کد مطلب:173245 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

تذکر
درباره ی لعن، مطالبی در فرازهای پیشین ذكر گردید.

نكته ی قابل اهمیت كه در آثار روایی، از ائمه معصوم علیهم السلام رسیده است این است كه لعن ظالمین به عنوان «اولی و دومی و سومی و چهارمی» مرسوم بوده است.

امام صادق علیه السلام در تعقیب نماز واجب، چهار نفر از مردان كه نقش اساسی در ظلم به اهل بیت علیهم السلام را داشتند، و چهار نفر از زنان را، با ذكر نام آنان لعنت می كرد. [1] .

برای این كه «عزت» مسلمانان را در برابر گروه ظالم كه مورد لعن قرار گرفته اند بسنجیم، باید مطالبی در این باره بیان گردد:

در فرهنگ قرآن و عترت، به كسی «عزیز» گفته می شود كه در زندگی شكست ناپذیر است و بر تمامی قدرت ها غلبه یابد و پیروز میدان باشد؛ عزت مندی مردم یعنی آن كه در برابر هر منطقی و هر حركتی صلابت و قوت هستند.

روایت كرده اند: یكی از جاهلان، خطاب به امام حسین علیه السلام عرض كرد: در روش تو نوعی تكبر مشاهده می كنم؟!

آن حضرت علیه السلام در پاسخ فرمود: بل فی عزة؛ بلكه در وجود من عزت می باشد.

آن گاه امام این آیه را تلاوت فرمود:

(و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین)؛ [2] عزت مختص خداوند، رسولش و مؤمنان است. [3] .

آیه ی (من كان یرید العزة فلله العزة جمیعا) [4] بیان گر آن است كه «عزت» نزد خداونداست و هر كس


طالب آن باشد، باید از او بخواهد، زیرا عزت راستین، مخصوص ذات پاك اوست و هیچ موجودی بالذات، چنین ویژگی را ندارد.

در قرآن كریم، 92 مرتبه از خداوند با صفت «عزیز» یاد شده است و اوست كه شكست ناپذیر مطلق است.

قرآن مجید كه مبدأ و منشأ صفات نیك و خصال پسندیده را آفریدگار متعال می داند، در آیات متعددی به صراحت و با تأكید، قدرت و غلبه را از آن «الله» شمرده است.

در آیات پایانی سوره ی حشر نیز، عزت و عظمت و كبریایی پروردگار، با شكوه و بلاغتی تمام وصف گردیده است.

انسان بر اساس سرشت ملكوتی، خواهان عزت است؛ اما گاهی به جای عزت به چیزی دست می یابد كه عزت نیست، بلكه آن ذلت است.

هم چنین گاهی به گروه ها و افرادی مراجعه می كند كه عزتی به دست آورد، در حالی كه عزتی نزد آنان وجود ندارد كه به او دهند. قرآن به روشنی این موضوع را بیان فرموده است:

(الذین یتخذون الكافرین أولیاء من دون المؤمنین أیبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا)؛ [5] .

آن گروه كه كافران را دوست گرفته نه مؤمنان را آیا نزد كافران عزت می طلبند (خطا می روند) پس حقیقتا كه عزت همه نزد خدا است.

بنابراین قرآن عزت و قدرتی را كه توأم با تحقیر فرد، یا اجتماع اسلامی در برابر كافران سلطه جو و مستكبر باشد، باطل می داند و مؤمنان و پیروان واقعی خود را از دوستی به استیلا طلبان نهی می كند و دشمنی مخفی مخالفان را آشكار می نماید. [6] .

قرآن به مسلمانان هشدار می دهد كه سرافرازی خود را حتی در امور سیاسی و اقتصادی در اتكا و امید به كافران جست و جو نكنند.

عزت راستین در پرتو بندگی خالصانه ی خداوند، ترك رذایل و روی آوردن به فضایل به دست می آید؛ بنده ی خاص خداوند نه اسیر هوس های آلوده و تمایلات نفسانی می گردد و نه خودباخته ی قدرت های پوشالی می شود. به همین دلیل، امام صادق علیه السلام فرمود:

بدان كه به راستی عزت ندارد آن كه در برابر خداوند خواری نكند و آن كه برای حق تواضع نمی نماید، رفعتی به دست نخواهد آورد. [7] .

در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نیز به مؤمنان اجازه ی پذیرش ذلت و خواری داده نشده است.


امام حسین علیه السلام در دعای پر فیض عرفه، خدا را چنین مخاطب می كند:

یا من خص نفسه بالسمو و الرفعة فاولیاؤه بعزة یعتزون؛ ای آن كه ذات خود را به رفعت و علو و عظمت، مخصوص گردانیدی و دوستان خویش را به عزت خود، عزیز ساختی.


[1] «... عن الخيبري عن الحسين بن ثوير و أبي سلمة السراج قالا: سمعنا أباعبدالله عليه السلام و هو يلعن - في دبر كل مكتوبة - أربعة من الرجال، و أربعا من النساء؛ فلان و فلان و فلان و معاوية و يسميهم، و فلانة و فلانة و هند و أم الحكم أخت معاوية». (كافي، ج 3، ص 342، ح 10).

[2] منافقون «63» آيه ي 8.

[3] بحارالأنوار، ج 44، ص 198.

[4] فاطر «35» آيه ي 10.

[5] نساء «4» آيه ي 139.

[6] آل عمران «3» آيه ي 118.

[7] روضه ي كافي، ج 8، ص 242.