع مشفع و ماحل مصدق و من جعله امامه قاده الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النار و هو الدلیل یدل علی غیر سبیل و هو كتاب فیه تفصیل و بیان و تحصیل و هو الفصل لیس بالهزال و له ظهر و بطن فظاهره حكم و باطنه علم. ظاهره انیق و باطنه عمیق...[11].

«قرآن شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذیرفته است و گزارش بدیها را می دهد و گفته ی او تصدیق می شود. هر كس قرآن را رهبر خود قرار دهد، قرآن او را به بهشت هدایت كند و هر كس قرآن را پشت سر گذارد، قرآن او را به دوزخ رساند. و قرآن راهنمائی است كه به بهترین راه هدایت می كند و كتابی است كه تفصیل و بیان و تحصیل حقایق در آنست. قرآن جداكننده ی حق از باطل است و وسیله ی شوخی نیست. برای قرآن ظاهر و باطنی است. ظاهر آن حكم و دستور و باطنش علم و دانش است. ظاهری خرم و زیبا و باطنی ژرف و عمیق دارد...»

امام علی (ع) فرمود:

اعلموا ان القرآن هدی النهار و نور اللیل المظلم علی ما كان من جهد و فاقه.[12].

«آگاه باشید كه قرآن راهنمای به روز و روشنای در شب تاریك است، در جهت رفع همه ی سختی ها و تنگدستی ها».

[صفحه 73]

امام صادق (ع) فرمود:

ان القرآن زاجر و آمر: یامر بالجنه و یزجر عن النار.[13].

«به تحقیق كه قرآن فرمان دهنده و بازدارنده است. فرمان به بهشت می دهد و از جهنم بازمی دارد».

رسول خدا (ص) فرمود:

انا اول وافد علی العزیز الجبار یوم القیامه و كتابه و اهل بیتی ثم امتی، ثم اسالهم ما فملتم بكتاب الله و باهل بیتی.[14].

«من نخستین كس هستم كه بر خدای عزیز جبار در روز قیامت با كتاب خدا و خاندانم وارد می شوم، سپس امت من به حضور خدا وارد می شوند. آنگاه من از امتم می پرسم كه شما با كتاب خدا و خاندانم چه كردید»؟

زهری نقل می كند كه امام زین العابدین علی بن السحین (ع) فرمود:

لو ماتوا بین المشرق و المغرب لما استوحشت بعد ان یكون القرآن معی و كان علیه السلام اذا قرا «مالك یوم الدین» یكررها حتی كاد ان یموت.[15].

«اگر همه ی مردم میان شرق و غرب بمیرند، من هراسی ندارم پس از آنكه قرآن با من باشد. و هنگامی كه امام (ع) آیه ی «مالك یوم الدین» را قرائت می كرد، به قدری تكرار می فرمود كه نزدیك بود از نفس بماند».

به مصداق «الفضل ما شهدت به الاعداء» (فضیلت آنست كه دشمنان

[صفحه 74]

به آن گواهی دهند) گوشه ای از نظرات محققان و نویسندگان غیر مسلمان را درباره ی قرآن بیان می كنیم:

ژول لابوم محقق فرانسوی در مقدمه ی تفصیل الایات می نویسد:

«دانش و علم برای جهانیان از سوی مسلمانان فراهم آمد. و مسلمین علوم را از قرآنی كه دریای دانش است گرفتند و نهرها از آن جاری كردند».[16].

در منگهام درباری قرآن می نویسد:

«قرآن یگانه معجزه محمد است، معجزه ای كه ادب فائق و زیبایش و همچنین نیروی نورانیش تا امروز همچنان به گونه ی معمای لاینحلی باقی مانده است».[17].

ساواری نویسنده ی فرانسوی پیرامون عظمت قرآن می نویسد:

«قرآن دارای تاثیر خاص و جاذبیتی مخصوص است، كه هیچ یك از كتابها آن را ندارد».[18].

لومانس در فضیلت قرآن نوشته است:

«قرآن بزرگترین نور است و آن نور خداست كه جز شفقت و رحمت نخواهد بود».[19].

[صفحه 75]

و اعلموا انه شافع و مشفع و قائل و مصدق و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه و من محل به القرآن یوم القیامه صدق علیه، فانه ینادی مناد یوم القیامه:«الا ان كل حارث مبتلی فی حرثه و عاقبه عمله غیر حرثه القرآن».

«و بدانید كه قرآن شفاعت كننده ایست- در نزد خدا- كه شفاعتش پذیرفته می گردد و سخنگوئی است كه گفتارش تصدیق می شود و كسی را كه قرآن در روز قیامت شفاعت كند، شفاعتش درباره ی او پذیرفته می شود و كسی را كه قرآن روز قیامت- در پیشگاه خدا- زشت شمارد، گفتار قرآن درباره ی او تصدیق می شود، زیرا در روز قیامت نداكننده ای فریاد برمی آورد كه:«آگاه باشید كه هر كشت كاری به عاقبت عمل و كشت خود گرفتار است، مگر كشت كاران قرآن».

این بخش از كلام امام علی (ع) پیرامون قرآن حاوی فضائل قرآن در آخرت است. قرآن در اعتقاد و نگاه ژرف امیرالمومنین علی (ع) نه تنها كتابی است كه پاسخگوی همه ی نیازهای اعتقادی، علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی انسانها در همه اعصار و قرون است، بلكه در آخرت نیز انسانها به این كتاب منیر نیازمند می باشند. چرا كه به فرموده ی امام قرآن در روز قیامت در پیشگاه حق تعالی از چنان عظمت و ارزش متعالی برخوردار است، كه می تواند شفیع انسانها در نزد خدای سبحان و یا بیانگر زشتی و پلیدی اعمال آنها در پیشگاه حق تعالی باشد.

به اعتقاد و بیان امام علی (ع) از جمله ی امتیازات و فضائل قرآن در روز قیامت، اینست كه قرآن در آن روز شافع و مشفع و قائل و مصدق است. یعنی قرآن در روز

[صفحه 76]

قیامت نه تنها به خاطر شرف و عظمت ذاتی خود اجازه شفاعت از انسانها را دارد، بلكه از چنان فضیلت و عظمتی در نزد خدا برخوردار می باشد كه شفاعتش پذیرفته هم می شود. و نیز در قیامت كه به فرموده ی خدای سبحان هیچ كس اجازه ی سخن گفتن ندارد، مگر به اذن پروردگار، قرآن در چنان روزی از سوی حق تعالی ماذون است و اجازه سخن گفتن دارد. و فضیلت این كتاب مقدس به همین جا ختم نمی شود، چرا كه علاوه بر اجازه ی سخن، گفتارش نیز از سوی پروردگار جهانیان گواهی و تصدیق می شود. و این فضیلتها كه امام برای قرآن ذكر می كند برای هیچ كتاب آسمانی دیگر بیان نشده است.

علامه ی بزرگوار حاج میرزا حبیب الله خوئی در شرح نهج البلاغه ی خود ذیل این بخش از گفتار امام می نویسد:

(و اعلموا انه شافع مشفع و قائل و مصدق) یعنی انه یشفع لقرائه و العالمین به الحاملین له یوم القیامه، فیقبل شفاعته فی حقهم و یقول و یشهد فی حق هولاء بخیر و فی حق التاركین له و النابذین به وراء ظهورهم بشر فیصدق فیهما كما اشار (و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه) ای قبلت شفاعته (و من محل به القرآن) ای سعی به الی الله تعالی و قال فی حقه قولا یضره و یوقعه فی المكروه (یوم القیامه صدق علیه).[20].

«(و اعلموا انه شافع مشفع و قائل مصدق) یعنی هر آینه قرآن روز قیامت از خوانندگان و عاملین و حمل كنندگان خود در پیشگاه خدا شفاعت می كند و

[صفحه 77]

شفاعت او درباره ی آنان پذیرفته می شود. و در حق گروهی كه ذكر شد به نیكی و درباره ی كسانی كه قرآن را ترك كرده و پشت سر خودشان قرار داده اند به زشتی و بدی سخن می گوید و شهادت می دهد و گفتارش درباره ی این دو گروه تصدیق می شود، چنانكه امام اشاره فرموده (و انه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه) یا اینكه شفاعت قرآن پذیرفته می شود. (و من محل به القرآن) یا اینكه درباره ی او نزد خدای متعال بدگوئی كند و درباره ی او سخنی بگوید كه به او زیان برساند و او را در ناگواری و سختی قرار بدهد (یوم القیامه صدق علیه.)»

امام علیه السلام پس از بیان فضائل قرآن در روز قیامت فضیلت دیگری را برای قرآن بیان می فرماید، كه در حد خود امتیازی مهم و فضیلتی ارزشمند است. فضیلت اخیر عبارتست از اینكه امام (ع) می فرماید:«روز قیامت منادی فریاد می زند كه هر كشت كاری گرفتار عمل و عاقبت كشت خود می باشد، مگر كشت كاران قرآن» این خود یكی از بزرگترین فضائل قرآن است كه امام به آن اشاره فرموده است. چرا كه منادی غیبی روز قیامت جز عاملین به قرآن- از روزگار نزول آن به بعد- را گرفتار می داند. یعنی با وجود قرآن و نزول آن از عالم ملكوت به زمین، هركس از هر مكتب و اندیشه و مرامی، جز مكتب اسلام و كتاب قرآن پیروی كرده زیانكار است و در روز قیامت گرفتار عمل ناشایست خود می باشد.

فكونوا من حرثته و اتباعه و استدلوه علی ربكم و استنصحوه علی انفسكم و اتهموا علیه ارائكم و استغشوا فیه اهوائكم.

«پس شما از كشتكاران و پیروان قرآن باشید و آن را راهنمای خود به سوی

[صفحه 78]

پروردگارتان قرار دهید و از آن اندرز بگیرید و اندیشه و آراء خود را- كه خلاف قرآنست- متهم كنید و خواهشهای خود را در برابر قرآن خیانتكار بدانید.»

در بینش اسلامی امام مظهر رحمت و لطف الهی و آیت هدایت و ارشاد انسانهاست. از این روی امام علی پس از بیان فضیلتهای قرآن و بیان ارزش و اهمیت آن در پیشگاه خدای سبحان، پیروان خود را سفارش به پیروی و عمل به قرآن می كند. و به آنها یادآور می شود كه از كتاب خدا پند بگیرند و قرآن را وسیله ای برای رسیدن به حق تعالی قرار دهند و آراء و اندیشه های خطاكار خود را در برابر قرآن متهم ساخته و تمناها و خواهشهای خیانتكار نفس را رها سازند. چرا كه امام عقیده دارد با وجود قرآن انسان نیازی به هیچ رای و اندیشه و مكتبی ندارد و این حقیقت را پیش از این بیان فرمود كه: و اعلموا انه لیس علی احد بعد القرآن من فاقه با توجه به غنای علمی و فرهنگی قرآن و روحانیت و معنویت آن، امام بر همه ی آراء و اندیشه ها و خواهش ها و تمناهای نفسانی خط بطلان می كشد و برای انسان، هدایتگر و شافعی جز قرآن و عاملین صادق آن نمی شناسد. اینك كه كلام امام به بیان فضائل قرآن معطر است، مناسبت دارد كه به اقتضای مضمون سخن امام روایاتی از دیگر معصومین (ع) درباره ی فضائل قرآن نقل كنم:

قال النبی صلی الله علیه و آله:

ان القلوب تصدا كما یصدا الحدید، قیل یا رسول الله و ما جلاوها؟ قال: قراءه القرآن و ذكر الموت.[21].

«پیامبر اكرم (ص) فرمود: به درستی كه دلهای انسانها زنگ می زند، آن چنانكه

[صفحه 79]

آهن زنگ می زند، عرض شد ای فرستاده ی خدا، جلاء آنها به چیست؟ فرمود: قرائت قرآن و یاد مرگ.»

قال الامام السجاد (ع):

... و كتابا فصلته لعبادك تفصیلا.[22].

امام سجاد علی بن الحسین (ع) فرمود:

«.... (خدایا) قرآن كتابی است كه (حقایق آن را) برای بندگانت به بیان روشن و گویائی بیان كردی.»

قال الامام جعفر بن محمد الصادق (ع):

لقد تجلی الله لخلقه فی كلامه و لكنهم لایبصرون.[23].

امام جعفر بن محمد صادق (ع) فرمود:

«به تحقیق كه خداوند در كلام خود بر بندگان و آفریدگانش تجلی كرده است و لیكن ایشان او را نمی بینند.»

اكنون به دنباله ی سخن امیرالمومنین (ع) بازمی گردیم:

العمل، العمل، ثم النهایه النهایه و الاستقامه الاستقامه، ثم الصبر الصبر و الورع الورع، ان لكم نهایه فانتهوا الی نهایتكم و ان لكم علما فاهتدوا بعلمكم.[24].

«كار، كار، سپس پایان، پایان و پایداری، پایداری، سپس شكیبائی، شكیبائی و پرهیزگاری، پرهیزگاری، به درستی كه برای شما پایانی است، پس به

[صفحه 80]

سوی آن پایان حركت كنید و برای شما نشانه ایست، پس به نشانه ی خود هدایت شوید.»

در این بخش از كلام امام علی (ع) خط مشی انسان مسلمان در جهت وصول به حق تعالی و درك مقام قرب الهی به گونه ای روشن بیان شده است. در حقیقت علی (ع) با این گفتار كوشیده است تا عناصر حیاتی و اصول رشد و مبانی كمال را به مومنان بیان فرماید. عناصر حیاتی و اصول رشد و مبانی كمال در كلام امام بعد از اعتقاد و ایمان به خدا و پیامبر و كتابش به ترتیب ذیل بیان شده است:


صفحه 62، 63، 64، 65، 66، 67، 68، 69، 70، 71، 72، 73، 74، 75، 76، 77، 78، 79، 80.








  1. سوره ی ابراهیم، آیه ی 2.
  2. سوره ی بقره، آیه ی 2.
  3. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 10.
  4. سوره ی انعام، آیه ی 59.
  5. سوره ی یس، آیه ی 12.
  6. شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی، ج 3.
  7. شرح نهج البلاغه خوئی، ج 10.
  8. شرح نهج البلاغه خوئی (منهاج البرائه) ج 10.
  9. منهاج البراعه خوئی، ج 10.
  10. شرح نهج البلاغه بحرانی، ج 3.
  11. اصول كافی، كتاب فضل القرآن.
  12. ماخذ پیشین.
  13. اصول كافی، كتاب فضل القرآن.
  14. ماخذ قبلی.
  15. ماخذ قبلی.
  16. مقدمه ی كتاب تفصیل الایات.
  17. زندگانی محمد (ص).
  18. پژوهشی درباره ی قرآن و پیامبر.
  19. تاریخ قرآن.
  20. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 198/10.
  21. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج/3 ص 384.
  22. صحیفه سجادیه، دعاء 42.
  23. البحارج 92/ص 117 عن كتاب اسرار الصلوه.
  24. ادامه خطبه.