کد مطلب:125069 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:274

فروتنی
او در عین هیبت و جلال بسیار فروتن بود. با مردم می جوشید و هر كسی به راحتی بر آن حضرت بار می یافت. او از جد گرامی و پدر بزرگوارش آموخته بود كه نباید شخصیت مردم در برابر هیبت و جلال آنان شكسته شود. او طبق تعالیم عالیه اسلام خوش نداشت كه نشسته باشد و دیگران به احترام او ایستاده، حتی اجازه نمی داد به احترام او از جا برخیزند [1] .



[ صفحه 43]



برای سلام كردن به او دست بر سینه نمی نهادند و تا كمر خم نمی شدند بلكه با صدای بلند سلام می كردند، حتی حضرتش به شیوه جد گرامی اش خود به سلام كردن پیشدستی می نمود.

با كودكان و فقیران می نشست و از آنان دلجویی می كرد.

روزی اما بر جمعی از فقیران گذشت كه بر زمین نشسته و ذارت گوشت و استخوانهایی را كه در دست داشتند پاك كرده، می خوردند. هنگامی كه امام را دیدند از او خواستند كه با آنان هم غذا شود. امام بدون درنگ نشست مشغول به خوردن شد و فرمود: خداوند مبتكران را دوست نمی دارد. سپس از آنان خواست كه با او به خانه اش روند، و به آنان غذا و لباس بخشید.

روزی دیگر در مجلسی نشسته بود، هنگامی كه خواست برخیزد و بیرون رود فقیری از راه رسید، امام به او خوش آمد گفت و به رویش لبخندی زد و فرمود:

تو هنگامی نشستی كه ما برخاسته و قصد رفتن داریم، آیا اجازه رفتن می دهی؟!....


[1] ابوامامه گويد: روزي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عصازنان بر ما وارد شد و ما به احترام او برخاستيم فرمود: «اين كار را از عجم ها نياموزيد كه به احترام هم از جا برمي خيزند!» انس مي گويد: با اينكه پيامبر محبوبترين كس نزد مردم بود با اين حال به احترام او برنمي خاستند زيرا مي دانستند اين كار را خوش ندارد

(كحل البصر، محدث قمي : 73).