کد مطلب:124699 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:305

پاسخ
در پاسخ این گونه مطالب می توان گفت آنچه از منابع معتبر تاریخی و روایایی به دست می آید این است كه امام مجتبی علیه السلام زنان متعددی را به همسری خویش انتخاب نموده اند و فرزندان متعددی را تربیت كردند. اما این گونه نسبت ها را هیچ منبع معتبر تأیید نمی نماید.

افزون بر این كه نسبت این تعداد همسر به حضرت با شأن و منزلت حضرت ناسازوار است. زیرا این نسبت تناسب با افرادی خوش گذران كه عمر خویش را صرف خواهش های نفسانی می نمایند دارد و از شأن امام همام و فرزانه و الگوی مؤمنان بدور است. این گونه رفتار با سیره انسان های مؤمن متوسط نیز ناسازگار است، تا رسد به سیره اهل بیت عصمت، ثقل اصغر همتای ثقل اكبر.

علاوه طلاق یكی از تنفرآمیزترین حلال های خدای سبحان است. چگونه عترت طاهره به دفعات به چنین رفتاری گرفتار می باشد؟!

این نسبت ها به یقین از جعلیات و شایعات بنی امیه می باشد كه خلفای بنی عباس نیز بر آن دامن می زدند كه منصور دوانقی در این باره وقیحانه می گوید: حسن بن علی بعد از واگذاری زعامت به معاویه روی به ازدواج نمود، هر روز یكی را به همسری انتخاب و روز



[ صفحه 44]



دیگر طلاق می داد! [1] .

در این راستا روایات و تاریخ باید به صورت دقیق پژوهش شود و هر مطلبی كه در منبع تاریخی و یا حتی روایی آمده نمی توان ملاك قرار داد. زیرا همان گونه كه در پیش گفتار نوشتار «امام علی علیه السلام الگوی زندگی» مطرح است، سیره و رفتار ائمه مشتمل بر محكمات و متشابهات می باشد، كه متشابهات از رفتار و گفتار آنان باید به دامن محكمات بازگشت داده شود، تا تفسیر صحیح از آنها به دست آید.

این گونه نسبت ها حتی اگر در روایت صحیح هم آمده باشد در صورتی كه با رفتار و گفتار و سیره محكم اهل بیت ناسازگار باشد باید برای آن چاره اندیشید. زیرا معیار رفتار و گفتار صریح و شفاف اهل بیت است. در این موارد هر مقدار محتوای روایت با رفتار شفاف عترت ناسازگار باشد، سند هر اندازه قوی هم باشد، سبب سستی آن روایت خواهد بود: كلما ازداد قوة ازداد ضعفا. پذیرش این گونه مطالب باعث پیرایه بستن به دامن اهل بیت می شود.سیره نگار با هوشمندی باید پیرایه ها را پیراسته و خرافات را از اندیشه و گفتار و رفتار اهل بیت پالایش كند و تاریكی ها را بزداید، نه این كه هر مطلب تاریخی را بپذیرد! در هر صورت بر تعداد همسران حضرت بیش از مقدار یاد شده (شش همسر و چهار كنیز) دلیل نمی توان یافت.



[ صفحه 45]




[1] مروج الذهب، ج 3، ص 300.