کد مطلب:139963 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:289

پیشگفتار
از گاهی كه خداوند جل و علا به قدرت كامله خود بشر را خلقت فرمود، جنگ حق علیه باطل شروع شد و این جنگ و ستیز تا دامنه قیامت ادامه خواهد داشت.

داستان فریفتن شیطان حوا و سپس حضرت آدم علیه السلام را و وادار ساختن آنان را به انجام ترك اولی و خوردن از شجره منهیه ابتدای این داستان عبرت انگیز و بی انتهاست كه هر روز در طول تاریخ چندین هزار ساله بشر و انسان بگونه ای جلوه كرده است.

داستان هابیل و قابیل دنباله آن و رویاروئی حضرت ابراهیم علیه السلام با نمرود و حضرت موسی علیه السلام با فرعون از همین داستان سرچشمه گرفته است.

در برابر هر پیغمبری مشركی و مدعی نبوتی قیام كرده و كسانی نیز از حد رسالت و نبوت تجاوز كرده مدعی الوهیت و خدائی نیز شدند. هركس از حق دم زد و از خداوند صحبت كرد ناحقی در برابر او قد علم كرده و با كمك جمعی از گمراهان كه به او پیوسته بودند در محو و نابودی آن كوشید


و بالاخره عبارت منقول از بزرگان دین كه فرمودند:

(لكل موسی فرعون) به حقیقت پیوست.

چون رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم دعوت به توحید و اسلام فرمود مشركین به زعامت ابوجهل و ابوسفیان و یارانشان در برابر آن حضرت صف آرائی نموده و بپاخاستند و تا حد توانائی خود كوشیدند و با حضرتش به جنگ و ستیز پرداختند و برای از بین بردن آن حضرت و یاران او و اندیشه توحید نقشه های شیطانی طرح كردند اما

(یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو كره الكافرون)

سوره توبه آیه 32

پس از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقشه مبارزه و طرز عمل عوض شد، مخالفین توحید و اسلام در لباس اسلام خواهی غصب خلافات كرده و امیال شیطانی خود را در لباس خلافت دنبال كردند.

از ابتدای خلقت تاكنون و هم از اكنون تا وقتی كه خداوند قادر متعال اراده فرماید این جنگ و جدالها و مبارزه حق و باطل ادامه خواهد داشت. دنیا جنگ و كشتار زیاد دیده و تاریخ بشریت نام جنایتكاران زیادی را ثبت نموده است.

اما بحق می توان ادعا كرد كه در طول تاریخ بشریت داستانی فجیع تر و


مهیب تر و عبرت انگیزتر از واقعه كربلا روی نداده است.

یك طرف ایمان محض و محض ایمان و دیگر سو، شرك و كفر و نقال مطلق.

یك طرف امامی معصوم پاره تن رسول خدا علیه السلام، مجسمه علم و فضیلت و تقوی قرار گرفته با یارانی معدود و دوستانی محدود همگان، عالم زاهد متهجد و پای بند به اصول اخلاقی اسلام از صحابی و تابعی و غیره در طرف دیگر مدعی خلافت اسلامی، فردی شرابخوار و شطرنج باز و قمارباز، همبازی با سگ و خوك با مصاحبانی غیرمسلمان، دروغ پرداز، منافق، ریاست طلب و... و جمع كثیری از مدعیان مسلمانی.

همگان همج الرعاء و عده ای دیگر افراد راحت طلب و بی تفاوت كه فقط به زندگانی ظاهری توجه داشتند و در نظر آنان حق و باطل یكسان و مابین حكومت عدل الهی حضرت علی علیه السلام و سلطنت معاویه ظالم ستمگر فرقی نمی گذاشتند و می خواستند زنده باشند و همچون حیوانات بخورند و بیاشامند و از تنعمات زندگانی بهره ببرند. خود را مسلمان می پنداشتند لكن از اسلام و حقایق آن فرسنگها به دور بودند.

در این جا بر سر آن نیستیم كه فجایع حكومت معاویه و یزید را برشماریم فقط می گوئیم كه:


«مسلمانان واقعی از این نابسامانیها كه آن پدر و این پسر در مدت سلطنت به نام خلافت خود به بار آورده بودند رنج می بردند و طالب اضمحلال و نابودی آن بودند.»

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برحسب وظیفه الهی با علم و یقین به اینكه قیام او به كشته شدن او و یارانش منتهی می شود و با علم به اسارت اهل بیت و خاندانش، به خاطر اسلام، به خاطر احیاء قوانین اسلام، به خاطر رفع بدعتها، به خاطر رفع ظلم و ستم و... قیام فرمود. از مدینه حرم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بسوی مكه معظمه، حرم امن الهی رهسپار شد و چون در آنجا خطر را مشاهده فرمود به سمت عراق و كوفه حركت كرد اما در تمام حالات به یاران خود نتیجه این نهضت را كه كشته شدن آنان و اسارت خاندان می باشد گوشزد می فرمود.

درباره قیام و نهضت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و آثار مترتبه آن كه: بقای اسلام است دانشمندان بزرگوار شیعه و نویسندگان سنی و افراد غیرمسلمان كتابها نوشته اند و هریك این داستان دلخراش و حزن انگیز و عبرت آموز را، بگونه ای مورد بحث و تحقیق و تحلیل قرار داده اند. طالبین باید بدانها مراجعه كنند.

در این قیام مقدس خدائی، عده ای دوستان خاندان پیغمبر از بنی هاشم و


دیگران از حضرت سیدالشهداء علیه السلام پیروی نموده و تا پای جان استقامت كردند و جان خود را فدای اسلام ساختند و شایستگی آن را یافتند كه در زیارت آنان خوانده شود:

(بابی انتم و امی طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم و فزتم فوزا عظیما)