کد مطلب:134727 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:287

درآمد
شاید دشوارترین چیزی كه پژوهشگر تاریخ با آن مواجه خواهد شد آن است كه میان دو مرحله ی تاریخی یك جامعه حدی قطعی وضع نماید؛ چون تحول یك جامعه از حالتبی به حالت دیگر كند و تدریجی است. لذا تعیین وحدت زمانی و بیان این كه این لحظه پایان دوره ای و سرآغاز دوره ی جدید است، دشوار می باشد.

این همان مشكلی است كه هرگاه در پی وضع تعیین زمانی دقیق مرحله ی تاریخی ای كه امت مسلمان شاهد انحراف آشكار از اصول اسلام بوده است، با آن مواجه می شویم. اما می توانیم از آغاز نیمه دوم روزگار عثمان شاهد این دگرگونی آشكار باشیم.

بنابر این طبیعی است راه ظهور این جریان تازه در جامعه، حوادث و ساختار تازه ای در سازمان را زمینه سازی نماید. این جریان از تعامل با ذهنیت گروههایی پدید آمد كه در آن روزگار بر جامعه ی اسلامی حاكم بود و آن را رهبری می نمود.

برای این كه این بررسی شرایط یك پژوهش واقع گرایانه را داشته باشد. نباید تنها به پدیده ها بسنده نماییم بلكه باید در پی ریشه های این پدیده ها در اقدامات گروهها و بزرگان دین برآییم كه تاریخ این دوره را ساخته اند. البته با توجه به اینكه در این جا در پی طبیعت و ساز و كار حوادث و میزان مشاركت آن در سرعت بخشیدن ظهور این جریان تازه در جامعه ی اسلامی هستیم؛ بدون این كه به صدور حكم اخلاقی بر سازندگان تاریخ این دوره یا اعمالی كه این تاریخ را ساخته اند، توجه نماییم بیشترین هدف ما از پژوهش، دریافت شرایط


اجتماعی و انسانی است كه زمینه ساز قیام امام حسین (ع) بوده است؛ چون به اعتقاد ما این قیام همچون دیگر حوادث مهم اجتماعی، زاییده ی جریانهای دفعی نبوده است بلكه نتیجه ی شرایط اجتماعی پیش از آن می باشد.


اگر در پی بیان حوادثی باشیم كه در زمینه سازی تحولات بزرگ در روزگار عثمان تأثیر گذار بوده اند، حوادث فراوانی را خواهیم یافت؛ شاید مهم ترین آنها سه چیز است:

منطق سقیفه، نوآوری عمر در بخشش و حادثه ی شورا. با توجه به اهمیت فوق العاده این حوادث در شكل گیری این دوره، درباره ی هر یك جداگانه سخن خواهیم گفت.