کد مطلب:125086 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:240

معاویه
معاویه فرزند ابوسفیان رئیس مشركان مكه و دشمن دیرینه اسلام بود. وی در سال هشتم هجری یعنی دو سال قبل از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در فتح مكه به ناچار اظهار اسلام نمود و در شمار طلقاء (آزادشدگان) درآمد. او در احادیث بسیاری از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مورد لعن و نفرین قرار گرفته است [1] و او و سایر بنی امیه در عالم رؤیا به صورت بوزینگانی كه بر منبر پیامبر می جهند به پیامبر نمایانده شدند [2] و این خاندان در قرآن كریم شجره ی ملعونه (درخت نفرین شده) نامیده شده است. [3] .

معاویه در اواخر حكومت ابوبكر به همراه برادرش یزید بن ابی سفیان برای فتح شام به آنجا فرستاده شد. و در سال 18 یا 19 كه برادرش در طاعون عمواس از دنیا رفت، از سوی عمر



[ صفحه 74]



به امارت شام منصوب گردید، و آن سال تا پایان خلافت عثمان والی شام بود و مدت بیست و اندی سال به همراه سایر بنی امیه در حكومت اسلامی ریشه دواند. در طول چهل سال امارت و حكومت جنایاتی از وی سر زد كه روی تاریخ را سیاه كرده است. او بود كه شكایت ابوذر رحمة الله را از شام به عثمان نوشت و سبب تبعید آن مظلوم تنها به ربذه و در نهایت، مرگ غریبانه ی وی شد.

پس از به خلافت رسیدن علی علیه السلام از بیعت با آن حضرت سر برتافت و بر آن حضرت یاغی شد. جنگ صفین را به راه انداخت و موجب كشته شدن بسیاری از اصحاب و اخیار از جمله عمار یاسر گردید، علاوه آنكه با حیله و تزویر، مردان بزرگی چون محمد بن ابی بكر و مالك اشتر را به شهادت رساند. در هنگامی كه علی علیه السلام سرگرم قتال خوارج و امور دیگر بود چپاولگرانی امثال بسر بن ارطاة و سفیان بن عوف غامدی را می فرستاد و بر شهرهای مكه، مدینه، یمن، كوفه و بصره حمله می كردند و دست به كشتار و غارت می زدند. وی یاران علی علیه السلام را با مبالغ زیادی رشوه می خرید و به سوی خود جلب می كرد.

پس از صلح با امام حسن مجتبی علیه السلام، همه ی مواد قراداد را زیر پا نهاد، بر روی منبر و در خطبه های جمعه و جماعات و



[ صفحه 75]



اعیاد آشكار علی علیه السلام را دشنام می داد از شیعیان آن حضرت پی جویی می كرد و هر كس را گمان تشیع در او می برد دستگیر می كرد و به قتل می رساند، از جمله حجر بن عدی و یاران باوفایش را به شهادت رساند. امام مجتبی علیه السلام را مسموم كرد، یزید را به خلافت گمارد، اشرار بنی امیه را ولایت بخشید، و در از بین بردن نام مبارك رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سنت آن حضرت لحظه ای از پای ننشست. [4] آشكارا شراب می خورد، ربا می گرفت، احكام اسلام را زیر و رو می كرد حتی نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند و كسی بر او اعتراض نكرد.

چندان مردم را به تبلیغات سوء خود فریفته بود كه برخی از آنان گمان می كردند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی جز معاویه و دستیارانش ندارد [5] . خود را كاتب وحی محمدی جا زده بود و به دلیل آنكه خواهرش ام حبیبه همسر رسول خدا بود خود را خال المؤمنین (دایی مؤمنان) می نامید، ولی به فرمان او محمد بن ابی بكر را كه او هم برادر عایشه و دایی مؤمنان بود كشتند و جنازه ی او را در پوست الاغی كرده آتش زدند!

با آنكه خود عملا دمی از عثمان حمایت نكرد و با آنكه



[ صفحه 76]



می دانست انقلابیون مدینه قصد كشتن عثمان را دارند به یاری او نشتافت، همین كه عثمان كشته شد علم مخالفت برداشت، پیراهن عثمان را بر نیزه كرد و به خونخواهی او برخاست و با این تزویر مردم شام را بر ضد علی علیه السلام شورانید!

البته در تاریخ از سیاستمداری، بردباری، انجام امور عبادی، رسیدگی به امور مردم، همت و پشتكار و برخی از صفات مثبت وی سخنها رفته است، ولی باید یادآور شد كه وی همه ی اینها را در خدمت شیطنت و حقه بازی و حق ستیزی و خود محوری قرار داده بود و به آنها تا آنجا پایبند بود كه به سود وی تمام شود و گرنه جنایات، بی رحمی ها دورغها و تحریفها، و اعمال شرك آلود و نفاق انگیز او و خاندانش به حدی است كه كتابهای تاریخ و حدیث را سیاه كرده است. به قول حكیم سنایی:



داستان پسر هند مگر نشنیدی

كه از او و سه كس او به پیمبر چه رسید



پدر او در دندان پیمبر بشكست

مادر او جگر عم پیمبر بمكید



او به ناحق، حق داماد پیمبر بستاد

پسر او سر فرزند پیمبر ببرید





[ صفحه 77]





بر چنین قوم تو لعنت نكنی شرمت باد

لعن الله یزیدا و علی آل یزید




[1] الغدير 10: 148 - 139.

[2] سوره ي اسراء: و اذ قلنا لك ان ربك احاط بالناس و ما جعلنا الرؤيا التي اريناك الا فتنه للناس و الشجرة الملعونة في القرآن... 60 و روايات در ذيل آن و نيز روايات ذيل سوره ي قدر.

[3] سوره اسراء: و اذ قلنا لك ان ربك احاط بالناس و ما جعلنا الرؤيا التي اريناك الا فتنه للناس و الشجرة الملعونة في القرآن... 60 و روايات در ذيل آن و نيز روايات ذيل سوره قدر.

[4] الغدير 284:10 كه به مغيرة بن شعبه گفت: از پاي نخواهم نشست تا نام محمد را دفن كنم!.

[5] مروج الذهب 43:3.