کد مطلب:207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:567

طـــلاق
شرایط طلاق



مسأله 2135ـ مردی كه همسر خود را طلاق می دهد باید عاقل و بنابر احتیاط واجب بالغ باشد و به اختیار خود طلاق دهد بنابراین طلاق از روی اجبار باطل است و نیز باید قصد جدّی داشته باشد، بنابراین اگر صیغه طلاق را به شوخی بگوید صحیح نیست.



مسأله 2136ـ بنابر احتیاط واجب باید صیغه طلاق به عربی صحیح خوانده شود و واجب است دو مرد عادل آن را بشنوند، اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه است می گوید: «زَوْجَتِی فاطِمَةُ طالِقٌ» (یعنی همسرم فاطمه از همسری رهاست) و اگر دیگری را وكیل كند آن وكیل باید بگوید: «زَوْجَةُ مُوَكِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ» یعنی همسر موكّل من رهاست.



مسأله 2137ـ زن باید هنگام طلاق از خون حیض و نفاس پاك باشد و نیز شوهرش در آن پاكی با او نزدیكی نكرده باشد و اگر درحال حیض و نفاس كه پیش از این پاك بوده با او نزدیكی نموده باشد بنابراحتیاط، طلاق كافی نیست، بلكه باید دوباره عادت شود و پاك گردد (شرح این دو شرط در مسائل آینده خواهد آمد).



مسأله 2138ـ طلاق دادن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است:



1ـ شوهر بعد از ازدواج مطلقاً با او نزدیكی نكرده باشد. 2ـ باردار باشد. 3ـ زن غایب باشد و مرد نتواند یا برایش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.









[414]



مسأله 2139ـ هرگاه زن را از خون حیض پاك می دانسته و طلاقش داده، بعد معلوم شود كه هنگام طلاق در حال حیض بوده طلاق او باطل است و بعكس اگر او را در حال حیض بداند و طلاق دهد، بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحیح است.



مسأله 2140ـ هرگاه كسی می داند همسرش در حال حیض یا نفاس بوده اگر غایب شود، مثلاً مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد و نتواند از حالش باخبر شود باید تا مدّتی كه معمولاً از حیض یا نفاس پاك می شود صبر كند.



مسأله 2141ـ هرگاه با همسرش نزدیكی كرده و بخواهد طلاقش دهد باید صبر كند حیض ببیند و پاك شود، ولی اگر باردار باشد می تواند بعد از نزدیكی كردن بلافاصله او را طلاق دهد، همچنین اگر یائسه باشد یعنی بیشتر از پنجاه سال داشته باشد.



مسأله 2142ـ هرگاه با همسرش كه از حیض و نفاس پاك بوده نزدیكی كند سپس مسافرت نماید و راهی برای تحقیق از حال زن نباشد چنانچه بخواهد او را طلاق دهد احتیاط واجب آن است كه حدّاقل یك ماه صبر كند و بعد طلاق دهد.



مسأله 2143ـ زنی كه به واسطه بیماری یا غیر آن عادت ماهانه نمی بیند هرگاه مرد بخواهد او را طلاق دهد باید از زمانی كه با او نزدیكی كرده تا سه ماه از نزدیكی خودداری كند و بعد او را طلاق دهد.



مسأله 2144ـ ازدواج موقّت طلاق ندارد، هر زمان مدّتش تمام شود یا مرد مدّت را به او ببخشد از قید همسری او رها می شود و پاك بودن از عادت ماهانه و همچنین شاهد گرفتن لازم نیست.







عـدّه طـلاق



مسأله 2145ـ زنی كه از شوهرش طلاق گرفته باید عدّه نگه دارد، مگر این كه شوهر با او اصلاً نزدیكی نكرده باشد، یا قبل از نُه سال طلاقش دهد، یا زن یائسه باشد یعنی پنجاه سال از عمر او گذشته باشد، در این سه صورت بعد از طلاق می تواند بلافاصله









[415]



شوهر كند.



مسأله 2146ـ مقدار عدّه در مورد زنانی كه عادت می شوند احتیاط آن است كه بقدری صبر كند كه دوبار حیض ببیند و پاك شود هنگامی كه حیض سوم را دید عدّه او تمام است.



مسأله 2147ـ زنی كه عادت ماهانه نمی بیند اگر در سنّ زنانی باشد كه عادت می بینند چنانچه شوهرش بعد از نزدیكی كردن او را طلاق دهد باید بعد از طلاق سه ماه عدّه نگه دارد و منظور از سه ماه آن است كه اگر اوّل ماه است سه ماه تمام هلالی و اگر روز دیگری از ماه است مانند پنجم یا دهم هنگامی كه پنجم یا دهم ماه چهارم شود عدّه او تمام است، مثلاً اگر پنجم ماه رجب او را طلاق گفته، پنجم ماه شوّال عدّه او تمام است.



مسأله 2148ـ پایان عدّه زن باردار، متولّد شدن فرزند یا ساقط شدن آن است، حتّی اگر یك ساعت بعد از طلاق بچّه به دنیا آید، عدّه او تمام می شود و می تواند شوهر كند.



مسأله 2149ـ عدّه ازدواج موقّت بعد از تمام شدن مدّت، در صورتی كه عادت ماهانه می بیند، به مقدار دوحیض كامل است و اگر عادت نمی بیند چهلوپنج روز تمام است.



مسأله 2150ـ ابتدای شروع عدّه طلاق از آن موقعی است كه صیغه طلاق خوانده می شود، خواه زن بداند یا نداند، حتّی اگر بعد از تمام شدن مدّت عدّه بفهمد او را طلاق داده اند لازم نیست دوباره عدّه نگه دارد.







عدّه وفات



مسأله 2151ـ زنی كه همسرش از دنیا رفته باید چهارماه و ده روز عدّه نگه دارد، خواه ازدواج دائم باشد یا موقّت، شوهرش با او نزدیكی كرده باشد یا نه، حتّی زن یائسه نیز باید عدّه وفات نگه دارد و اگر باردار است باید تا هنگام وضع حمل عدّه









[416]



نگه دارد، ولی اگر پیش از گذشتن چهارماه و ده روز فرزندش به دنیا آید باید تا چهارماه و ده روز از مرگ شوهر عدّه را ادامه دهد.



مسأله 2152ـ زن در مدّت عدّه وفات باید از پوشیدن لباسهای زینتی و كشیدن سرمه در چشم و كارهای دیگری كه زینت حساب می شود خودداری كند.



مسأله 2153ـ هرگاه زن یقین كند همسرش از دنیا رفته و عدّه وفات نگه دارد و بعداً شوهر كند، چنانچه معلوم شود شوهر او بعد مرده است، باید از شوهر دوم جدا شود و احتیاط واجب آن است كه اگر باردار است به مقداری كه در عدّه طلاق گفته شد برای شوهر دوم عدّه طلاق نگه دارد و بعد از آن برای شوهر اوّل چهار ماه و ده روز عدّه وفات نگه دارد و اگر باردار نیست برای شوهر اوّل عدّه وفات نگه دارد و بعد برای شوهر دوم عدّه طلاق.



مسأله 2154ـ ابتدای عدّه وفات در صورتی كه شوهر غایب باشد و فوت كند از موقعی است كه زن از مرگ شوهر باخبر می شود.



مسأله 2155ـ هرگاه زن بگوید عدّه من تمام شده از او قبول می شود، به شرط آن كه مورد اتّهام نباشد، بلكه احتیاط واجب آن است كه مورد وثوق باشد.







طلاق بائن و رجعی



مسأله 2156ـ طلاق بر دو قسم است: «طلاق بائن» و «طلاق رجعی» طلاق بائن آن است كه مرد در آن حقّ رجوع به زن خود را ندارد، (منظور از رجوع آن است كه مرد بدون عقد با زن آشتی كند و او را مجدّداً به همسری بپذیرد) طلاق بائن بر پنج قسم است: 1ـ طلاق زنی كه نُه سالش تمام نشده. 2ـ طلاق زن یائسه، یعنی زنی كه بیشتر از 50 سال دارد. 3ـ طلاق زنی كه شوهرش بعد از عقد، با او نزدیكی نكرده باشد. 4ـ طلاق سوم زنی كه او را سه بار طلاق داده اند. 5ـ طلاق خلع و مبارات كه شرح آن بعداً خواهد آمد: و غیر اینها را طلاق رجعی گویند كه تا وقتی زن در عدّه است مرد می تواند به او رجوع كند.









[417]



احكام رجوع



مسأله 2157ـ هرگاه مرد همسرش را طلاق رجعی دهد نمی تواند او را از خانه ای كه موقع طلاق در آن بوده بیرون كند (مگر در بعضی از موارد خاص)، همچنین بر خود زن نیز حرام است كه برای كارهای غیر لازم از آن خانه بیرون رود.



مسأله 2158ـ در طلاق رجعی مرد می تواند به زن خود رجوع كند، بدون آن كه صیغه عقد تازه ای بخواند و رجوع كردن بر دو قسم است: 1ـ سخنی بگوید كه معنایش این باشد كه آن زن را دوباره به همسری خود پذیرفته است. 2ـ كاری انجام دهد كه همین معنی را برساند.



مسأله 2159ـ لازم نیست مرد هنگام رجوع كردن شاهد بگیرد، یا به زن خبر دهد، حتّی اگر بدون این كه كسی بفهمد بگوید: به همسرم رجوع كردم صحیح است.



مسأله 2160ـ هرگاه مرد از همسرش مالی بگیرد و با او مصالحه كند كه بعد از طلاق به او رجوع نكند، یا حقّ رجوع نداشته باشد، حقّ رجوع از بین نمی رود.



مسأله 2161ـ هرگاه همسرش را دوبار طلاق دهد بعد عقدش كند و یا به او رجوع كند (و بنابر احتیاط واجب در هر بار نزدیكی نماید و بعد از دیدن حیض و پاك شدن او را طلاق دهد) در مرتبه سوم كه او را طلاق داد آن زن بر او حرام می شود و تنها در صورتی بر او حلال خواهد شد كه بعد از گذشتن عدّه به عقد دائم شوهر دیگری درآید و با او نزدیكی كند، سپس او را طلاق دهد، بعد از عدّه شوهر اوّل می تواند با او ازدواج كند.







طلاق خُلْع



مسأله 2162ـ زنی كه مایل نیست با شوهرش زندگی كند، و بیم آن می رود كه ادامه









[418]



همسری آنها باعث گناه شود می تواند مهر خود یا مال دیگری را به او ببخشد كه طلاقش دهد، این را طلاق خلع گویند.



مسأله 2163ـ احتیاط واجب آن است كه صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً «فاطمه» است می گوید: «زَوْجَتِی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ» یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی كه بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وكیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است كه یك نفر از طرف زن وكیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر «محمد» و اسم زن «فاطمه» است، وكیل زن می گوید: «عَنْ مُوَكِّلَتِی فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوَكِّلِكَ مُحَمَّد لِیَخْلَعَها عَلَیْهِ» پس از آن وكیل مرد بدون فاصله می گوید: «زَوْجَةُ مُوَكِّلِی خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِقٌ» (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).







طلاق مبارات



مسأله 2164ـ هرگاه زن و شوهر یكدیگر را نخواهند و زن مهر خود یا مال دیگری را به مرد ببخشد كه او را طلاق دهد آن را طلاق مبارات گویند.



مسأله 2165ـ احتیاط واجب آن است كه صیغه طلاق مبارات را به طریق زیر بخوانند، اگر خود شوهر صیغه را می خواند و مثلاً اسم زن «فاطمه» است می گوید: «بَارَأْتُ زَوْجَتی فاطَمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ» یعنی مبارات كردم(1) زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رها است (و اگر چیزی غیر مهر را می دهد باید آن را نام ببرد) و در صورتی كه وكیل مرد بخواهد صیغه را بخواند می گوید: «بَارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَكِّلی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ» البته قبلاً باید زن مهر خود بلكه چیزی كمتر از آن را به شوهر در برابر طلاق مبارات بخشیده باشد.









ــــــــــــــــــــــــــــ



1. یعنی از هم جدا شدیم.



[419]



مسأله 2166ـ احتیاط واجب آن است كه صیغه طلاق خلع و مبارات به عربی صحیح خوانده شود، ولی اگر زن برای بخشیدن مال خود به شوهر به فارسی بگوید: فلان مال را به تو بخشیدم تا مرا طلاق دهی مانعی ندارد.



مسأله 2167ـ زن می تواند در بین عدّه طلاق خلع یا مبارات از بخشش خود برگردد و اگر بر گردد شوهر می تواند رجوع كند و بدون عقد دوباره او را همسر خود قرار دهد.



مسأله 2168ـ مالی را كه شوهر برای طلاق مبارات می گیرد باید بیشتر از مهر نباشد بلكه احتیاط واجب آن است كه كمتر باشد، ولی در طلاق خلع هر مقدار باشد اشكال ندارد.







احكام متفرّقه طلاق



مسأله 2169ـ هرگاه با زن نامحرمی به گمان این كه همسر اوست نزدیكی كند، زن باید عدّه نگه دارد (به مقدار عدّه طلاق) خواه زن بداند كه او شوهرش نیست یا نه و اگر مرد می داند كه آن زن همسرش نیست ولی زن او را شوهر خود می داند در این صورت نیز بنابر احتیاط واجب باید عدّه نگه دارد.



مسأله 2170ـ اگر مردی زنی را فریب دهد كه از شوهرش طلاق بگیرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحیح است، ولی هر دو معصیت بزرگی انجام داده اند (البتّه این در صورتی است كه قبلاً زنا با آن زن نكرده باشد و الاّ بر او حرام ابدی است).



مسأله 2171ـ اگر زن در موقع عقد شرط كند كه هرگاه شوهر مثلاً مسافرت نماید، یا معتاد به مواد مخدر گردد، یا خرجی او را ندهد اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است، ولی هرگاه شرط كند كه او از طرف شوهرش وكیل باشد كه هرگاه این كارها را انجام دهد خود را مطلّقه كند این وكالت صحیح است و در چنین صورتی













[420]



حق دارد خود را طلاق دهد.



مسأله 2172ـ زنی كه شوهرش مفقودالاثر شده و نمی داند زنده است یا نه، اگر بخواهد طلاق بگیرد و شوهر كند باید نزد مجتهد عادل برود و مطابق دستور مخصوصی كه در شرع وارد شده عمل نماید.



مسأله 2173ـ پدر و جدّ پدری دیوانه می توانند زن او را در صورت مصلحت طلاق دهند، امّا ولیّ صغیر اگر همسر دائمی برای او عقد كرده است بنابر احتیاط واجب نمی تواند او را طلاق دهد، امّا اگر همسر موقّت برای او عقد كرده می تواند باقیمانده مدّت را در صورت مصلحت ببخشد.



مسأله 2174ـ هرگاه كسی دو نفر را عادل بداند و زن خود را پیش آنها طلاق دهد، دیگری كه آنان را عادل نمی داند بنابر احتیاط واجب نباید آن زن را برای خود یا دیگری عقد كند، ولی اگر شك در عدالت آنها داشته مانعی ندارد.