کد مطلب:129617 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

اشاره
ممكن است توجه پژوهشگران به این مطلب جلب شود كه طبق روایت نخست بلاذری، امام (ع) خـطـاب به مسلم بن عوسجه فرمود: «بر او تیر میفكن كه من دوست ندارم جنگ با آنان را آغـاز كـنم». پس از آنكه حر كار را بر آنان سخت گرفت، زهیر گفت: اجازه بدهید كه با ایـنـان بجنگیم. چرا كه جنگ ما با آنان در این ساعت آسان تر است از اینكه با آنهایی كه از ایـن پس به آنان می پیوندند. بجنگیم». [1] حضرت در پاسخ وی فرمود: «... ولی مـن دوسـت نـدارم كـه جـنـگ بـا آنـان را آغـاز كـنـم، تـا آنكه آنان جنگ با مرا آغاز كنند.» [2] آری، پافشاری امام (ع) بر عدم آغاز جنگ،از سنتهای دعوتگران حق در مـبـارزه بـا مـنـحـرفـان از راه هـدایت، برای دعوت آنان به راه راست است. پیش از آن، پـدرش امـیـرالمـؤمـنـیـن، عـلی (ع)، در جـنـگهـای


جـمـل و صـفـیـن از آغـاز جـنـگ خـودداری ورزیـد. [3] دلیـلش هـم ایـن اسـت كـه دعـوتـگـر بـه سـوی حـق كه به نیروی دلیـل و درستی و برهان خویش در موضعی كه اتخاذ كرده اطمینان دارد، تا هنگامی كه راه گـفـت و گـوی مـعـقول و روشن ساختن دلها به نور حقیقت باز است، دلیلی برای جنگ نمی بـیـنـد؛ چـرا كه اصل نهایی در نظر این دعوتگران هدایت به سوی پروردگار است، نه جـنـگ. چـنـانـچـه آغـاز بـه جـنـگ كـنـنـد، بـه دسـت خـودشـان راه نـفـوذ بـه عـقـل و دل كـسـی كـه قـصـد هـدایـتـش را دارنـد بـسـتـه انـد و مـانـع رسـیـدن دلایـل خـود بـه آنـان گـشته اند. حتی در این صورت، حجت به دست دشمنان می افتد و با ایـن كار حجت آنان نقض ‍ می شود. زیرا آنان حق دارند كه بگویند: اگر قصد داشتی كه ما را بـه راه حـق هـدایت كنی پس چرا جنگ با ما را آغاز كردی؟! و این چیزی است كه هرگز از ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت و نیز پیروان آن بزرگواران سر نمی زند.


[1] مـقـتـل الحـسـيـن، خـوارزمـي، ج 1، ص 334، بـه نـقـل از الفـتـوح، ج 5، ص 143 بـا اندكي تفاوت. در الفتوح آمده است: «ولي من نمي خـواهـم كـه آنان را با جنگ بيم دهم، مگر آنكه آنها جنگ با مرا آغاز كنند»؛ و ر.ك: تاريخ الطبري، ج 3، ص 307؛ اخبار الطوال، ص 352.

[2] همان.

[3] هنگامي كه معاويه در صدد بستن آب بر روي سپاه اميرالمؤمنين (ع) بر آمد - پس از آنكه شاميان نهر را از دست سپاهيان امام (ع) گرفتند ـ ياران آن حضرت نزد وي شكايت بردند. ايشان صعصعة بن صوحان را نزد معاويه فرستاد و به وي گفت: «نزد معاويه بـرو و بگو: ما اين مسير را تا اينجا پيموده ايم و من پيش از اتمام حجت دوست ندارم جنگ را آغـاز كـنـم. تـو سـپـاهت را فرستادي و آنان در جنگ با ما پيش دستي كردند و جنگ با ما را آغـاز كـردي؛ نـظـر مـا ايـنـك بـرخـودداري از جنگ است تا آنكه تو را دعوت كنيم عليه تو احتجاج كنيم...» (ر.ك: وقعة صفين، ص 160 ـ 161).