کد مطلب:129429 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

تنعیم
تنعیم جایی است در سرزمین مكّه بیرون از حرم، به فاصله دو فرسخی و به قولی در چهار فرسخی آن شهر. سبب این نامگذاری آن است كه در سمت راست این محل كوهی به نام نعیم و در سمت چپ آن كوهی به نام ناعم است. دشت را نعمان گویند و مكیان از محل تنعیم محرم می شوند. [1] .

بلاذری گوید: «حسین در تنعیم به كاروانی بر خورد كه از یمن می آمد؛ و بحیر بن ریسان حمیری آن را برای یزید بن معاویه فرستاده بود. بحیر كارگزار یزید در یمن بودء. كاروان بار وَرْس (گیاهی برای رنگرزی) و جامه داشت. فرستادگان بحیر آن را برای یزید می بردند. حسین كاروان را گرفت و با خود برد و به شترداران گفت: «شما را مجبور نمی كنم. هر كس دوست داشته باشد با ما به عراق بیاید كرایه اش را كامل می دهیم و با او خوشرفتاری


می كنیم. هر كس هم بخواهد در همین جا از ما جدا شود، به قدر راهی كه پیموده، به او كرایه می دهیم.» آن گاه حق كسانی را كه در تنعیم از وی جدا شدند پرداخت و كسانی را كه با وی رفتند عطا داد و جامه پوشاند...» [2] .

لیكن شیخ مفید داستان كاروان را این گونه نقل كرده است: رفت تا به تنعیم رسید. در آنجا كاروانی را دید كه از یمن می آمد؛ و برای بار و بند خود و یارانش چند شتر از آنها كرایه كرد و به شترداران گفت: هركس دوست داشته باشد با ما به عراق بیاید كرایه اش را كامل می دهیم و با او خوشرفتاری می كنیم. هركس دوست داشته باشد در طول راه از ما جدا شود، به اندازه راهی كه پیموده باشد، به او كرایه می دهیم. آنگاه گروهی با او رفتند و گروهی از رفتن خودداری ورزیدند.» [3] .


[1] ر.ك: معجم البلدان، ج 2، ص 94؛ نيز خطب الامام الحسين علي طريق الشهادة، ج 1، ص 132.

[2] انساب الاشراف، ج 3، ص 375 -376. در پايان خبر گويد: گويند جز سه تن از آنها به كربلا نرسيدند؛ و امام (ع) به هر نفر ده دينا و يك شتر اضافه داد و باز گرداند.» (ر.ك: اللهوف، ص 30).

[3] الارشاد، ص 202 و ر.ك: تاريخ الطبري، ج 3، ص 296.