کد مطلب:129505 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

پیشگفتار
الحـمـدللّه الذی جـعـل الحـمـد مـفـتاحا لذكره و دلیلا علی نعمه و آلائه. و الصلاة و السلام علی اشرف الخلائق محمد و آله الطیبین الطاهرین.

قـدر و عـظـمـت واقـعـه ی عـاشـورا ـ از سـال 61 هـجـری ـ سـال بـه سـال در حال افزایش است؛ و نام حسین، در شرق و غرب عالم، بیش ‍ از پیش بر سر زبانها می افتد.

بـه راسـتـی سرچشمه ی این عظمت و جاودانگی كجاست؟ این پرسشی است كه اذهان بسیاری را بـه خـود مـشـغـول داشـتـه و شـایـد پـاسـخ آن را بـتـوان در مـوارد ذیل خلاصه كرد:

اول ـ در واقـعـه عـاشـورا «خـون مـقـدس» فـرزنـد رسـول خـدا (ص) و فـرزنـد سـرور اوصیا و فرزند سرور زنان عالم و یكی از دو آقای جـوانـان بـهـشـت و بـاقـیـمـانـده اهـل آیـه ی تـطـهـیـر و سـوره ی هـل اتـی ریخته شد. خونی كه «در بهشت سكونت گزید و پایه های عرش ‍ برایش لرزید و همه ی آفـریدگـان و آسـمـانـهـا و زمـیـنـهـای هـفتگانه و آنچه درون آنها و در میان آنهاست و همه ی آفـریـدگـان سـاكـن در بهشت و جهنم و آنچه دیده می شود و آنچه دیده نمی شود، برایش گریه كردند.» [1] .

آری عـاشـورا قـداسـتـش را از قـداست امام حسین (ع) در نزد امت اسلامی می گیرد. آنچه همه ی روزهـا را عـاشـورا و هـمـه ی سـرزمـینها را كربلا و میدان پیروزی خون بر شمشیر ساخته، قداست خون پاك حسین (ع) است. همین قداست موجب شده است كه فاجعه ی عاشورا به صورت بزرگ ترین مصایب اسلامی و حتی بزرگ ترین مصیبت ها در آسمان و زمینی در آید.


اگـر حـسـین (ع) نبود، فاجعه ی كربلا نیز به صورت یكی دیگر از فجایع تاریخی در مـی آمـد و مـردم تـنـها به تأسف خوردن بر آن بسنده می كردند و در محدوده زمان و مكان محصور می گردید.

دوم ـ كـربـلا صـحـنـه ای از رویـارویـی فـضـایـل و رذایل انسانی بود؛ فضایلی كه نماینده اش حسین (ع) و یارانش و رذایلی كه نماینده اش دشـمـنـان وی بـودنـد. سـرانـجـام ایـن رویـارویـی، پیروزی فضیلت بود كه با نمایش نیكوترین خصایل انسانی،اسوه ای برای جهانیان پدید آورد كه باید برای همیشه روزگار از آن پیروی كرد.

از سـوی دیـگـر، در وقـایـع عـاشـورا، رذیـلت نـیـز بـا بـدتـریـن شكل خود ظاهر گردید و از سرظلم و ستم وحشیانه ترین رفتارها را از خود بروز داد.

از این رو، عاشورا نمونه ای عالی برای انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان در رویارویی حق و باطل است؛ و حسین (ع) مشعلی برای همه انسانهاست كه همه ی مبارزان راه حق و حقیقت به وی افتخار می كنند.

سـوم - كـربلا در روز دهم محرم میدان یك برخورد سرنوشت ساز میان اسلام ناب محمدی و حركت نفاق با همه ی شاخه های آن بود؛ رویدادی همه جانبه و نامحدود.

ایـن رویـداد هـمـانـنـد جـمل به یك پیروزی قطعی و محدود منتهی نگشت و مانند صفین ناتمام نـمـانـد؛ بـلكـه پـس از مـدتـی كـوتـاه، به طور كامل به سود اسلام ناب محمدی پایان پذیرفت و تلاشهای پنجاه ساله ی حركت نفاق به نقطه ی صفر رسید. زیرا با ریخته شدن خـون مـقـدس حسین (ع) در عاشورا اسلام ناب محمدی از اسلام اموی جدا گردید. حكومت اموی پـس از ریـخـتـن خـون حـسـیـن (ع) دیگر نتوانست خود را در زیر پرده ی تزویر پنهان كند و توان گمراه سازی امت اسلامی را در زمینه ی دینی، روحی و تبلیغاتی از دست داد. این یكی از روشن ترین افقهای فتح حسینی بود، و چنانچه واقعه ی كربلا نبود حكومت بنی امیه به نـام دیـن، ادامـه مـی یـافـت و بـرای مـردم ایـن ذهنیت پیش می آمد كه اسلامی جز اسلامی كه امـویـان از آن دم مـی زنـنـد وجـود نـدارد و در ایـن هـنـگـام فـاتـحـه ی اسـلام خـوانـده مـی شد. [2] .


از ایـن رو عاشورا ثابت كرد كه اسلام ناب محمدی و امام حسین (ع) جدایی ناپذیرند و از آن پـس، دعـوت به اسلام در حقیقت دعوت به حسین (ع) بود و دعوت به حسین (ع)، دعوت بـه اسـلام. نـیـز پـس از عـاشورا دشمنی با اسلام و یا با حسین (ع) عین دشمنی با دیگری تـلقـی مـی گـشـت و بـقـای اسـلام پـس از كـربـلا، مـشروط به بقای عاشورای حسین (ع) گردید. بنابراین اسلام وجودش را از محمد (ص) دارد و بقایش را از حسین (ع).

چـهـارم ـ نـگـاهـی بـه قـیـام امـام حـسـیـن (ع) در چـارچـوب نـقـش عـمـومـی و مـشـتـرك امـامـان اهـل بـیـت (ع) نشان دهنده ی آن است كه این قیام تكمیل كننده فعالیتهای امیرمؤمنان علی (ع) و امـام حـسـن (ع) در پـاسـداری از اسـلام اسـت؛ تـلاشـهـایـی كه برای حفظ دین در برابر تحریفهای حركت منافقان انجام می شد و از هر گونه شائبه و پیرایه ای به دور بود.

امـا پـس از قـیـام امـام حـسـیـن (ع) هـمـه ی امـامـان در چـارچـوب ایـن رسـالت مـشـتـرك، تـكـمـیـل كننده ی اهداف این قیام مقدس بودند. از این رو قیام آن حضرت را در سه مقطع زمانی می توان مورد نگرش قرار داد:

1 ـ مـقـطـع عـاشـورا: رهـبـری قـیـام در ایـن دوره بـا شـخـص امـام حـسـین (ع) است؛ این دوره با خودداری ایشان از بیعت با یزید و خروج از مدینه به مكه و از آنجا به كربلا آغاز می گردد و با شهادت ایشان پایان می پذیرد.

2 ـ مـقـطـع پـس از عـاشـورا تـا عـاشـورای ظـهـور: ایـن فصل بلافاصله پس از شهادت امام (ع) آغاز و تا قیام امام مهدی (ع) در روز عاشورا ادامه مـی یـابـد؛ و رهـبـری ایـن دوره امـامـان نـه گـانـه شـیـعـه از نـسل امام حسین (ع) است. تأمل درباره ی این دوره نشان می دهد كه امامان (ع) همزمان با نشر و گسترش اسلام، به شدت تأكید داشته اند كه امت اسلامی را به سوی ارتباط با امام حسین (ع) سوق دهند. مردم را تشویق كرده اند كه بر آن حضرت گریه كنند و از شاعران خـواسـتـه انـد كـه دربـاره ی آن حـضـرت شـعـر بسرایند و مردم را بگریانند و اندوه روز طف [3] را


بـرانـگـیـزند و از مردم خواسته اند كه خطر انتقام حكومتهای ستمگر را به جان بخرند و به زیارت قبر حسین (ع) بروند. [4] .

امـام سـجـاد (ع) فـرمـود: «هر مؤمنی كه برای حسین بن علی (ع) بگرید، به طوری كه اشك بر گونه هایش جاری شود، خداوند در بهشت به او غرفه ای می بخشد كه سالیان سال در آن سكونت گزیند». [5] .

امـام صـادق (ع) فـرمـود: «هـمـه ی جـزعها و بی تابیها مكروه است، مگر جزع و بی تابی برای حسین بن علی (ع)». [6] .

نـیـز آن حـضـرت فـرمـود: «هـركـس بـرای حـسـیـن (ع) شـعری بگوید و بگرید و دیگران را بگریاند، خداوند بهشت را برایش واجب گرداند و او را ببخشاید.» [7] .

نیز آن حضرت فرموده است: «شهادت حسین پلكهامان را زخمدار و اشكهامان را خشكانده است. عزیز ما را در سرزمین كربلا خوار ساخته و تا روز قیامت برای ما غم و اندوه به یادگار گذاشته است. پس گریه كنندگان باید بر حسین (ع) گریه كنند چرا كه گریه بر او گناهان بزرگ را می ریزد.» [8] .

امـام رضـا (ع) فـرمـود: «هـركـس در روز عـاشـورا كـار و كـوشش را ترك گوید، خداوند نـیـازهـای او را در دنیا و آخرت بر آورده سازد و هر كس در روز عاشورا غمزده، اندوهناك و گریان باشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار دهد و چشم او را در بهشت به ما روشن می گرداند.» [9] .

نـیـز فرمود: «ای پسر شبیب، اگر دوست داری خداوند را در حالی دیدار كنی كه از گناه پـاك شـده ای، حـسـیـن (ع) را زیارت كن! ای پسر شبیب، اگر دوست داری كه در غرفه هـای


بهشتی همراه رسول خدا (ص) سكونت گزینی، قاتلانش را لعنت كن! ای پسر شبیب، اگـر دوسـت داری كـه ثـواب یـاران حسین (ع) را ببری، هر گاه كه او را به یاد آوردی بـگـو: ای كـاش بـا آنـهـا بـودم و بـه رسـتـگـاری بـزرگـی نایل می آمدم!» [10] .

و فرمود: «هر كس به خاطر ستمی كه بر ما شده اندوهگین باشد، نفس او تسبیح است و غم او برای ما عبادت است و نگهداری راز ما جهاد در راه خداوند است. [11] .

امام باقر (ع) در زیارت عاشورا می فرماید: من از خداوندی كه مقام تو را گرامی داشت و مرا نیز به تو گرامی داشت، می خواهم كه گرفتن انتقام تو را همراه با امام یاری شده از اهل بیت محمد (ص) روزی من گرداند و مرا توفیق دهد كه همراه امامی ظاهر و ناطق به حق از خاندانتان، از تو خونخواهی كنم.

گـویـی كـه آن بـزرگـواران از خـلال ایـن سـخـنـان مـی خـواستند به مردم بفهمانند كه: اصـل در نـزد آنـهـا ایـن اسـت كـه هرگاه شرایط فراهم شود. در برابر ستم قیام كنند؛ و كـاری حـسینی انجام دهند، و انسان حسینی مؤمنی است تسلیم فرمان امامان خویش ‍، شـجـاع، آزاده، بصیر، استوار و قاطع كه از حسین (ع) و یارانش الگو می گیرد، و چنین كسی جز در مكتب عاشورا ساخته نمی شود.

3 ـ مـقطع عاشورای ظهور: رهبری این مقطع با طالب خون كشتگان كربلا و انتقام گیرنده حـسـیـن (ع)، حـضـرت مـهـدی (عـج) اسـت، كـه چون شـمـار یـاران ایـشـان كـامـل گـردد، در روز عاشورا قیام می كند. در آن روز همه ی هستی و همه ی دوستداران حسین (ع) سرگرم عزاداری هستند كه ناگهان خبر قیام مهدی قائم (عج) را می شنوند و دلهای غمگین شان كه از طول غیبت و انتظار فرج خسته شده شادمان می گردد. پس از آن، لشكریان آن حضرت با سردادن شعار «یا لثارات الحسین» به حركت در می آیند و سرزمینها را یكی پـس از دیـگـری بـه نـام حـسـیـن (ع) فـتـح مـی كـنـنـد و نـسـل قـاتـلان حـسـیـن (ع) را - بـه دلیـل رضایت از كار پدرانشان ـ می كشند و سركشان و سـتـمـگـران را یـكـی پـس از دیـگـری از بـیـن مـی بـرنـد تـا آنـكـه زمـیـن از عدل و داد پر گردد، همان طور كه از ظلم و ستم پر شده است.


بـه راسـتـی كـه نـام حـسـیـن (ع) برای همه چیز با بركت و عاشورا آغاز و پایانی بس بزرگ است.

كـتـاب حـاضـر، «امـام حـسـیـن (ع) در كـربـلا» جـلد چـهـارم از پـژوهـش مـفـصـل تـاریـخـی «بـا كاروان حسینی از مدینه تا مدینه» است، و دوره ی حضور امام (ع) در كربلا تا شهادت آن حضرت را در بر می گیرد.

در ایـنـجـا لازم اسـت از نـویـسـنـدگان محترم این مقطع از قیام حسینی یعنی شیخ عزت اللّه مـولایـی ـ نـویسنده ی فصلهای اول و دوم كتاب ـ و شیخ محمد جعفر طبسی ـ نویسنده فصلهای سـوم و چـهـارم - بـه خـاطـر زحـمـتـهـای فـراوانـی كـه متحمل شده اند. تشكر و قدردانی گردد.

نـیـز از جـنـاب اسـتـاد مـحقق علی شاوی كمال تشكر و قدردانی را داریم كه مباحث كتاب را ـ هـمـانـنـد جـلدهـای پـیـشـیـن ـ مـورد تـوجـه قـرار داده بـه نـقـد و تـنـظـیـم و تـكـمیل آن پرداخته است. از خداوند بزرگ برای ایشان توفیق روز افزون خواستاریم و امـیـداوریـم كـه برای تكمیل بخشهای باقیمانده ی این پژوهش، بازهم پشتیبان پژوهشگران این پژوهش ارزشمند باشند.

پژوهشكده تحقیقات اسلامی



[1] كامل الزيارات، ص 218، باب 79، شماره ي2.

[2] امـامـان (ع) يـك رسـالت هـمـگـانـي و مـشـتـرك داشـتند كه با وجود اختلاف شرايط سـيـاسـي و اجـتـمـاعـي زمـان خـويـش بـايـد آن را به انجام مي رساندند، همانند مسؤوليت نـگـهـداري از رسـالت اسـلامـي در بـرابـر تـحـريفها، همين طور هر كدامشان نيز رسالت مـخـصـوصـي داشـتـنـد كـه بـا توجه به شرايط سياسي و اجتماعي كه در آن مي زيستند تعريف مي گردد.

[3] در زيـارت جواديه از امام رضا (ع) آمده است: «سلام بر امام مهرباني كه اندوه روز طفوف را برانگيخت». ر.ك. بحار، ج 102، ص 55.

[4] ر.ك. البـحـار، ج 101، بـاب «أن زيـادتـه واجـبة مفترضة مأموربها... و انها لاتترك للخوف».

[5] بحار، ج 44، باب ثواب البكاء علي مصيبته.

[6] همان.

[7] همان.

[8] همان.

[9] همان.

[10] ر.ك بحار، ج 44، باب ثواب البكاء علي مصيبته.

[11] همان.