کد مطلب:187 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:467

زکــــات
احكام زكات مال



مسأله 1586ـ زكات بر نُه چیز واجب است: گندم، جو، خرما، انگور (كشمش) طلا، نقره، گوسفند، گاو و شتر و اگر كسی مالك یكی از این نُه چیز باشد با شرایطی كه بعداً گفته می شود باید مقدار معیّنی را كه در مسائل آینده خواهد آمد در مصارفی كه گفته می شود صرف كند، ولی مستحبّ است از سرمایه كسب و كار و تجارت نیز همه سال زكات بدهد، همچنین سایر غلاّت (غیر از گندم و جو و خرما و كشمش) نیز زكات آن مستحبّ است.







شرایط واجب شدن زكات



مسأله 1587ـ زكات با چند شرط واجب می شود:



1ـ مال به مقدار نصابی كه بعداً گفته می شود برسد.



2ـ مالك آن بالغ و عاقل باشد.



3ـ بتواند در آن مال تصرّف كند.



4ـ در مورد گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باید دوازده ماه بر آن بگذرد، ولی احتیاط واجب آن است كه از اوّل ماه دوازدهم زكات تعلّق می گیرد، و اگر بعضی از شرایط در اثناء ماه دوازدهم از بین برود زكات را باید بپردازد.









[296]



مسأله 1588ـ اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بین سال بالغ شود زكات بر او واجب نیست.



مسأله 1589ـ زكات گندم و جو وقتی واجب می شود كه دانه آن بسته شود و به آن گندم و جو گویند و زكات انگور و كشمش موقعی است كه میوه برسد و به آن انگور گویند و همچنین در مورد خرما زمانی است كه خرما برسد و قابل خوردن شود، ولی وقت دادن زكات در گندم و جو زمانی است كه آن را خرمن كنند و كاه را جدا نمایند و در خرما و كشمش موقعی است كه خشك شود، مگر این كه بخواهند آن را به صورت تر مصرف كنند كه باید زكات آن را بدهند به شرط این كه خشك شده آن به حدّ نصاب برسد.



مسأله 1590ـ در مورد گندم و جو و كشمش و خرما زكات در صورتی واجب است كه هنگام واجب شدن زكات صاحب آنها بالغ باشد.



مسأله 1591ـ مالی را كه از انسان غصب كرده اند و نمی تواند در آن تصرّف كند زكات ندارد و همچنین هرگاه زراعتی غصب شده و موقعی كه زكات آن واجب می شود در دست غاصب باشد، اگر بعداً به مالكش برگردد زكات ندارد.



مسأله 1592ـ هرگاه طلا و نقره یا چیز دیگری را كه در آن زكات است قرض كند و یك سال نزد او بماند، باید زكات آن را بدهد و بر كسی كه قرض داده چیزی واجب نیست.







زكـات غـلاّت



مسأله 1593ـ زكات گندم و جو و خرما و كشمش وقتی واجب است كه به حدّ نصاب برسد و نصاب آنها «288 من تبریز، 45 مثقال كمتر» است كه حدود «847 كیلوگرم» برآورد شده (كمی كمتر ازسه خروار).









[297]



مسأله 1594ـ اگر قبل از دادن زكات مقداری از انگور و خرما و جو وگندم را مصرف كندیا به دیگری بدهد باید زكات آن را بپردازد.



مسأله 1595ـ اگر مالك بعد از واجب شدن زكات بمیرد باید زكات را از مال او بدهند، ولی اگر قبل از واجب شدن زكات بمیرد زكات بر عهده ورثه است، یعنی سهم هر كدام به اندازه نصاب رسد باید زكات خود را بدهد.



مسأله 1596ـ حاكم شرع می تواند مأموری برای جمع آوری زكات تعیین كند تا بعد از جدا كردن گندم و جو از كاه، یا خشك شدن خرما و انگور، زكات را جمع آوری كند و اگر از پرداختن زكات كه حقّ محرومان است خودداری نمایند می تواند به زور از آنها بگیرد.



مسأله 1597ـ هرگاه زراعت یا باغی را قبل از واجب شدن زكات خریداری كند زكات بر عهده مالك جدید است و اگر بعد از آن كه زكات واجب شده بخرد، زكات بر عهده فروشنده یعنی مالك قدیم است.



مسأله 1598ـ هرگاه انسان گندم و جو، یا خرما، یا انگور را بخرد و بداند فروشنده زكات آن را داده زكات بر او واجب نیست و اگر شك كند باز چیزی بر او لازم نیست، ولی اگر بداند زكات آن را نداده است، معامله نسبت به مقدار زكات باطل است مگر این كه حاكم شرع اجازه دهد، در این صورت قیمت مقدار زكات را از فروشنده می گیرد و اگر اجازه ندهد زكات را از خریدار خواهد گرفت و در صورتی كه خریدار قیمت آن را به فروشنده داده می تواند از او پس بگیرد.



مسأله 1599ـ اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعی كه هنوز تر است به حدّ نصاب برسد و بعد از خشك شدن كمتر از این مقدار شود زكات آن واجب نیست.



مسأله 1600ـ اگر رطب و انگور را پیش از خشك شدن مصرف كند یا به فروش رساند، در صورتی زكات آن واجب است كه خشك شده آنها به اندازه نصاب باشد.



مسأله 1601ـ غلاّتی كه زكات آنها را داده، اگر چند سال هم نزد او بماند زكات ندارد.



مسأله 1602ـ مقدار زكات گندم و جو و خرما و انگور در صورتی كه از آب باران، یا









[298]



قنات و نهر و سد و یا رطوبت زمین مشروب شود، ده یك است و اگر با آب چاههای عمیق و نیمه عمیق و كم عمق، یا بهوسیله دلو و دست و حیوان از چاه یا رودخانه آب بكشد و آن را مشروب سازد زكات آن بیست یك است.



مسأله 1603ـ اگر زراعتی با آب باران و آب چاه آبیاری شود، چنانچه یكی از آنها بقدری كم باشد كه به حساب نیاید، باید مطابق آن كه غالباً مشروب شده زكات بدهد، ولی اگر از هر دو به مقدار قابل توجهی مشروب شده است، مثلاً نصف یا ثلث مدّت با آب باران و بقیّه با آب چاه مشروب شده باید زكات آن را نیمی به حساب ده یك و نیمی به حساب بیست یك بدهد.



مسأله 1604ـ اگر نداند كه آبیاری با آب باران بوده یا با آب چاه و مانند آن، فقط بیست یك بر او واجب است.



مسأله 1605ـ هرگاه زراعت با آب باران و نهر مشروب شود و احتیاجی به آب چاه نداشته باشد امّا با آن نیز آبیاری گردد و این كار تاثیری در محصول نداشته باشد زكات آن ده یك است و اگر بعكس با آب چاه آبیاری شود و آب باران بر آن ببارد امّا تأثیری نگذارد زكات آن بیست یك است.



مسأله 1606ـ هرگاه زراعتی را با آب چاه آبیاری كنند و در زمین مجاور آن زراعتی باشد كه از رطوبت آن زمین استفاده كند و محتاج به آبیاری نشود زكات زراعتی كه با آب چاه آبیاری شده، بیست یك و زكات زراعتی كه مجاور آن است ده یك می باشد.



مسأله 1607ـ بنابر احتیاط واجب مخارجی را كه برای زراعت كرده از حاصل كسر نكند، همچنین قیمت تخمی را كه برای زراعت پاشیده است.



مسأله 1608ـ هرگاه درخت انگور یا خرما را بخرد قیمت آن مسلّماً جزءِ مخارج نیست و اگر خرما یا انگور را پیش از رسیدن بخرد احتیاط واجب آن است كه پول آن را نیز از محصول كم نكند، همچنین پولی را كه برای خرید زمین می دهد جزءِ مخارج نیست.









[299]



مسأله 1609ـ اگر انسان در چند شهر كه فصل آنها با یكدیگر اختلاف دارد، یعنی زراعت و میوه آنها در یك وقت به دست نمی آید، گندم یا جو یا خرما و انگور داشته باشد، همه آنها محصول یك سال حساب می شود و چنانچه چیزی كه اوّل می رسد به اندازه نصاب باشد باید زكات آن را بدهد و زكات بقیّه را هر وقت به دست آید می پردازد و اگر آنچه اوّل می رسد به اندازه نصاب نباشد، صبر می كند تا بقیّه آن برسد، اگر روی هم رفته به مقدار نصاب شود زكات آن واجب است.



مسأله 1610ـ اگر درخت خرما یا انگور در یك سال دو مرتبه میوه دهد چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد، زكات آن را بنابر احتیاط واجب باید بدهد.



مسأله 1611ـ اگر زكات خرما یا كشمش بر او واجب باشد نمی تواند زكات را از رطب تازه یا انگور بدهد (ولی می تواند رطب تازه یا انگور را به مستحق بفروشد بعد بدهی او را از باب زكات حساب كند) امّا اگر بخواهد رطب یا انگور را قبل از خشك شدن بفروشد می تواند زكات آن را از خودش بدهد.



مسأله 1612ـ هرگاه كسی از دنیا برود در حالی كه زكات واجب بر ذمّه اوست و هم بدهی به مردم دارد، اوّل باید تمام زكات را از مالی كه زكات آن واجب شده بدهند بعد دین او را ادا كنند و این در صورتی است كه مالی كه زكات به آن تعلّق گرفته موجود باشد.



مسأله 1613ـ هرگاه كسی كه بدهكار است و زراعتی نیز دارد فوت كند و ورثه

پیش از آن كه زكات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند،

هركدام از ورثه سهمش به اندازه زكات برسد باید زكات را بدهد امّا اگر دین او را

قبل از واجب شدن زكات نپردازند، چنانچه مال میّت فقط به اندازه دین است زكات واجب نمی شود.



مسأله 1614ـ اگر محصول زراعت او خوب و بد دارد باید زكات هر كدام را از خود آن بدهد و یا قیمتش را حساب كند و نمی تواند زكات همه را از جنس بد بدهد و اگر همه را از خوب بدهد بهتر است.









[300]



نصاب طلا و نقره



مسأله 1615ـ طلا دارای دو نصاب است:



نصاب اوّل آن 20 مثقال شرعی است كه معادل 15 مثقال معمولی می باشد، هرگاه به این مقدار برسد و شرایط دیگر نیز در آن جمع باشد باید چهل یك آن را (دو و نیم درصد) به عنوان زكات بپردازد و اگر به این مقدار نرسد زكات ندارد.



نصاب دوم 4 مثقال شرعی است كه 3 مثقال معمولی می شود، یعنی اگر 3 مثقال به 15 مثقال اضافه شود باید زكات تمام 18 مثقال را از قرار دو و نیم درصد بدهد و اگر كمتر از 3 مثقال اضافه شود فقط زكات 15 مثقال واجب است و زیادی آن زكات ندارد، همچنین هر چه بالا رود، یعنی اگر 3 مثقال اضافه شود باید زكات تمام آن را بدهد و اگر كمتر اضافه شود مقدار اضافه زكات ندارد.



مسأله 1616ـ نقره نیز دو نصاب دارد:



نصاب اوّل 105 مثقال معمولی است كه اگر به آن مقدار برسد و شرایط دیگر در آن جمع باشد باید چهل یك آن را (دو و نیم درصد) به عنوان زكات بپردازد و اگر به این مقدار نرسد زكات آن واجب نیست.



نصاب دوم 21 مثقال است، یعنی اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود باید زكات تمام 126 مثقال را بدهد و هرگاه كمتر از 21 مثقال اضافه شود فقط زكات 105 مثقال واجب است و زیادی زكات ندارد، همچنین هر قدر بالا رود، ولی برای آسان شدن حساب اگر انسان دو و نیم درصد از طلا و نقره كه دارد بدهد زكاتی را كه بر او واجب بوده داده، گاهی هم بیشتر از مقدار واجب داده است.



مسأله 1617ـ به طلا و نقره همه سال زكات تعلّق می گیرد، یعنی اگر انسان زكات مقدار طلا یا نقره را بدهد و سال بعد نیز شرایط در او جمع باشد باید دوباره زكات آن را بدهد، تا زمانی كه از حد نصاب بیفتد، ولی در خمس چنین نیست، یعنی اگر[301]



مال را یك بار خمس دادند دیگر خمس به آن تعلّق نمی گیرد، مگراین كه اضافه شود، همچنین گندم وجو و كشمش و خرما یك بار بیشتر زكات ندارد.



مسأله 1618ـ یكی دیگر از شرایط واجب شدن زكات طلا و نقره این است كه «دارای سكّه» باشد و معامله با آن رواج داشته باشد، بنابر این سكّه هایی كه رواج معامله ندارد زكات به آن تعلّق نمی گیرد.



مسأله 1619ـ احتیاط مستحب آن است كه از سایر پولهای رایج مانند اسكناس اگر شرایط دیگر در آن جمع باشد زكات بدهند.



مسأله 1620ـ هرگاه طلا و نقره سكّه دار رایج را زنها به صورت زینت آلات درآورند و برای زینت از آن استفاده كنند زكات ندارد و هر گاه كسی دارای مقداری طلا و نقره است، امّا هیچ كدام از آن دو به اندازه نصاب نیست زكات بر او واجب نمی باشد، هر چند قیمت مجموع آن به حدّ نصاب برسد.



مسأله 1621ـ شرط دیگر آن است كه انسان یك سال تمام مالك مقدار نصاب باشد و اگر وارد ماه دوازدهم شود احتیاط آن است كه زكات آن را بدهد، امّا اگر قبل از گذشتن یازده ماه آن رابفروشد، یا از نصاب بیفتد، یا در اختیار او نباشد، زكات به آن تعلّق نمی گیرد، همچنین اگر آن را با چیز دیگری عوض نماید، یا آنها را آب كند و از صورت سكّه خارج سازد، امّا اگر سكّه های طلا و نقره را به سكّه های طلا و نقره دیگری عوض كند احتیاط واجب آن است كه زكات آن را بپردازد.



مسأله 1622ـ اگر كسی به قصد فرار از زكات، طلا و نقره را تبدیل نماید، یا آنها را آب كند، زكات به او تعلّق نمی گیرد، ولی از خیر و سعادتی محروم شده و احتیاط مستحب آن است كه زكات آن را بدهد.



مسأله 1623ـ هرگاه طلا و نقره ای كه دارد جنس خوب و بد یا عیار كم و زیاد داشته باشد، زكات هركدام را از همان می دهد، ولی بهتر آن است كه زكات همه را از نوع مرغوب بدهد.



مسأله 1624ـ هرگاه طلا و نقره بیش از اندازه معمول فلزّ دیگری مخلوط دارد









[302]



بطوری كه به آن طلا و نقره نگویند، اگر خالص آن به اندازه نصاب برسد باید

زكات آن را بدهد و چنانچه شك دارد كه به اندازه نصاب هست یا

نیست زكات واجب نیست، ولی اگر می تواند آن را امتحان كند احتیاط واجب

آن است كه امتحان كند.







زكات حیوانات



مسأله 1625ـ در زكات گوسفند و گاو و شتر علاوه بر شرایطی كه قبلاً گفته شد لازم است كه این حیوانات بیكار باشد اگر در تمام طول سال روزهای پراكنده ای كار كرده بطوری كه حیوان كارگر محسوب نشود زكات آن واجب است.



مسأله 1626ـ احتیاط واجب آن است كه زكات گاو و گوسفند و شتر را اگر به حدّ نصاب برسد بدهد، خواه از علف بیابان بخورد یا علف دستی به آن بدهد و یا گاهی از این و گاه از آن.



مسأله 1627ـ اگر برای این حیوانات چراگاهی را كه كسی نكاشته بخرد یا اجاره كند یا برای چراندن در آن متحمّل مخارجی شود باید زكات را بدهد.







نصاب گوسفند



مسأله 1628ـ گوسفند 5 نصاب دارد:



1ـ (40) گوسفند و زكات آن یك گوسفند است، و كمتر از آن زكات ندارد.



2ـ (121) گوسفند و زكات آن دو گوسفند است.



3ـ (201) گوسفند و زكات آن سه گوسفند است.



4ـ (301) گوسفند و زكات آن چهار گوسفند است.



5ـ (400) گوسفند و بالاتر، كه باید برای هر صد تای آنها یك گوسفند بدهد و









[303]



مقداری كه از صد تا كمتر است زكات ندارد و میان دو نصاب نیز زكات نیست، یعنی اگر گوسفندان به (40) رسیده است تا به نصاب دوم كه (121) گوسفند است نرسد، فقط یك گوسفند می دهد و همچنین در نصابهای بعد.



مسأله 1629ـ لازم نیست زكات را از خود گوسفندان بدهد، بلكه اگر گوسفند دیگری بدهد جایز است و همچنین می تواند به جای گوسفند و گاو و شتر پول آنها را بدهد، مگر آن كه دادن خود حیوان برای مستحق مفیدتر باشد در این صورت احتیاط آن است كه خود آن را بدهد.







نصاب گاو



مسأله 1630ـ گاو دارای دو نصاب است:



نصاب اوّل 30 رأس است، یعنی وقتی شماره گاوها به 30 رسد اگر شرایطی را كه قبلاً گفته شد دارا باشد، باید یك گوساله نر یا ماده كه لااقل داخل سال دوم شده باشد زكات دهد.



نصاب دوم 40 رأس است و زكات آن یك گوساله ماده است كه لااقل داخل سال سوم شده باشد و آنچه در بین 30 و 40 باشد زكات ندارد، مثلاً كسی كه (35) گاو دارد فقط زكات 30 رأس آن را می دهد و همچنین اگر از (40) گاو زیادتر شود تا به 60 نرسیده، فقط زكات همان 40 گاو را می دهد، و هرگاه به 60 رسید باید دو گوساله كه لااقل داخل سال دوم شده بدهد، همین طور هرچه افزایش یابد آنها را سی سی، یا چهل چهل، و یا اگر ممكن است با 30 و 40 حساب كند و مطابق دستور بالا عمل نماید، امّا باید طوری حساب كند كه چیزی باقی نماند، یا اگر می ماند از 9 بیشتر نباشد، مثلاً كسی كه 70 رأس گاو دارد باید به حساب 30 و 40 حساب كند و هر كدام را مطابق دستور بالا زكات بدهد و كسی كه 80 رأس گاو دارد با حساب چهل چهل حساب كند.









[304]



نصاب شتر



مسأله 1631ـ برای شتر 12 نصاب است:



اوّل: 5 شتر و زكات آن یك گوسفند است و كمتر از مقدار، زكات ندارد.



دوم: 10 شتر و زكات آن دو گوسفند است.



سوم: 15 شتر و زكات آن سه گوسفند است.



چهارم: 20 شتر و زكات آن چهار گوسفند است.



پنجم: 25 شتر و زكات آن پنج گوسفند است.



ششم: 26 شتر و زكات آن یك شتر است كه داخل سال دوم شده باشد.



هفتم: 36 شتر و زكات آن یك شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.



هشتم: 46 شتر و زكات آن یك شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.



نهم: 61 شتر و زكات آن یك شتر است كه داخل سال پنجم شده باشد.



دهم: 76 شتر و زكات آن دو شتر است كه داخل سال سوم شده باشد.



یازدهم: 91 شتر و زكات آن دو شتر است كه داخل سال چهارم شده باشد.



دوازدهم: 121 شتر و بالاتر از آن است كه باید یا چهل چهل حساب كند و برای هر 40 شتر یك شتر بدهد كه داخل سال سوم شده باشد، یا پنجاه پنجاه حساب كند و برای هرپنجاه شتر یك شتر بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد و یا با چهل و پنجاه حساب كند، ولی در این جا نیزباید طوری حساب كند كه چیزی باقی نماند و یا اگر باقی می ماند از 9 شتر بیشتر نباشد و شتر زكات باید حتماً ماده باشد.



مسأله 1632ـ مابین دو نصاب زكات ندارد، یعنی اگر از نصاب اوّل كه 5 شتر است بگذرد تا به نصاب دوم كه 10 شتر است نرسیده، فقط زكات 5 شتر را می دهد، همچنین در نصابهای بعد.



مسأله 1633ـ هرگاه گوسفند و گاو و شتر به مقدار نصاب برسد زكات آن واجب است









[305]



خواه همه آنها نر باشد یا ماده یا بعضی نر و بعضی ماده.



مسأله 1634ـ بز و میش و شیشك در زكات با هم فرق ندارد و همچنین انواع شتر، گاو و گاومیش نیز یك جنس حساب می شود.



مسأله 1635ـ گوسفندی را كه برای زكات می دهد احتیاط واجب آن است كه حدّاقل سال اوّل آن تمام شده باشد اگر بز می دهد دوسال آن تمام شده باشد.



مسأله 1636ـ گوسفندی را كه برای زكات می دهد اگر قیمتش از گوسفندهای دیگر او كمتر باشد اشكال ندارد، ولی مستحبّ است گوسفندی كه قیمتش بیشتر است بدهد، یا لااقل حدّ وسط را در نظر بگیرد و همچنین در گاو و شتر.



مسأله 1637ـ اگر چند نفر باهم شریك باشند هر كدام سهمش به حدّ نصاب برسد باید زكات را بدهد.



مسأله 1638ـ اگر یك نفر در چند جا گوسفند یا گاو و شتر دارد و روی هم رفته به حدّ نصاب برسد، باید زكات آن را بدهد و اگر گاو و گوسفند و شتر مریض و معیوب هم باشند زكاتشان واجب است.



مسأله 1639ـ اگر همه گوسفندان و گاو و شترها سالم و بی عیب و جوان باشد نمی تواند زكات آنها را از مریض یا معیوب و پیر بدهد، بلكه اگر بعضی سالم و بعضی مریض، دسته ای معیوب و دسته ای بی عیب، مقداری پیر و مقداری جوان باشد، احتیاط واجب آن است كه برای زكات، سالم و بی عیب و جوان را انتخاب كند، ولی اگر همه آنها مریض یا معیوب یا پیر باشند می تواند زكات را از خود آنها بدهد.



مسأله 1640ـ كسی كه زكات حیوان بر او واجب است اگر زكات را از مال دیگرش بدهد تا وقتی كه شماره آنها از نصاب كم نشده همه سال باید زكات بدهد و هرگاه از نصاب افتاد دیگر زكات واجب نیست و اگر پیش از تمام شدن ماه یازدهم حیوان را با چیز دیگر عوض كند، زكات بر او واجب نیست، ولی اگر آن حیوانات را با گاو و گوسفند و شتر دیگری عوض كند، مثلاً 40 گوسفند بدهد و 40 گوسفند دیگر بگیرد احتیاط واجب آن است كه زكات آن را بپردازد.









[306]



مصرف زكات



مسأله 1641ـ زكات را در یكی از هشت مورد زیر باید صرف كرد:



1 و 2ـ «فقرا» و «مساكین» و آنها كسانی هستند كه مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسكین در این است كه فقیر روی سؤال از كسی ندارد، امّا مسكین نیازمندی است كه روی سؤال دارد، كسانی كه صنعت و ملك و سرمایه و كسبی دارند كه زندگی آنها را اداره نمی كند فقیر محسوب می شوند و كمبود زندگی خود را می توانند از زكات بگیرند.



3ـ كسی كه از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زكات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی كه می كشند از زكات استفاده كنند.



4ـ افراد ضعیف الایمانی كه با گرفتن زكات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می كنند.



5ـ خریدن برده ها و آزاد كردن آنها.



6ـ اشخاص بدهكاری كه نمی توانند قرض خود را ادا كنند.



7ـ «سبیل اللّه» یعنی كارهایی مانند ساختن مسجد كه منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراكز تبلیغاتی، اعزام مبلّغین، نشر كتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا.



8ـ «ابن السّبیل» یعنی مسافری كه در سفر مانده و محتاج شده كه به مقدار نیازش می تواند از زكات استفاده كند، هر چند در محلّ خود غنی و بی نیاز باشد.



مسأله 1642ـ فقیر یا مسكین بنابر احتیاط واجب نمی تواند بیش از مخارج سال خود و عیالاتش را از زكات بگیرد و اگر كسری دارد تنها به اندازه كسری خود









[307]



می تواند بگیرد.



مسأله 1643ـ صنعتگر یا كارگری كه درآمد او از مخارج سالش كمتر است می تواند كسری مخارجش را از زكات بگیرد و لازم نیست ابزار كار یا سرمایه و ملك خود را به مصرف مخارج برساند.



مسأله 1644ـ شخص نیازمند می تواند مركب سواری مورد نیاز و همچنین خانه ای كه به آن احتیاج دارد وسرمایه لازم برای كسب و كار را از زكات تهیّه كند و در این قسمت باید به آن مقدار كه برای نیاز و حفظ آبروی او لازم است قناعت كند.



مسأله 1645ـ كسی كه می تواند با یاد گرفتن صنعت یا كارهای دیگر زندگی خود را اداره كند، باید یادگیرد تا نیازی به زكات نداشته باشد، ولی تا زمانی كه مشغول یاد گرفتن است می تواند زكات بگیرد.



مسأله 1646ـكسانی كه مشغول فراگرفتن علم واجب هستند می توانند از زكات استفاده كنند، همچنین قضّات و مجریان حدود و مانند آنها.



مسأله 1647ـ كسی كه زكات بر ذمّه دارد و از فقیری طلبكار است، می تواند طلب خود را از باب زكات حساب كند، حتّی اگر فقیر بدهكار از دنیا برود می تواند بدهی او را از زكات محسوب دارد، امّا اگر چیزی از خود گذاشته كه به اندازه بدهی اوست بنابر احتیاط واجب نمی توان بدهی او را از زكات حساب كرد.



مسأله 1648ـ كسی كه فقیر بودنش معلوم نیست نمی توان به او زكات داد، ولی اگر از ظاهر حالش گمان پیدا شود كه فقیر است، زكات دادن به او جایز است، همچنین اگر افراد مورد اعتماد خبر دهند كه او فقیر می باشد.



مسأله 1649ـ لازم نیست به فقیر بگویند كه این مال زكات است، بلكه می توان زكات را به صورت هدیه به او داد (البته بطوری كه دروغ نشود) ولی در هر حال باید قصد زكات كند.



مسأله 1650ـ اگر به گمان این كه كسی فقیر است زكات به او دهد بعد بفهمد فقیر نبوده، یا از روی ندانستن مسأله به كسی كه فقیر نیست زكات بدهد، چنانچه چیزی









[308]



را كه به او داده باقی باشد می تواند پس بگیرد و به مستحق بدهد و اگر از بین رفته هرگاه كسی كه آن چیز را گرفته می دانسته یا احتمال می داده كه زكات است باید عوض آن را بدهد و او نیز به مستحق برساند، ولی اگر به غیر عنوان زكات داده نمی تواند چیزی از او بگیرد و در هر حال چنانچه در تشخیص مستحق كوتاهی نكرده باشد لازم نیست دوباره از مال خود بپردازد.



مسأله 1651ـ كسی كه بدهكار است و نمی تواند بدهی خود را بدهد، می تواند برای دادن قرض خود زكات بگیرد، هر چند مخارج سال خود را داشته باشد، به شرط این كه مالی را كه قرض كرده در معصیت خرج نكرده باشد.



مسأله 1652ـ مسافری كه خرجی او تمام شده، یا اموالش به سرقت رفته، یا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصیت نباشد و نتواند با فروختن چیزی یا قرض كردن مالی خود را به مقصد برساند، می تواند زكات بگیرد، هر چند در وطن خود فقیر نباشد و لازم نیست بعد از رسیدن به وطن مقداری را كه از باب زكات گرفته برگرداند، ولی اگر بعد از رسیدن به وطن چیزی از زكات زیاد آمده باشد باید آن را به حاكم شرع بدهد و بگوید زكات است.







مستحقّین زكات



مسأله 1653ـ مستحقّین زكات باید شرایط زیر را داشته باشند:



اوّل، ایمان به خدا و پیغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) و ائمّه دوازده گانه(علیهم السلام)، به اطفال یا دیوانگانی كه از مسلمانان شیعه فقیر باشند می توان زكات داد، منتهی باید زكات را به دست ولی آنها بدهند، خواه به نیّت تملیك به طفل یا دیوانه باشد یا به قصد مصرف كردن درباره آنها و اگر به ولی دسترسی ندارد می تواند خودش یا به وسیله یك نفر امین زكات را برای احتیاجات آنها صرف كند.



مسأله 1654ـ دوم، دادن زكات باید مایه كمك به گناه نشود، بنابراین زكات را به









[309]



كسی كه آن را در معصیت صرف می كند نمی توان داد و احتیاط واجب آن است به شرابخوار نیز زكات ندهند.



مسأله 1655ـ در زكات عدالت شرط نیست، همچنین عدم ارتكاب گناهان كبیره.



مسأله 1656ـ سوم، واجب النّفقه نبودن، یعنی زكات را نمی توان به فرزند و همسر و پدر و مادر داد، ولی اگر آنها بدهكار باشند و نتوانند بدهی خود را بپردازند زكات را به مقدار اداء دین می توان به آنها داد.



مسأله 1657ـ اگر كسی نمی تواند مخارج افراد واجب النّفقه خود را بپردازد، مثلاً قادر نیست خرج زن و بچّه خود را بدهد، یا توانایی دارد و نمی دهد، دیگران می توانند به آنها زكات دهند.



مسأله 1658ـ هرگاه فرزندی به كتابهای علمی دینی احتیاج دارد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زكات دهد.



مسأله 1659ـ هرگاه شوهر مخارج همسرش را نمی پردازد، ولی زن می تواند از طریق حاكم شرع یا غیر او حقّ خود را بگیرد، چنین زنی نمی تواند از زكات استفاده كند.



مسأله 1660ـ زن می تواند به شوهر فقیر خود زكات دهد، هر چند شوهر زكات را بگیرد و صرف مخارج آن زن و اولادش كند.



مسأله 1661ـ چهارم زكات گیرنده از سادات نباشد، مگر این كه زكات دهنده هم از سادات باشد، ولی اگر خمس و سایر وجوهات كفایت مخارج آنها را نكند و ناچار به گرفتن زكات باشند، می توانند از غیر سیّد زكات بگیرند، امّا احتیاط واجب آن است كه فقط به مقدار مخارج روزانه بگیرند.







نیّت زكات



مسأله 1662ـ در زكات قصد قربت شرط است، یعنی باید برای اطاعت فرمان خداوند









[310]



متعال زكات بدهد و باید در نیّت خود معیّن كند كه زكات مال است یا زكات فطره، ولی اگر زكات گندم و جو و اموال دیگری بر او باشد لازم نیست معیّن كند چیزی را كه می دهد زكات كدام است.



مسأله 1663ـ كسی كه زكات چند مال بر او واجب است اگر مقداری زكات بدهد و نیّت هیچ كدام را نكند، چنانچه چیزی را كه داده همجنس یكی از آنها باشد، زكات همان جنس حساب می شود و اگر همجنس هیچ كدام نباشد به همه آنها قسمت می شود، بنابراین اگر مثلاً یك گوسفند از باب زكات بدهد زكات گوسفند حساب می شود، ولی اگر مقداری پول نقره بدهد در حالی كه بدهكار زكات گوسفند و گاو است در میان هر دو تقسیم می گردد.



مسأله 1664ـ هرگاه كسی را وكیل كند كه زكات مال او را بدهد همین اندازه كه مالك نیّت داشته باشد كافی است، خواه وكیل نیّت كند یا نه، ولی اگر مالك نیّت زكات را نكرده بلكه وكالت در همه چیز به او داده باید وكیل نیّت كند.



مسأله 1665ـ اگر مالك یا وكیل او بدون قصد قربت، زكات را به فقیر دهد و پیش از آن كه مال ازبین برود خود مالك نیّت قربت كند، زكات حساب می شود.



مسأله 1666ـ هرگاه زكات را به میل خود نپردازد حاكم شرع می تواند به اجبار از او دریافت دارد و زكات محسوب می شود و نیّت قربت در اینجا ساقط است، ولی احتیاط آن است كه حاكم شرع قصد قربت كند.







مسائل متفرّقه زكات



مسأله 1667ـ در ادای زكات نباید كوتاهی كرد یعنی موقعی كه زكات واجب می شود باید آن را به فقیر یا حاكم شرع برساند، ولی اگر منتظر فقیر معیّنی باشد یا بخواهد به فقیری بدهد كه از جهتی برتری دارد می تواند انتظار او را بكشد، ولی احتیاط واجب آن است كه در این صورت زكات را از مال جدا كند.









[311]



مسأله 1668ـ كسی كه می تواند زكات را به مستحق برساند اگر كوتاهی كند و مال از بین برود ضامن است و باید عوض آن را بدهد ولی اگر كوتاهی نكرده باشد چیزی بر او نیست.



مسأله 1669ـ اگر زكات را از خود مال جدا كند می تواند در بقیّه آن تصرّف نماید و اگر از مال دیگری كنار بگذارد می تواند در تمام آن مال تصرّف كند.



مسأله 1670ـ انسان نمی تواند زكاتی را كه جدا كرده و كنار گذاشته بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد.



مسأله 1671ـ اگر از زكاتی كه كنار گذاشته منفعتی حاصل شود، مثلاً گوسفندی باشد كه برّه بیاورد، آن نیز جزء مال زكات است.



مسأله 1672ـ اگر موقعی كه زكات را كنار گذارده مستحقّی حاضر باشد بهتر است زكات را به او بدهد، مگر این كه كسی را در نظر داشته باشد كه از او اولی باشد.



مسأله 1673ـ هنگامی كه حاكم شرع مبسوط الید است یعنی می تواند احكام اسلام را اجرا نماید احتیاط واجب آن است كه زكات را به او دهند، یا به اجازه او مصرف كنند و اقدام اشخاص به تقسیم آن بدون اذن حاكم شرع در این صورت اشكال دارد.



مسأله 1674ـ اگر با عین مالی كه برای زكات كنار گذاشته، برای خودش تجارت كند صحیح نیست، ولی اگر با اجازه حاكم شرع باشد صحیح است ومنافع آن مال زكات است.



مسأله 1675ـ قبل از آن كه زكات بر انسان واجب شود نمی تواند چیزی از باب زكات به فقیر دهد، ولی می تواند به او قرض دهد و بعد از آن كه زكات بر او واجب شد حساب كند.



مسأله 1676ـ فقیری كه می داند زكات بر شخصی واجب نشده، نمی تواند چیزی از باب زكات از او بگیرد و اگر بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است، امّا اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد می توان بدهی او را بعداً جهت زكات حساب كرد.



مسأله 1677ـ مستحبّ است زكات گوسفند و گاو و شتر را به نیازمندان آبرومند









[312]



بدهند و نیز مستحبّ است در دادن زكات خویشاوندان را بر دیگران و اهل كمال و علم را برغیر آنان و كسانی را كه اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدّم دارند.



مسأله 1678ـ بهتر است زكات واجب را آشكارا و صدقه مستحبّی را مخفی بدهند.



مسأله 1679ـ هرگاه زكات بر كسی واجب شود، ولی در آن محل مستحقّی نباشد، چنانچه امید نداشته باشد كه بعداً در آنجا مستحقّی پیدا كند باید زكات را به محلّ دیگری ببرد و به مصرف برساند و بنابراحتیاط واجب مخارج حمل و نقل به محلّ دیگر به عهده خود او است، ولی اگر زكات تلف شود، ضامن نیست.



مسأله 1680ـ اگر در محلّ خودش مستحق پیدا شود، با این حال می تواند زكات را به محلّ دیگری ببرد; ولی مخارج آن بر عهده خود اوست و اگر زكات تلف شود بنابر احتیاط واجب ضامن است، هرچند با اجازه حاكم شرع باشد.



مسأله 1681ـ اجرت وزن كردن گندم و جو و مانند آن، كه برای زكات می دهد بر خود اوست.



مسأله 1682ـ احتیاط واجب آن است كه به هر فقیر از زكات نصاب اوّل نقره (یعنی به اندازه دومثقال و 15 نخود) كمتر ندهد و اگر از چیز دیگر مانند گندم و جو زكات می دهد نیز قیمت آن كمتر از این مقدار نباشد.



مسأله 1683ـ مكروه است انسان از مستحق بخواهد كه زكاتی را كه به او داده به خودش بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد زكاتی را كه گرفته تبدیل به پول كند، كسی كه زكات را به او داده بر دیگران مقدّم است.



مسأله 1684ـ هرگاه شك كند كه زكات واجب را پرداخته یا نه، باید بدهد، هر چند شكّ او مربوط به زكات سالهای گذشته است.



مسأله 1685ـ فقیر حق ندارد زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند، یا چیزی را گرانتر از قیمت آن به عنوان زكات بپذیرد، یا زكات را از مالك گرفته و به خودش ببخشد، حتّی اگر كسی زكات زیادی بدهكار است و فقیر شده و نمی تواند زكات را ادا كند بر ذمّه او می ماند، مانند بدهی های دیگرش و گرفتن و بخشیدن به او اشكال دارد.









[313]



مسأله 1686ـ انسان می تواند از زكات، كتابهای دینی و علمی و قرآن و دعا و سایر كتبی كه در پیشرفت هدفهای اسلامی مؤثّر است بخرد و وقف نماید، خواه وقف عموم كند، یا وقف اشخاص خاص، حتّی می تواند بر اولاد خود و كسانی كه واجب النّفقه او هستند وقف كند، ولی نمی تواند از زكات املاكی بخرد و بر اولاد خود وقف نماید.



مسأله 1687ـ شخص فقیر می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند آن، زكات بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد گرفتن زكات برای زیارت و مانند آن اشكال دارد.



مسأله 1688ـ اگر مالك كسی را وكیل كند كه زكات مال او را بدهد چنانچه ظاهر عبارتش این باشد كه به دیگران بدهد، خود وكیل نمی تواند چیزی از آن را بردارد، هرچند مستحق باشد، ولی اگر ظاهر عبارت عام است، خودش نیز می تواند استفاده كند.



مسأله 1689ـ هرگاه كسی گوسفند و گاو و شتر یا طلا و نقره را از باب زكات به اندازه نیازش بگیرد، اگر به مقدار نصاب باشد و اتّفاقاً سال بر آن بگذرد باید زكات آن را بدهد.



مسأله 1690ـ هرگاه دو نفر در مالی كه زكات آن واجب شده باهم شریك باشند و یكی از آنان سهم زكات خود را بدهد و بعد مال را تقسیم كند، تصرّف او در سهم خودش اشكال ندارد، هر چند دیگری سهم زكاتش را نداده است.



مسأله 1691ـ هرگاه كسی بدهكار خمس یا زكات است و قرض هم دارد و اموالی از باب كفّاره و نذر و مانند آن بر او نیز واجب شده، چنانچه نتواند همه آنها را بپردازد، اگر عین مالی كه خمس یا زكات بر آن واجب شده از بین نرفته است باید خمس و زكات را مقدم دارد و اگر از بین رفته، احتیاط این است كه حقّ مردم را مقدّم دارد و اگر چنین كسی از دنیا برود و مال او برای همه اینها كافی نباشد به همین ترتیب عمل كنند.









[314]



زكات فطره



مسأله 1692ـ زكات فطره بر تمام كسانی كه قبل از غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و غنی باشند واجب است، یعنی باید برای خودش و كسانی كه نانخور او هستند، هر نفر به اندازه یك صاع (تقریباً سه كیلو) از آنچه غذای نوع مردم آن محل است، اعم از گندم و جو یا خرما یا برنج یا ذرّت و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر پول یكی از اینها را بدهد كافی است.



مسأله 1693ـ غنی كسی است كه مخارج سال خود و عیالاتش را دارد، یا ازطریق كسب و كار به دست می آورد و اگر كسی چنین نباشد فقیر است، زكات فطره بر او واجب نیست و می تواند زكات فطره بگیرد.



مسأله 1694ـ انسان باید فطره كسانی را كه قبل از غروب شب عید فطر نانخور او حساب می شوند بدهد، خواه بزرگ باشند یا كوچك، مسلمان باشند یا كافر، واجب النّفقه باشند یا غیر واجب النّفقه، نزد او زندگی كنند یا در جای دیگر.



مسأله 1695ـ اگر كسی را كه نانخور اوست و در شهر دیگر زندگی می كند وكیل نماید كه از مال او فطره خودش را بپردازد، چنانچه اطمینان و وثوق داشته باشد كه فطره را می دهد كافی است.



مسأله 1696ـ میهمانی كه پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحب خانه وارد شده و نانخور او محسوب می شود (یعنی تصمیم دارد مدّتی نزد او بماند) دادن زكات فطره او نیز واجب است، امّا اگر فقط برای شب عید دعوت شده فطره او بر میزبان واجب نیست و در صورتی كه بدون رضایت صاحب خانه باشد نیز بنابر احتیاط واجب فطره او را بدهد، همچنین فطره كسی كه انسان را مجبور كرده است كه خرجی او را بپردازد.



مسأله 1697ـ اگر پیش از غروب ، بچّه بالغ شود، یا دیوانه عاقل گردد، یا فقیر غنی









[315]



شود، باید زكات فطره را بدهد، ولی اگر بعد از غروب باشد زكات فطره بر او واجب نیست، هر چند مستحبّ است اگر تا پیش از ظهر روز عید شرایط حاصل شود زكات فطره را بدهد.



مسأله 1698ـ مستحبّ است شخص فقیری كه فقط به اندازه یك صاع (تقریباً سه كیلو) گندم یا مانند آن دارد زكات فطره را بدهد و چنانچه عیالاتی داشته باشد و بخواهد فطره آنها را بپردازد، می تواند آن یك صاع را به قصد فطره به یكی از آنان بدهد و او هم با همین قصد به دیگری می دهد، تا نفر آخر و بهتر است بعداً آن را به كسی بدهند كه از خودشان نباشد و اگر یكی از آنها صغیر است ولیّ او به جای او بگیرد و بعد به شخص دیگری دهد.



مسأله 1699ـ هرگاه بعد از غروب شب عید فطر بچّه دار شود، یا كسی نانخور او گردد مستحبّ است فطره او را بپردازد، ولی واجب نیست.



مسأله 1700ـ اگر انسان نانخور كسی باشد، ولی قبل از غروب نانخور دیگری شود، زكات فطره او بر عهده شخص دوم است، مثل این كه دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود كه شوهرش باید فطره او را بدهد.



مسأله 1701ـ اگر زكات فطره انسان بر دیگری واجب باشد، بر خود او واجب نیست، ولی اگر كسی كه بر او واجب است نپردازد احتیاط واجب آن است كه اگر می تواند خودش بدهد.



مسأله 1702ـ هرگاه فطره انسان بر دیگری واجب باشد اگر خودش آن را بپردازد از او ساقط نمی شود، مگر این كه با اذن و اجازه طرف باشد.



مسأله 1703ـ زنی كه شوهرش مخارج او را نمی دهد و نانخور دیگری است فطره اش بر عهده كسی است كه نانخور او می باشد و اگر زن غنی است و از مال خود خرج می كند باید شخصاً فطره را بدهد.



مسأله 1704ـ كسی كه سیّد است نمی تواند زكات فطره از غیر سیّد بگیرد.



مسأله 1705ـ طفل شیر خواری كه از مادر یا دایه شیر می خورد، فطره او بر كسی









[316]



است كه مخارج مادر یا دایه را می پردازد و اگر از اموال خود آن طفل خرجش را بردارند فطره او بر كسی واجب نیست، نه بر خودش و نه بر دیگری.



مسأله 1706ـ هرگاه كسی مخارج عیالاتش را از مال حرام بدهد واجب است فطره آنها را از مال حلال بدهد.



مسأله 1707ـ هرگاه انسان كسی را اجیر كند و شرط نماید كه مخارج او را نیز بدهد (مانند خدمتكار) باید فطره او را هم بدهد، ولی در مورد كارگرانی كه مخارج آنها بر عهده صاحب كار است و این مخارج جزئی از مزد آنها محسوب می شود، فطره آنها بر صاحب كار واجب نیست، همچنین در میهمانخانه ها و مانند آن،كه معمول است كاركنان غذای خود را در همان جا می خورند و این در حقیقت جزء حقوق آنها محسوب می شود، فطره آنها بر خودشان است، نه بر صاحب كار.



مسأله 1708ـ مخارج سربازها در سربازخانه ها یا میدان جنگ بر عهده دولت است، ولی فطره آنها بر دولت واجب نیست و اگر شرایط در خودشان جمع است باید زكات فطره خود را بدهند.



مسأله 1709ـ هرگاه كسی بعد از غروب روز آخر ماه از دنیا برود، باید فطره او و عیالاتش را از مالش بدهند، ولی اگر پیش از غروب بمیرد واجب نیست و در صورتی كه عیالاتش دارای شرایط وجوب فطره هستند خودشان باید زكات فطره را بپردازند.







مصرف زكات فطره



مسأله 1710ـ زكات فطره را بنابر احتیاط واجب باید فقط به فقرا و مساكین بدهند مشروط بر این كه مسلمان و شیعه دوازده امامی باشند و به اطفال شیعه كه نیازمند هستند نیز می توان فطره داد، خواه به مصرف آنها برسانند یا از طریق ولیّ طفل به آنها تملیك كنند.









[317]



مسأله 1711ـ فقیری كه فطره می گیرد لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است كه به شرابخوار و كسی كه آشكارا معصیت كبیره می كند فطره ندهند و همچنین به كسانی كه فطره را در معصیت خداوند مصرف می كنند.







احكام زكات فطره



مسأله 1712ـ احتیاط واجب آن است كه به فقیر بیشتر از مخارج سالش و كمتر از یك صاع (تقریباً سه كیلو) داده نشود.



مسأله 1713ـ هرگاه به جای یك صاع، نصف صاع از جنس خوب بدهد بطوری كه قیمتش به اندازه یك صاع جنس معمولی باشد، كافی نیست و اگر آن را به قصد قیمت فطره هم بدهد اشكال دارد.



مسأله 1714ـ انسان نمی تواند نصف صاع را از یك جنس (مثلاً گندم) و نصف صاع را از جنس دیگر (مثلاً جو) بدهد، مگر این كه مخلوط آن دو غذای معمول آن محل باشد.



مسأله 1715ـ مستحبّ است در دادن زكات فطره خویشاوندان محتاج را بر دیگران مقدّم دارد و بعد همسایگان نیازمند را و مستحبّ است اهل علم و فضل را اگر نیازی داشته باشند بر غیر آنها مقدّم بشمرد.



مسأله 1716ـ هرگاه به گمان این كه كسی فقیر است به او فطره دهند و بعد معلوم شود فقیر نبوده، می تواند آن مال را پس بگیرد و به مستحق بدهد و اگر پس نگیرد باید از مال خودش فطره را بدهد و اگر از بین رفته باشد، در صورتی كه گیرنده فطره می دانسته آنچه را گرفته زكات فطره است، باید عوض آن را بدهد و در غیر این صورت عوض بر او واجب نیست و اگر دهنده فطره در تحقیق حال فقیر كوتاهی نكرده باشد بر او هم چیزی نیست.



مسأله 1717ـ به كسی كه ادّعای احتیاج می كند نمی توان زكات فطره داد، مگر آن كه اطمینان حاصل گردد كه او فقیر است، یا لااقل از ظاهر حالش گمان پیدا شود و









[318]



یا بداند سابقاً فقیر بوده و رفع فقر او ثابت نشده باشد.







مسائل متفرّقه زكات فطره



مسأله 1718ـ در زكات فطره مانند زكات مال قصد قربت لازم است، یعنی باید برای اطاعت فرمان خدا زكات فطره بدهد و نیّت فطره نیز شرط است.



مسأله 1719ـ زكات فطره را نمی توان قبل از ماه رمضان داد و اگر بدهد باید روز عید فطر اعاده كند، همچنین احتیاط واجب آن است كه در ماه مبارك رمضان هم ندهد، ولی اگر پیش از ماه رمضان یا در ماه رمضان چیزی را به فقیر قرض دهد و بعد از آن كه فطره بر او واجب شد طلب خود را به جای فطره حساب كند مانعی ندارد.



مسأله 1720ـ در زكات فطره خوراك شخصی خود انسان ملاك نیست بلكه خوراك معمولی اهل شهر و یا محل ملاك است; بنابراین، كسی كه همیشه برنج می خورد می تواند زكات فطره را از گندم بدهد.



مسأله 1721ـ در زكات فطره می توان به جای جنس، پول داد، مثلاً حساب می كند قیمت یك من گندم چه اندازه است; پول آن را به همین عنوان به فقیر می دهد، ولی باید توجّه داشت ملاك، قیمت خرده فروشی در بازار آزاد است نه قیمت عمده فروشی و نرخ رسمی و به تعبیر دیگر باید پولی بدهد كه فقیر اگر بخواهد بتواند با آن همان جنس را از بازار بخرد.



مسأله 1722ـ گندم یا چیز دیگری را كه برای فطره می دهند باید مخلوط با خاك و اشیاء دیگر نباشد، مگر این كه بقدری كم باشد كه به حساب نیاید.



مسأله 1723ـ زكات فطره را از جنس معیوب نمی توان داد، ولی اگر جایی باشد كه آن جنس خوراك غالب آنها محسوب می شود اشكال ندارد.



مسأله 1724ـ كسی كه زكات فطره چند نفر را می دهد لازم نیست همه را از یك جنس بدهد و می تواند (مثلاً) برای بعضی گندم و برای بعضی جو بدهد.









[319]



مسأله 1725ـ وقت ادای زكات فطره، روز عید فطر قبل از انجام نماز است; بنابراین، كسی كه نماز عیدفطر را می خواند باید فطره را پیش از نماز عید بدهد، ولی اگر نماز عید را نمی خواند می تواند تا ظهر روز عید تأخیر بیندازد.



مسأله 1726ـ اگر دسترسی به فقیر ندارد می تواند مقداری از مال خود را به نیّت فطره جدا كرده و برای مستحقّی كه در نظر دارد یا برای هر مستحق كنار بگذارد و باید هر وقت كه آن را می دهد نیّت فطره نماید.



مسأله 1727ـ اگر موقعی كه دادن زكات فطره واجب است فطره را ندهد و كنار هم نگذارد احتیاط آن است كه بعداً به نیّت «ما فی الذّمّه» یعنی بدون این كه قصد ادا و قضا كند فطره را بدهد.



مسأله 1728ـ مالی را كه به قصد فطره كنار گذارده، نمی تواند آن را با مال دیگری عوض كند، بلكه باید همان را برای فطره بدهد.



مسأله 1729ـ هرگاه مالی را كه برای فطره كنار گذاشته از بین برود، چنانچه دسترسی به فقیر داشته و كوتاهی كرده باید عوض آن را بدهد و اگر دسترسی نداشته و در حفظ آن نیز كوتاهی نكرده چیزی بر او نیست.



مسأله 1730ـ هرگاه انسان مالی دارد كه قیمتش از فطره بیشتر است چنانچه نیّت كند كه مقداری از آن مال برای فطره است اشكال دارد.



مسأله 1731ـ احتیاط واجب آن است كه زكات فطره را در همان محل مصرف كند، مثلاً نمی تواند برای بستگانش كه در شهر دیگری هستند بفرستد، مگر این كه در آن محل مستحقّی پیدا نشود و هرگاه با وجود مستحق فطره را به جای دیگری ببرد و تلف شود ضامن است، ولی حاكم شرع می تواند با توجّه به مصالح نیازمندان اجازه دهد آن را به محلّ دیگری ببرند.



مسأله 1732ـ همانطور كه قبلاً هم اشاره شد زكات فطره را بنابر احتیاط واجب در غیر مورد فقرا و مساكین نمی توان مصرف كرد، همچنین نمی توان از آن كارخانه هایی تأسیس كرد و منافع آن را در خدمت نیازمندان گذارد، ولی تهیّه سرمایه از آن برای افراد نیازمند به مقداری كه زندگانی آنها را اداره كند جایزاست.