کد مطلب:129754 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

اشاره
ابن قولویه نقل می كند كه امام صادق (ع) فرمود: «هنگامی كه حسین بن علی (ع) به شهادت رسید همه ی آفریدگان خداوند بر او گریستند مگر سه چیز بصره، دمشق و خاندان عثمان!». [1] و در بعضی روایات «بنی امیه» نیز اضافه شده است. [2] .

دلیل اینكه بنی امیه از گریه بر امام حسین (ع) استثنا شده اند روشن است. اینان دشمن خدا و رسول و اهل بیت (ع) و دشمن اسلام بوده اند، اینان كسانی بوده اند كه خون امام (ع) را ریختند و قتل آن حضرت را شفای دردهای خویش تلقی كردند. چنان كه ابن زیاد خطاب به حضرت زینب گفت: «خداوند جان مرا با كشتن سركشان و نافرمانهای خاندان تو شفا بخشید». [3] .


یزید نیز با قتل امام حسین (ع) بر كفر و تشفی خاطر خویش تصریح كرد؛ آنجا كه به اشعار ابن زبعری تمثل جست و گفت:

ای كاش پدرانم كه در بدر كشته شدند ناله ی كشتگان از دم شمشیر خزرج را می شنیدند، آنان شادی می كردند و دیگران را در شادیشان شركت می دادند و سپس می گفتند: ای یزید! دست مریزاد! ما سروران و بزرگانشان را كشتیم و این با كشتگان بدر برابر شد.

هاشم پادشاهی را به بازیچه گرفت وگرنه، نه خبری رسید و نه وحیی فرود آمد.

من از خندف نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم. [4] .

در جای دیگر می گوید:

هنگامی كه آن شتران هودج بسته آشكار شدند و آن سرها بر تپه های جیرون مشرف گردید، كلاغ آواز داد و من گفتم: بگو یا مگو، من دَین خویش را از پیامبر گرفتم. [5] .

این موارد و امثال آن بسیار فراوان است و كاشف از میزان كینه ی این شجره ی ملعونه نسبت به اهل بیت و شادیشان در قتل آن بزرگواران می باشد.

اما دلیل استثنای دمشق، دوستی آنان نسبت به بنی امیه بود. زیرا برای ساكنان این شهر همین ننگ و زشتی بس كه باقیمانده ی كاروان حسینی را كنار باب الساعات متوقف كردند و با دف و دایره، مسرور و شادمان از قتل فرزند دختر رسول خدا و اهل بیت (ع) و اصحابش، به سوی آنان آمدند.

اما بصره، در آن روزگار اغلب مردمش تفكرات و گرایشهای عثمانی داشتند، بنابراین جای شگفتی نیست اگر كه از دیگر نقاط دنیا كه برای حسین (ع) گریستند استثنا شود. [6] .



[1] كامل الزيارات، ص 80، باب 26، حديث شماره ي 4.

[2] المنتخب للطريحي، ص 39.

[3] الارشاد، ج 2، ص 115.

[4] مقتل الحسين (ع)، مقرم ص 357؛ و نيز ر. ك. اللهوف، ص 214.

[5] همان، ص 348.

[6] از جمله سخنان اميرمؤمنان (ع) خطاب به اهل بصره در آن روز چنين است: «اي اهل بصره چه گمان داريد و حال آنكه بيعتم را شكستيد و دشمنم را بر ضد من پشتيباني كرديد؟» آنگاه مردي برخاست و گفت گمان خير داريم و مي بينيم كه پيروز شده اي و قدرت يافته اي. اگر كيفر دهي سزاوار آنيم و اگر ببخشي بخشش درنزد خداوند محبوب تر است. حضرت فرمود: شما را بخشيدم و از فتنه پرهيز مي دهم. چرا كه شما نخستين رعيتي بوديد كه بيعت شكستيد و ميان اين امت تفرقه افكنديد.» (الارشاد، ج 1، ص 257).

عايشه، طلحه، زبير و پسرش عبدالله و به دنبال آنها گروهي ديگر از منافقاني كه از بيعت اميرمؤمنان سرپيچي كردند، مانند عبدالله عمر، سعد بن ابي وقاص و محمد بن سلمه، موفق شدند اهل بصره را بفريبند وبا ادعاي مظلوميت عثمان، رأي همه ي آنان را به نفع خويش كسب كنند. اهل بصره در آن روزگار با علي (ع) جنگيدند و حضرت در جنگ جمل شمار زيادي از آنان را به قتل رساند و اين امر موجب شد كه بيشتر ساكنانش به عثمان گرايش پيدا كنند.