کد مطلب:129803 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

یادآوری
شیخ مفید به نقل از زید بن ارقم می نویسد: علی (ع) مردم را در مسجد سوگند داد و گفت: شما را به خدا سوگند، چه كسانی از شما مردان از رسول خدا (ص) این سخن را


شنیده است: هركس من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست. خدایا دوست بدار دوستانش را و دشمن بدار دشمنان او را؟

آنگاه دوازده تن از بدریون برخاستند، شش تن از سمت راست و شش تن از جانب چپ؛ و این موضوع را تأیید كردند.

زید بن ارقم گفت: من نیز این سخن را شنیده بودم، اما آن را كتمان كردم و خداوند چشمم را از من گرفت. او به خاطر ندادن این شهادت پشیمان بود و استغفار می كرد». [1] .

اما انس بن مالك كسی بود كه امیرمؤمنان علی (ع) - هنگام آمدن به بصره وی را نزد طلحه و زبیر فرستاد تا چیزی را كه از رسول خدا (ص) درباره ی آنان شنیده بود. یادآورشان گردد. ولی او از انجام این كار سر برتافت و نزد حضرت بازگشت و گفت: من آن سخن پیامبر (ص) را فراموش كرده ام. امام (ع) فرمود: اگر دروغ بگویی، خداوند سفیدی ای بر پیشانیت ظاهر كند كه عمامه آن را نپوشاند! پس انس به بیماری پیسی مبتلا گشت و همیشه او را با نقاب می دیدند. [2] .

بنابراین جای شگفتی ندارد، اگر كسانی همانند این دو صحابه كه شنیده های خود از زبان رسول خدا (ص) را پنهان كرده اند، در مجلس ابن زیاد حاضر شوند و در كنار او بنشینند. نیز جای شگفتی نیست اگر صحابه ی دیگری بوده باشند كه در روزگار عبور كاروان حسین (ع) از گذرگاههای خطرناك، عادت به نشستن در مجلس ابن زیاد داشته باشند.

آیا برای این صحابه، هرچند كه تكلیف جهاد نداشتند، واجب نبود كه در كنار حسین (ع) باشند و موجب تقویت جبهه ی حق گردند؟ آیا اینها نبودند كه حسین (ع) را كشتند و به پسر مرجانه امارت بخشیدند. چطور نه؟ و حال آنكه اینان از خالصان ابن زیاد بودند و در كنار وی می نشستند و از كاروان حسین (ع) كه در نزدیكی كوفه یعنی كربلا حضور داشت، اعراض می كردند!


ما حق نداریم كه آنچه تاریخ درباره ی نكوهش اینان از ابن زیاد به خاطر زدن بر لب و دندان حسین (ع) را نقل كرده، انكار كنیم، ولی حق داریم كه دلیل این نكوهش را تفسیر كنیم: نكوهش سركشان به وسیله ی این اشخاص به خاطر خدا نبود، بلكه اینان دغدغه ی حسن اشتهار خود را داشتند - اگر واقعا چنین حسن شهرتی داشته اند! - وانگهی نكوهش اینان در اندازه ای نبود كه زندگی شان را تهدید كند و آنان را در معرض قتل قرار دهد. بلكه اگر می دانستند خطری متوجه آنها است انكار نمی كردند. اگر چنین كسانی به راستی حق را در مقابل باطل یاری می كردند، به یقین آنان را در صفحه ی تاریخ در صف یاران حق می دیدیم نه در مجالس لهو و لعب سركشان.


[1] الارشاد، ج 1، ص 352. ملاحظه مي شود كه در اين روايت به زمان كور شدن زيد بن ارقم اشاره نشده است. همان طور كه از مخالفت وي با ابن زياد در مورد زدن بر لب و دندان امام (ع) نيز پيداست كه زيد بن ارقم تا آن زمان بينا بود. والله العالم.

[2] ر. ك. نهج البلاغه ص 530، شماره 311، دكتر صبحي صالح.