کد مطلب:188941 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206

بردباری
هر ستایش كه قرآن از انسان مؤمن و حقیقی دارد، بارزترین فرد آن امامان می باشند. قرآن از افراد با تقوا این گونه ستایش می كند، و الكاظمین الغیظ و العافین عن الناس. [1] انسان های مؤمن و پرهیزكار در برابر بی ادبی های دیگران كه خشمگین می شوند، خشم خود را همانند جرعه گوارا فرو می برند و از لغزش های دیگران گذشت می كنند.

این خصلت پایدار انسان پرهیزكار است، كه در روابط اجتماعی وقتی نامهربانی های دیگران را می بیند در صدد انتقام و كینه توزی نیست. بلكه



[ صفحه 79]



آرامش خویش را حفظ می كند و خشم را فرو می برد. لغزش دیگری را در حق خویش در مرحله نخست تحمل می كند و در مورد وی بردباری می نماید. آن گاه از لغزش لغزش كار گذشت می كند.

نمونه های آشكار از این بردباری در زندگی امامان تجلی یافته است.

آنان از ظرفیت بسیار برتری بهره مند می باشند. ناملایمات و بی ادبی جاهلان را تحمل می نمایند. در نهایت از خطای آنان گذشت می كنند. در سجایای اخلاقی آن مقدار مهربانند و در برخوردهای اجتماعی، آن گونه با گذشت و با ظرفیت هستند كه هیچ انسان با انصافی نمی تواند از آنان عیب جویی كند. چنان كه خود حضرت اظهار می دارد مردم نمی توانند از ما عیب جویی نمایند، ما ینقم الناس منا، نحن اهل بیت الرحمة و شجرة النبوة و معدن الحكم و موضع الملائكة و مهبط الوحی [2] «مردم از ما بدشان نمی آید، ما اهل بیت رحمت مهربانی هستیم و درخت پیامبری و مخزن حكم الهی و جایگاه رفت و آمد فرشتگان و محل نزول وحی هستیم».

امام رؤوف آن گونه بردبار است كه بر نامهربانی ها بردباری می كند. با این كه همواره تلاش می كند مردم را به راه حقیقت رهنمون نمایند، عده ای بی توجه به این مهم می باشند. به سوی آنان روی نمی آورند. امام از این روحیه گلایه می كند، می فرماید: امر مردم نسبت به ما امتحان بزرگی است. ما آنان را به حق فرا می خوانیم آنان توجه نمی كنند، بلیة الناس علینا عظیمة ان دعوناهم لم یستجیبوا [3] در برابر نامهربانی های مردم بردباری پیشه می نمایند و از پی گیری هدف والای خویش باز نمی مانند.



[ صفحه 80]



فرد نصرانی به امام رو كرد و گفت، انت بقر، (نعوذ بالله امام را به حیوان تشبیه نمود.) امام با كمال خون سردی اظهار كرد: نه، من باقرم، فرد ناهنجار نسبت دیگری را مطرح ساخت كه تو فرزند نانوا یا آشپز هستی، (مادرت نانوایی كرده است.) انت ابن الطباخة. امام در جواب وی گفت، نانوایی كارش بوده است. متأسفانه وی از بردباری امام سوء استفاده كرده به وی گفت، تو فرزند همان سیاه زنگی بد گفتاری هستی. امام با آرامش فرمود اگر تو درست می گویی خدا از گناه او در گذرد. اگر تو دروغ می گویی خدا از تو درگذرد. فرد آن مقدار ناهنجار است كه چیزهایی كه به حضرت نسبت می دهد هیچ گونه زمینه ندارند، مادر حضرت نه كنیز آفریقایی است و نه بد زبان است. بلكه همان گونه كه در بخش اول گذشت مادر حضرت یكی از فرزانگان و یكی از زیباترین زنان بنی هاشم بود كه از دو جانب علوی نسب بود و مانند وی وجود نداشت. لیكن فرد ناهنجار، این گونه نسبت ها را به مادر حضرت می دهد! حضرت هم این گونه وی را تحمل می كند! در هر صورت نصرانی كه اخلاق والای امام را دید شیفته برتری های امام شده، اسلام آورد! فاسلم النصرانی. [4] .

فرد شامی با این كه كینه اهل بیت در سینه وی موج می زد هماره در مجلس حضرت حاضر می شد. وی نتوانست پنهانی خویش را پاس دارد. روزی به حضرت اظهار كرد شركت من در جلسه شما به خاطر علاقه ی من به شما نیست. من كینه توزترین فرد نسبت به اهل بیت هستم. شیرین سخنی و ادب و اخلاق تو مرا جذب كرده است. امام از سخن تند وی آشفته نشد، بلكه مهربانی و لطف خود را در حق وی فزونی بخشید، تا آن گاه كه



[ صفحه 81]



شخص متوجه حقیقت شده، دست از دشمنی برداشته از دوستان حضرت قرار گرفت. وی حتی هنگامی كه مرگش فرا رسید، وصیت كرد كه باقر العلوم علیه السلام بر وی نماز بخواند، فاوصی ان یصلی علیه. [5] .

این ها نمونه هایی گویا و آموزنده از رفتار بردباری حضرت است، كه دشمنی ها را متحول ساخته و به دوستی تبدیل می كند. همان رفتاری كه قرآن به آن دستور می دهد كه نامهربانی كرداری دیگری را با نیكی پاسخ دهید؛ تا دشمن ها دوست صمیمی گردند، ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینك و بینه عداوة كانه ولی حمیم. [6] «بدی های دیگری را به نیكی پاسخ ده، آن گاه بین تو و آن كسی كه دشمنی بود، دوستی و صمیمیت پدیدار می شود».



[ صفحه 84]




[1] آل عمران، 134.

[2] ارشاد، ج 2، ص 168.

[3] همان.

[4] مناقب، ج 4، ص 224.

[5] بحار، ج 46، ص 233.

[6] فصلت 34.