کد مطلب:148268 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:261

احیاء
«احیاء» نیز به معنای زنده كردن، شاداب و باطراوت نگهداشتن و جان بخشیدن، ثمربخش و فائده رسان نمودن است در قرآن و روایات نیز «احیاء» در موارد متعدد از جمله «احیاء جان انسانها» احیاء زمینهای مرده، احیاء عقل و دل و... بكار رفته است. بنابراین معلوم می شود احیاء بیشتر از آنكه جنبه های اجتماعی داشته باشد جنبه ی فرهنگی، روحی و درونی دارد، احیاء در مقابل مرگ، خواب و بی خبری است پس زندگی، بیداری، درك، معرفت و بصیرت از معانی و حقائق فكری در واژه احیاء هستند و اینكه قرآن با زندگان سر و كار دارد لینذر من كان حیا [1] ، زنده كردن و هدایت یك فرد، احیاء ناس شمرده شده است [2] و دارا بودن «بینه» به معنای حیات عقلی داشتن [3] و از همه مهمتر دین تفسیر كننده ی حیات واقعی انسان شمرده شده است [4] و چنانكه در قرآن كریم است استجابت دعوت خدا و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم عامل حیات معنوی و معقول آدمی است [5] پس خدا، پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم و قرآن كریم «احیاءگر» هستند و اگر كسی زمین موات و مرده را زنده، بایر و دائر نماید از آن اوست، ائمه ی معصومین علیهم السلام احیاءگر جامعه هستند، همچنین نهضت حسینی احیاء سنتهای فراموش شده و مرده بوده است، امام زمان (عج) محیی دین


ناب و اصیل خواهد بود همه و همه دلالت تام و كامل بر معنای معنوی، عقلانی و معرفتی احیاء دارد و عرصه های مختلف آن از انسان تا اسلام را شامل می شود و این اهمیت و ضرورت «احیاءگری» را روشن می سازد.

به تعبیر استاد شهید مطهری (رض) در بحث «احیاء تفكر دینی» دین عامل احیاء انسان یعنی حركت بخشیدن، پویا كردن، اهل تفكر و تعقل و سازندگی كردن انسان، اهل كرامت و عزت نفس نمودن انسان است و انسان زمینی، خوابیده و بی تحرك را آسمانی، بیدار و متحرك می سازد و هم «انسان» در احیاء اندیشه و معرفت دین نقش آفرین می شود و در آن فضاها و بسترهای كه «دین» یعنی تفكر دینی آسیب دیده و آفت زده شده است و خاصیت واقعی خویش را از دست داده است انسان اهل معرفت، درك و درد به احیاء و بازسازی تفكر دینی نمی پردازد، بدعتها، خرافات و پیرایه های دروغین، آسیب ها و انحرافات و التقاطهای دینی را به كنار می زند و نقاب از رخ تفكر متحجرانه، جمودگرایانه و قشری گرا نیز برمی دارد و از این طریق به احیاء دین می پردازد، پس احیاء دو جنبه دارد:

الف - احیاء ایجابی یا آرایشی كه مهجورها و متروك های دینی را زنده می كند.

ب - احیاء سلبی و پیرایشی كه آنچه در دین نبود و وارد دین شده است را می زداید و گرد و غبارهای كاذب را از سیمای اندیشه ی ناب دینی برمی دارد و آدمیان را بر سرچشمه های اصیل و زلال دین بازگشت می دهد تا دین خاصیت اصیل و برتر خویش كه احیاء مردم و هدایت و رهبری انسان ها در عرصه ها و حوزه های مختلف است،


را بدست آورد. پس احیاء دین شناخت، بازشناسی، بازسازی و بازپروری فرهنگ و تفكر دینی خواهد بود و قیام عاشورای حسینی نیز از مصادیق بارز احیاء دین در دو جنبه ی فرهنگی و اجتماعی آن بوده است.

البته احیاء اعم و جامع تر از اصلاح می باشد. آنجا كه امام حسین علیه السلام از زنده كردن سنتها و میراندن بدعتها در مقابل بدعت آفرینی های چندین ساله، اصلاح امت اسلام، عنصر امر به معروف و نهی از منكر و حاكم كردن حق، عدل و اقامه ی دین خدا داد سخن می دهد حكایت از جنبه های احیاءگرانه و اصلاح گرایانه نهضت كربلا دارد و به جرأت می توان گفت «قیام كربلا» قیامی احیائی و اصلاحی در حوزه های علمی و عملی، معرفتی، عینی و اجتماعی اسلام و مسلمین بوده و فراخوانی جامعه بسوی بینش ها و ارزش های فراموش شده و حتی از دست رفته بوده است، نوعی القاء بیداری و بینائی و پایداری بود و این همان احیاء اصیل بود یا به عبارت دیگر نهضت حسین بن علی علیه السلام عاشورایی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بود كه تئوری تربیت و عدالت را از حوزه و بستر دین ناب محمدی جستجو می كرد و پاسخ عملی به تمام تاریخ در خلوص، طهارت، توانمندی، پویائی و كارآمدی دین و تفكر دینی اصیل بشمار می رود. و... احیائی كه در آن عناصری چون: كرامت، حریت انسان، پویایی و پایایی دین، خلوص و صداقت و ایثار و نثار، جهاد و اجتهاد، ارزشگرایی و اصول خواهی، تأمین حقوق فردی و اجتماعی، استبداد ستیزی، خداباوری و ملكوت بینی، مردم باوری دینی و اسلامی، نقش برجسته و شاخص ولایت و امامت و... كاملا مشهود و محسوس بوده است.


حال با توجه به بحث های گذشته به محورهای دیگر بحث پرداخته و اصلاح طلبی را در سیره ی علمی و عملی حسین بن علی علیه السلام با توجه به نهضت و قیام عاشورا جستجو نمود و درصدد تبیین مؤلفه ها و هدفهای اصلاحگرایی برمی آئیم، البته قابل ذكر می باشد كه هدف ما در این نوشتار بیان و تحلیل ریشه ها و اهداف نهضت كربلا نیست و بحث تاریخی، گزارشی و حتی تحلیلی از آن هدف ما نیست، اگر چه در برخی مواضع چنین بحثهایی نیز صورت می گیرد و لیكن هدف اصلی استناد به سخنان و نامه های حسین بن علی علیه السلام و استشهاد به هدفها و شیوه های آن امام همام می باشد تا نكات مندرج در سخنان و قیام امام حسین علیه السلام را فراروی اهل تفكر، تدقیق، درك و درد قرار دهیم. بنابراین آفاق اندیشه های نورانی و اعمال هدایتگر و آموزنده ی آن مصباح هدایت و كشتی نجات بهره ها بگیریم و با فراچنگ آوردن ره آوردهای قیام كربلا به وظیفه شناسی، اصول گرایی، راه شناسی و هدف شناسی خویش در این عصر و دوران نائل شویم و از نهضت حسینی پاسداری همه جانبه نمائیم تا دچار خبط، خطا، انحراف، التقاط، واپس گرایی، افراط و تفریط نشویم. استاد شهید مطهری آورده اند:

اباعبدالله علیه السلام یك مصلح است این تعبیر از خودش است... قیام من قیام مصلحانه است. من یك مصلح در امت جدم هستم. قصدم امر به معروف و نهی از منكر است، قصدم این است كه سیرت رسول خدا را زنده كنم. روش علی مرتضی را زنده كنم. سیره ی پیغمبر مرد، روش علی مرتضی مرد، می خواهم این سیره و این روش را زنده كنم. [6] .



[1] سوره يس - 70.

[2] انفال - 42.

[3] نساء - 165.

[4] علي عليه السلام: لا حياة الا بالدين.

[5] سوره انفال - 25.

[6] مجموعه ي آثار ج 17 ص 188 و 108.