کد مطلب:13053 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:601

نوح
خداوند برای او كشتی را بر روی آب روان گرداند و آن كشتی برای كافر و مؤمن بر روی آب روان بود ولی خداوند برای محمد (ص) صخره را بر روی آب روان نمود و جریان از این قرار است كه رسول الله (ص) بر لبه ی چشمه ی غدیر ایستاده بود و پشت چشمه تپه ای بزرگ بود كه در این حال عكرمة بن ابی جهل از روی استهزاء به حضرت گفت: ای محمد اگر تو پیامبر هستی بگو تا یكی از صخره های آن تپه در آب شناور گردد و از چشمه عبور كند و به این سو بیاید، پس رسول خدا (ص) به یكی از صخره ها گفت و آن صخره هم بر روی آب شناور گشت و آمد تا این كه در مقابل حضرت پدیدار شد پس حضرت امر نمود كه بازگردد، آن صخره هم همان طور كه آمده بود بازگشت، دعای نوح (ع) در میان مردم و قوم خود اجابت شد (لا تذر علی الأرض)



[ صفحه 109]



پس آسمان برای نوح به جهت عذاب قومی باران و رگبار فرستاد ولی آسمان به دعای محمد (ص) از روی رحمت بارید، نوح پیامبر عقاب و عذاب بود و محمد (ص) پیامبر رحمت است (و ما أرسلناك الا رحمة للعالمین).

نوح برای خود و تنی چند از اولاد خود دعا نمود (رب اغفرلی و لوالدی) و محمد(ص) برای امتش و هر كه از ایشان به دنیا آمد و هر كه از ایشان هنوز به دنیا نیامده دعا نمود (و اعف عنا)، به نوح از جانب پروردگار خطاب رسید (و جعلنا ذریته هم الباقین) و به محمد (ص) خطاب آمد (ذریة بعضها من بعض)، كشتی نوح كشتی نجات در دنیا بود ولی ذریه و اولاد محمد (ص) باعث نجات مردم در آخرت خواهد بود همان گونه كه رسول الله (ص) فرمود: مثل اهل بیت من مانند كشتی نوح است،... تا آخر.

نوح گفت: (ان ابنی من أهلی) پس به او خطاب آمد (انه لیس من أهلك) ولی هنگامی كه خویشان و قوم محمد (ص) بر او دشمنی خویش را آشكار ساختند، او هم بر ایشان شمشیره تیره بختی را كشید و به چشم رحمت و خوشی بر آن ها ننگریست و هم حسان چنین می گوید:



و ان كان نوح نجی سالما

علی الفلك بالقوم لما نجی



فان النبی نجی سالما

الی الغار فی الیل لمادجا