کد مطلب:141583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:196

ذوحسم
در این مكان شریف امام علیه السلام روز یكشنبه، بیست و هفتم ذی الحجة توقف كرد. [1] در آنجا كوهی است كه «نعمان بن منذر» در آن به صید و شكار می رفته است. [2] امام از پناهگاهی امن سراغ گرفتند. گفته شد در طرف چپ «ذوحسم» قرار گرفته و آن محل مناسبی است. امام كاراوان را بدان سو روان كرد و كاروان در آن محل خیمه زد. [3] ناگهان «حر» با هزار سوار فرا رسید. آنها مأموریت داشتند كه نگذارند امام به مدینه بازگردد یا به كوفه رود. سربازان «حر» تشنه بودند. امام یاران را فرمود كه از راه رسیدگان را سیراب كنند و اسبان ایشان را نیز سیراب گردانند. [4] طبری و دیگران گویند كه چون گفت و گو بین امام حسین علیه السلام و حر به طول انجامید حر گفت: «من به جنگ با شما مأمور نیستم و تنها به من دستور داده شده كه از شما جدا نشوم تا این كه شما را به كوفه برسانم. اگر شما (پیشنهاد مرا) نمی پذیرید، پس راهی را در پیش گیرید كه به كوفه وارد نشود و به مدینه هم


بازنگردید». امام كاروان را به طرف چپ، به سوی «عذیب» و «قادسیه» روان ساخت. [5] .


[1] الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 182.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 214.

[3] پيشين.

[4] عبارت امام حسين عليه السلام به جوانان: «اسقوا القوم و ارووهم من الماء و رشفوا الخيل ترشيفا». تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 400-401؛ الارشاد، ج 2، ص 223؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 1، ص 229؛ الكامل في التاريخ، ج 2، ص 552.

[5] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 402.