کد مطلب:172999 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:205

ترس
ترس در موارد زیادی عامل بازگشتن از موضع حق می شود و باعث می شود انسان در مقاطع تاریخی حساس، حمایت از حق را واگذارد. ترس باعث شد مردم كوفه حضرت مسلم بن عقیل را تنها گذارند، با


این كه معتقد به حقانیت امام حسین علیه السلام و نماینده اش نیز بودند. ابن زیاد تهدید كرد كه هر رئیس قبیله ای كه مخالفی را پناه دهد و معرفی نكند، جلو خانه اش به دار كشیده خواهد شد. [1] وقتی وارد قصر دار الاماره شد خطاب به مردم گفت: من مأمور برخورد شدید با مخالفانم و با تازیانه و شمشیر با آنان برخورد می كنم. [2] .

این تهدیدها كارگر افتاد تا جایی كه پدر می آمد دست پسر را می گرفت و می برد؛ برادر، برادر را و زن شوهر را و... تا آن جا كه مسلم بن عقیل كه در آغاز با استقبال بیست هزار نفری مواجه شده بود، به جایی رسید كه حتی یك نفر هم همراهش نبود. غریبانه در كوچه های كوفه می رفت و نمی دانست بر چه كسی وارد شود. [3] .

رهبر معظم انقلاب می فرماید:

كاری كه ابن زیاد كرد، یك عده از همین خواص را بین مردم فرستاد كه مردم را بترسانند، مادرها و پدرها را، تا بگویند با چه كسی می جنگید؟ چرا می جنگید؟ برگردید، پدرتان را درمی آورند، اینها یزیدند، اینها ابن زیادند، اینها بنی امیه اند و اینها چه دارند، پول دارند، شمشیر دارند، تازیانه دارند، ولی آنها چیزی ندارند! مردم را ترساندند، به مرور همه متفرق شدند، آخر شب، وقت نماز عشا، هیچ كس همراه حضرت مسلم نبود، هیچ كس! [4] .

اساسا ترس شدید، برخاسته از ناتوانی نفس و یقین نداشتن به خداوند است. از این روست كه منافقان در جنگ به شدت می ترسند؛ چون تنها


در سخن ایمان دارند. قرآن می فرماید:

و یقول الذین امنوا لو لا نزلت سورة فاذا انزلت سورة محكمة و ذكر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون الیك نظر المغشی علیه من الموت فأولی لهم [5] .

كسانی كه ایمان آورده اند می گویند: چرا سوره ای نازل نمی شود ( كه در آن فرمان جهاد باشد ) یعنی مؤمنان بی صبرانه انتظار جهاد را می كشند اما منافقان از شنیدن نام جنگ چنان وحشت و اضطراب سر تا پایشان را فرامی گیرد كه نزدیك است قالب تهی كنند. فكرشان از كار می افتد، چشمشان از حركت باز می ایستد، همچون كسانی كه نزدیك است قبض روح شوند نگاهی بی حركت و خیره دارند.

مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی سخنی زیبا درباره نكوهش ترس دارد:

ترس است كه پایه های استقلال كشور را سست می كند؛

ترس است كه روابط ملت ها را مختل می سازد؛

ترس است كه درهای خیر و بركت را به روی جویندگان می بندد؛

ترس است كه درخشش هدایت را از نظرها دور می دارد؛

ترس است كه نفوس بشری را به كرنش و خواری وامی دارد؛

ترس است كه یوغ بردگی را بر گردن مردم می افكند؛

ترس است كه جامه ی ننگ بر تن انسان می پوشاند؛ ننگی كه جان های پاك و همت های بلند كشته شدن را بر آن ترجیح می دهند. [6] .



[1] شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 42.

[2] تاريخ طبري، ج 7، ص 242.

[3] اللهوف، سيد بن طاووس، ص 119.

[4] رهبر معظم انقلاب، 20 / 3 / 75.

[5] محمد (47) آيه ي 20.

[6] بيدارگران اقاليم قبله، محمدرضا حكيمي، ص 56.