کد مطلب:212637 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:38

مقدمه
الحمد لله رب العالمین، الذی ارسل محمدا صلی الله علیه و آله بالهدی و دین الحق و جعل له خلفاء معصومین اتماما للنعمة و اكمالا للدین و اتماما للحجة الی یوم القیامة

به یاد دارم در ایامی كه تازه مدرسه و كتابخانه چهل ستون مسجد جامع را تشكیل داده بودم، دوست صمیمی و عزیزی كه بسیار مورد علاقه و ارادت من بود، مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا محدث زاده، آن فاضل گرانمایه، به مدرسه آمدند و پس از چند دقیقه صحبت گفتند كه با من كاری دارند و اظهار امیدواری كردند كه انجام كارشان را عهده دار شوم. گفتم: اگر تحت اختیار من باشد با كمال اخلاص انجام می دهم و افتخار دارم كه شما بر من منتی بگذارید و از من چیزی بخواهید. ایشان فرمودند: من از این مؤسسه شما لذت می برم، و در منزل این امكانات برایم فراهم نیست، شما یكی از حجرات را در اختیار من بگذارید تا من وسائل شخصی خود را به اینجا بیاورم؛ و ضمنا می خواهم كتابهایی كه مورد نیاز من است همه را به حجره برده پس از رفع نیاز به كتابخانه بازگردانم. پرسیدم: مقصود شما از این كار چیست؟ گفتند: آرزو دارم خداوند به من توفیقی عنایت فرماید تا بتوانم نسبت به مكتب مقدس امام صادق (ع) و مذهب جعفری عرض ارادتی نموده درباره این شخصیت عظیم القدری كه جهان تشیع بلكه عالم اسلام در پرتو زحمات و خدمات و تربیت و مكتب او توانسته است قرن ها اسلام را به پیش ببرد، كتابی بنویسم كه هم شخصیت حضرت را بیان كنم، هم در اطراف خدمات برجسته او بحث نمایم، و هم شاگردان او را معرفی نمایم.

من بی اختیار دست به گردن او انداخته و با یك دنیا محبت و اخلاص به ایشان عرضه داشتم: همه تلاش و كوشش من برای همین است. مذهب تشیع آن چنان كه باید و شاید در دنیا شناخته نشده، و اگر روزی بتوانیم این مكتب پر ارزش را در سطح وسیعی به جهانیان عرضه بداریم بدون تردید وضع دیگری خواهیم داشت. من نمی گویم بزرگان ما از صدر اسلام تاكنون



[ صفحه 14]



در این چهارده قرن زحمتی نكشیده و رنجی نبرده و به خود سختی نداده اند. نه! آنها منتهای كوشش را كرده اند و حد اعلای رنج و زحمت را بر خود هموار ساخته اند و با ریاضت و توكل به خدا توانسته اند مذهب حقه جعفریه را به دست ما برسانند، ولی امروزه كه دنیا این گونه پیشرفت كرده و علوم مادی تا این اندازه چشم و گوش بشر را پر نموده است و همه متوجه علوم مادی شده، و طبعا از دین و معارف اسلامی استقبال كمتری می شود؛ باید در مقابل اشخاصی باشند كه زمام كار را به دست گیرند و كوشش كنند تا كلام حق را به مردم برسانند و با بهره گیری از وسائل و امكانات روز به دنیا تحویل دهند.

من خیال می كنم در این برهه از زمان ما می توانیم بیش از این كار كنیم و مطالب اسلامی را با سطحی گسترده تر و منطقی رساتر به گوش جهانیان برسانیم. یك روز اگر صاحب عبقات روضات الله تعالی علیه برای نگارش كتابش می بایست رنج سفر، و زیرورو كردن كتابخانه های شخصی، پراكنده و كوچك، را بر خود هموار سازد؛ و حتی برای دستیابی به كتابی رنج خدمتگزاری یك عالم سنی را در حجاز شش ماه تحمل كند، تا بتواند دست به ادای رسالت خویش زده به بهترین صورت به مرزبانی مكتب تشیع پرداخته باشد؛ امروزه با برخورداری از گستردگی وسائل موجود و امكان انجام تحقیقات هر چه بیشتر در زمانی كمتر، در پی گیری راه چنین بزرگانی؛ به رجالی عاشق، دلباخته، اهمیت مطلب را درك كرده، ایمان به قرآن و اهل بیت (ع) به معنای واقعی آورده، و آشنای با تمام رموز اسلام نیاز است كه دست به دست هم دهند و هر كدام در قسمت های مختلفی از آثار بزرگانی كه از صدر اسلام تاكنون رنج و زحمت كشیده اند كار و تحقیق كنند و مطالب را طبقه بندی نموده و در خور جوامع مختلف بشری به دانشگاههای بزرگ جهانی عرضه بدارند.

شما خیال نكنید این كار، كار كوچكی است كه شما بدان اقدام می كنید. با اخلاصی كه در شما هست اگر خداوند توفیقی عنایت فرماید، این بزرگترین خدمتی است كه می توانید در این عصر به مكتب مقدس تشیع بنمایید. در دنیای امروز هر چه پیشرفت در امور مادی بیشتر شود باید به همان نسبت مكتب داران تشیع سعی كنند فضائل اخلاقی و مواهب الهی را با صورت های مختلف و با بیانات گوناگون و رسا به گوش مردم برسانند تا آنان در سایه علم روز و علم دین (مادی و معنوی) به پیش بروند، و جامعه بشریت از وحشی گری و خودخواهی و فساد و تباهی فاصله گیرد؛ و گرنه این وسایل مادی كه در اختیار بشر روز قرار گرفته خواهی نخواهی آنان را به سر منزل هلاكت رهبری خواهد كرد، و جوامع بشری را به جای آن كه با عالم انسانی آشنا سازد با بهائم و چهارپایان و درندگان هم سلك و هم خو می كند، و دنیا را به صورت باغ وحشی



[ صفحه 15]



مدرن در می آورد. گمان نكنید این پیشرفتهای مادی كه می شود و بشر را از لحاظی مرفه و آسوده می كند به تنهایی بتواند تمام مشكلات ناشی از ابعاد گوناگون بشر را حل نماید.

من همه آن چه كه شما می خواهید در اختیار شما می گذارم، و با اینكه طلبه ای ای ناتوان بیش نیستم (و گر چه چند صباحی به نجف رفته و در محضر مقدس اساتید حوزه نجف اشرف، در كنار قبر مولی الموالی امیرالمؤمنین (ع) تا حد توان خود استفاده نموده ام) ولی آن قدر در این كار ساعی و عاشق هستم كه آنچه كتاب لازم داشته باشید در كتابخانه ما هم نباشد تهیه كرده و در اختیار شما قرار می دهم. و در مدتی كه شما در حجره خود هستید هیچ كس از شما ملاقات نخواهد كرد، اما هر وقت خسته شدید من را صدا بزنید تا در كنار شما بنشینم كه اگر بحثی بود استفاده كنم.

ایشان ازاین استقبال ممنون شده بسیار لطف و محبت كردند. من قادر به بازگویی آن همه محبت نیستم، لیكن باید بگویم: خداست كه دو انسان را آن قدر به هم علاقه مند می كند كه در اثر داشتن هدفی واحد، یكی گردند، یكجور بیندیشند، و یكنواخت گام بردارند. من خودم در یك حجره درس می گفتم و ایشان هم در حجره دیگر كاملا راحت بود. نمی دانم دقیقا چند سال طول كشید. ولی همه روزه (غیر ازماه محرم و صفر كه به منبر می رفت) او از صبح تا ظهر یكسره در آن حجره مشغول نگارش بود. اما متأسفانه دست اجل روزگار عمر او را سپری كرد و پس از عاشورای 1396 (مطابق با 23 دیماه 1354) در سن 56 ساگلی او را به ارباب بزرگوارش ملحق ساخت. او با یك دنیا عشق و علاقه آن چه توانست نوشت و یادداشت نمود تا جان به جان آفرین تسلیم كرد.

حقیقت مطلب این است كه من دیگر اطلاعی از این نوشتجات نداشتم كه به كجا رسید و چگونه ضبط گردید؛ تا اینكه فرزند گرانمایه اش آن جوان برومندی كه باید گفت: حقا پسر آن پدر است و ثمره آن درخت بارور و نتیجه آن اسوه حسنه، با اینكه به تدریس در مدرسه اشتغال دارد و عهده دار امور خانواده به تمام معنی الكلمه می باشد، ولی عشق و علاقه او و دین و اخلاصش او را یاری می كند تا این اثر پرارزش پدر خود را زنده و پاینده به صورتی مطلوب به جامعه تحویل دهد، چند بار به كتابخانه آمدند و از من خواستند كه در این باره اقدام كنم. من به طور وسیعی در جریان امر قرار گرفتم و دانستم كه كتاب در چهار جلد تنظیم یافته: جلد اول در احوالات و شخصیت امام صادق (ع)؛ جلد دوم درباره اصحاب امام صادق (ع) (همین كتاب)؛ جلد سوم درباره معاصرین امام صادق (ع) از خلفا و علما؛ و جلد چهارم پیرامون خویشاوندان



[ صفحه 16]



امام صادق (ع) می باشد. لازم بود كه این كتاب به بهترین صورت طبع شود و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد، و من از روی علاقه ای كه داشتم در این كار تا حد توان خود كوشیدم زیرا كه این بزرگترین خدمتی است كه می توان انجام داد، و امیدوارم كه قبل از مرگ خود بتوانم این اثر را زیارت كنم.

ضمنا از من خواستند كه چند كلمه ای به عنوان مقدمه (بر این جلد كه به پارهای ملاحظات تقدم چاپ یافت) بنویسم و من با كمال افتخار این امر را استقبال نمودم و برای خود موفقیتی بزرگ تلقی كردم؛ چه بهتر از این كه انسان بتواند برای مكتب مقدس تشیع گامی بردارد هر چند قدمی كوتاه باشد و در حد تن ضعیف و ناتوان؛ من باید بگویم در مدت عمر خود آرزویم همیشه این بوده كه در این راه كاری انجام دهم و در زمره كسانی باشم كه خدمتی به این مكتب نموده اند و گام های مؤثری برداشته اند.



حاصل عمر نثار ره یاری كردم

شادم از زندگی خویش كه كاری كردم



امید است كه خداوند به لطف و كرم خود بپذیرد و ائمه طاهرین (ع) در این راه مددی كنند تا بتوانم قدمی در خور مكتب بردارم. حال برای اینكه من هم سهمی داشته باشم چند كلمه ای به عنوان یادبود عرض می كنم:

روزی محدث عالی مقام خاتم المحدثین مرحوم حاج شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه (پدر مؤلف بزرگوار این كتاب) كه متجاوز از هشتاد جلد تألیفات ارزنده به عربی و فارسی دارد به یكی از اهل دل فرمود: من خیلی متأثرم كه نتوانتسه اند كاری انجام دهم. او بدون معطلی عرضه داشت: آقای حاج شیخ! شما چه پر انتظارید؟ الآن در صحن مقدس آقا عبدالله (ع) ایستاده اید، نگاه كنید هركس به حرم مشرف می شود یك مفاتیح با خود دارد یعنی محدث قمی را با خود به حرم می برد. در این داستان درست دقت باید كرد. اشخاصی كه رنجی تحمل می كنند و ریاضتی می كشند تابه مقامی می رسند كیانند؟ آن كسی كه كتاب خود را به زهرای اطهر سلام الله علیها تقدیم می دارد باید به چنین مقامی برسد. خود نگارنده (ره) می فرمود: یك روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه كردن نمود، من از او پرسیدم: چرا اشك می بارید؟ فرمود: برای اینكه دیشب نماز شب نخواندم. گفتم: پدر جان! نماز شب كه مستحب است و واجب نیست، شما كه ترك واجب نكرده اید و حرامی به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟ فرمود: فرزندم! نگرانی من از این قبیل مسائل كه بسیار است. من راجع به خود مرحوم آقای حاج میرزا علی محدث زاده مطالبی دارم كه چگونه بر وجوهی كه بابت منبر می گرفت مواظبت داشت



[ صفحه 17]



و حساب شرعی خود را چگونه نگه می داشت، و با چه ادبی به منبر می رفت و چگونه حفظ حدود منبر را می نمود و به خویشاوندان دور و نزدیك و ارحام فقیر خود چگونه رسیدگی می كرد و چه تلاشی می نمود.

من این مقدمات را فقط برای یك امر گفتم؛ در زمانی كه ما زندگی می كنیم، و در روزگاری كه ما می گذرانیم بسیار بسیار جای افسوس و نگرانی است، بسیار وضع ما رقت بار است، چرا؟ چون با كمال تأسف همان جریان مبارزه حق و باطل كه از آغاز خلقت در مقابل هم بود، امروزه جدال باطل در مقابل حق جولان بیشتری پیدا كرده است و به هر طریقی می كوشد تا حق را از بین ببرد. حق كجاست؟ در روزی كه پیامبر (ص) فریاد می زند كیست به من كمك كند تا بردار من، وصی من، و خلیفه من باشد هیچ كس به او جواب مثبت نمی دهد، در حالی كه در حدود 60 نفر از بزرگان قریش حضور داشتند - در یوم الانذار سال سوم بعثت - ولی امیرالمؤمنین برخاست، یك تنه ایستاد و گفت: «ابایعك علی ما بعثك الله» یا رسول الله من با تو بیعت می كنم چون تو مبعوث خدا هستی. آنگاه پیامبر (ص) فرمود: «فاسمعو اله و اطیعوا». (كه مشروح آن در تاریخ طبری آمده است). مردی كه برای خدا دست بیعت به پیامبر (ص) می دهد باید اطاعت او را نمود و فرمان او را برد. آن دل پاك، امیرالمؤمنین (ع)، یك تنه كنار پیامبر (ص) و در مقابل تمام آن دشمنانش ایستادگی كرد؛ و جمع كوچك پیامبر (ص)، علی (ع)، و خدیجه (س) توانست در مدت 23 سال آن قدر پیشرفت كند كه پیامبر (ص) حكومت اسلامی را تشكیل دهد و به دستور پروردگار بنیادی بنا نهد كه تا خدا خدایی می كند دین اسلام برقرار و پا بر جا بماند. و بعد از او هم خلفای معصومیتش یكی پس از دیگری، در هر زمان به مقتضای آن زمان و به مقتضای آن مقطع، دین خدا را حفظ كردند و هر یك به دیگری بدون كوچكترین لغزش و انحراف و تغییری پیام را سپردند. آنان اصل دین را بیان كردند و مطالب را برای مردم آشكار نمودند و گستردند و ناگفته چیزی را نگذاشتند. آن چه در قرآن آمده بود و پیامبر (ص) به اختصار بیان فرموده بود، علی (ع) آن را توضیح داد و اعمال كرد. سپس نوبت به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و حضرت سجاد (ع) رسید، تا دوران حضرت باقر (ع) كه فرصتی پیدا شد. فرصتی كه امام باقر (ع) فورا از آن به نفع اسلام سود جست و از جنگ و اختلاف عباسیان با امویان در جهت پی ریزی دانشگاه شیعی استفاده كرد. امام جعفر صادق (ع) هم به دنبال پدر گام بر می دارد، و خط پدر را دنبال می كند، و فریاد و خروش او را فراگیر می سازد؛ قرآن را تفسیر می كند، احادیث را بیان می نماید و در آن محیطی كه فرزند امام یعنی امام مفترض الطاعه را قطعه قطعه می كنند و ذراری او را مانند اسرای روم سوق می دهند، در چنین محیطی برای همیشه مكتبی بنیان می گذارد و شاگردانی تربیت می كند كه نمونه ای در تمام اعصار باشند.



[ صفحه 18]



من خیال می كنم كاری كه در آن عصر انجام گرفته و مذهب ما را به نام مذهب جعفری ساخته اند این است كه مطالب را از جنبه علمی و از جنبه منطقی برای مردم بیان كرده اند و عالم تشریع را بر طبق عالم تكوین برای بشر توضیح داده اند. آنگاه كه فقط ساعتی ساخته شود و در اختیار جامعه قرار گیرد، تا ساعت كار می كند استفاده جریان دارد و به محض خراب شدن، ساعت به كناری انداخته می شود. اما اگر ساعت ساز به جامعه تحویل داده شد، آن هم یك ساعت ساز واقعی؛ و این ساعت ساز توانست ساعت ساز دیگر و ساعت سازان دیگری را به جامعه تحویل دهد، ساعت ها باقی خواهند ماند و كاركردی صحیح خواهند داشت. آن چه باعث شده است مذهب مامذهب جعفری گردد و در دنیای بشریت، تا روز قیامت، اسلام را نگه داری كند و قرآن را پاسداری كند، و سنت پیامبر (ص) را حفاظت نماید، و اصول انسانیت را در دنیا نگهبان باشد، آن تربیتی است كه جعفر خداوند محمد سلام الله علیه به كمك پدر خود و بعد هم فرزندانش اعمال داشته اند، و به تربیت افرادی معصوم و غیر معصوم كوشیده اند، كه این مكتب پایدار بماند و با مرگ فردی مكتب از بین نرود و با مرگ ده نفر كلاس تعطیل نگردد و مردم بی بهره نباشند. امام حسین (ع) برای اقامه و احیای دین خدا با یزید و یزیدیان جنگید و دراین راه از جان و مال و فرزندانش گذشت و خون پاك خود و جوانانش را نثار اسلام كرد. اما باید كسانی باشند كه پس از امام حسین (ع) نگهبان نهضت او بوده، از جانبازی او و از اسارت فرزندانش سخن گویند و معانی اسلام و مفاهیم عالیه قرآن را به صورت گسترده با بیاناتی رسا به مردم بیاموزند. نباید گذاشت این بیان ها از بین برود، نباید گذاشت این كتاب ها بی استفاده بماند، نباید گذاشت این دستورات به دست فراموشی سپرده شود. امروزه دنیایی كه می خواهد با شیعه بجنگد می خواهد این اساس را از بین ببرد. چون كشتن افراد، یا خریدن افراد، و یا از بین بردن افراد خیلی سهل است، می توان همه كار كرد؛ ولی اگر مطلب به صورت علمی و جامع و بدون نقص در اختیار قرار گرفت، اگر یك نسل هم از بین برود نسل دوم آن را زنده و احیا می كند. شما هم اكنون هر لحظه اراده كنید می توانید در كتابخانه ها و در محافل علمی دنیا و در موزه ها آثاری از همان عصر و پس از آن عصر تا زمانی كه رشته تربیت باقی مانده و مكتب تشیع به صورت رسمی و گسترده در هر شهر و دیاری بر پا بوده بیابید. الآن این كتاب ها زنده است و درس می دهد و همه را آشنا می سازد. امروزه كسانی كه آشنایی با مكتب تشیع ندارند وقتی این كتاب ها را می خوانند سر تسلیم فرود می آوردند، و اظهار عجز می كنند، و اظهار می نمایند كه دیگران چه ظلمی به جامعه بشریت نموده اند كه از این مكتب آنها را دور نگاه داشته اند.

آیا سزاوار است در این موقع هم ساكت بنشینیم؟ آیا ما فقط باید در مرگ بزرگانمان عزا بر پا كنیم؟ یا به جای اینكه بنشنیم و گریه كنیم و اشك بریزیم و وفاداری كنیم و قدردانی از



[ صفحه 19]



زحمات آن ها نماییم، باید مكتب را بزرگ كرد، باید افراد را تربیت كرد، باید آن قوه ایمان و توفیق موفقیتی كه برای دیگران بوده است پیدا كرد؛ شاگرد باید كسانی را تربیت كرد كه در مقابل دنیای مادی بایستند و همه زحمات خودشان را در این راه صرف كنند، آن هم برای خدا. باید مانند حاج شیخ عباس محدث قمی ها تربیت كرد. اگر مرحوم كلینی ها، صدوق ها، طوسی ها، مجلسی ها، و محدث قمی ها و مانند اینها می خواستند فقط غصه اسلام را بخورند و هیچ كار فرهنگی و تربیتی انجام ندهند مكتب ما امروز وضع دیگری داشت و شاید اثری از آن نبود. آنان با نیت خالص و احساس مسئولیت هر چه تمام تر كار كردند، مطالب علمی را نوشتند و پراكندند، و چه آثار گرانبهایی در دوران عمر با بركت خود آفریدند. آنان با چه قلم هایی می نوشتند؟ با چه فكرهایی كار می كردند؟ چه خصائصی داشتند كه خدا این همه توفیق به آنان عنایت كرده بود. اینها را كه به آسانی نمی شود به دست آورد، چه چیزی نیست كه انسان بگوید اگر امروز فلان عالم مرد فردا از خارج وارد می كنیم و سینه او را می شكافیم و علوم را در سینه او می ریزیم.

ای آقایان!ای بزرگان!ای مسلمان ها!ای كسانی كه مراجع شیعه هستید و در كرسی ریاست و آقایی برقرارید، مشكل ما این است كه امروزه در حال از دست دادن كسانی هستیم كه از گذشته تا به حال در سایه تقوا و فضیلت و كوشش و ریاضت تا حدودی توانسته اند مكتب را حفظ و نگهداری نمایید؛ و متأسفانه دیگر نمی توانیم به جای آنها رجالی همانند جایگزین نماییم كه از لحاظ علمی و از لحاظ تقوا و از لحاظ كوشش و تلاش در دنیا ممتاز باشند. ما نباید تحت تأثیر عوامل مادی قرار بگیریم. ما باید همه كوششمان و همه فعالیتمان این باشد كه افراد را با خدا آشنا كنیم و بگوییم كه این مادیات فناپذیر است؛ آنچه فناناپذیر است خداست؛ آنچه فناناپذیر است وجه الله است، «كل شیی ء هالك الا وجهه» پس باید برای رضای خدا كار كنیم؛ این گونه اندیشیدن را باید رواج داد، این گونه باید تربیت نمود. امام جعفر صادق (ع) كاری كه كرده این است كه عده ای را تربیت كرده برای رضای خدا، و آنها هم دستورات او را برای رضای خدا پذیرفته اند، «توفیق من الله و قبول ممن ینصحه»، این ها این طور بودند، هم توفیق داشتند و هم پیروی می كردند آن چه پیشینیان گفته بودند، و آنچه بزرگان و اساتیدشان می گفتند. خدا می داند گاه انسان مطالبی را از بزرگان از گذشتگان می شنود كه اصلا نمی تواند باور كند كه بشر این قدر در راه رسیدن به حق و حقیقت فعال شود و از همه چیز خود بگذرد؛ درباره مرحوم سید عبدالله شبر (ره) می گویند كه جوانان نازدانه اش كه بسیار فاضل بوده فوت می كند، او صدا می زند: آیا كسی هست كه میت را تشییع و تجهیز كند؟ می گویند: آری. می گوید: بروید تجهیز كنید و بگذارید من به وظائف جاری خود بپردازم. اینها لفظ است كه ما می گوییم اما عمل آن خیلی



[ صفحه 20]



مشكل است.

الآن وضع صورت دیگر دارد و واقعا رقت بار است. و بدانید روزی كه شیعه، خدای ناخواسته، در اثر اعمال ناشایست ما، در اثر سوء رفتار ما، در اثر توجه ما به مادیات و هوای نفش، مكتبش تعطیل و یا فریب به تعطیل شود، آن روز دیگر اسلام قیمتی ندارد. هراس همیشگی قدرتمندان و زور مداران از پرورش یافتگان راستین مكتب بوده است نه از اسلام صوری كه خلیفه اش در مقابل یهود كرنش می كند و طاغوت زمان را ستایش می نماید. مسلمین را به كشتن می دهد.

به هر حال امروزه بایستی جوانان را با شاگردان حقیقتی مكتب تشیع آشنا ساخت تا برای آنان كه علوم جدید تحصیل می كنند الگوهایی از تقوا و فضیلت انسانی ترسیم كرده باشیم. مگر نه این است كه آنانی كه پیشرفته هستند و همه وسائل دنیای مادی در اختیارشان می باشد، به سادگی به كشتن بشر و نابود كردن فضیلت مبادرت می كنند؛ در نظام آنان از انسانیت خبری نیست. امام صادق (ع) آن كاری كه كرده این است كه عده ای را تربیت و آماده نموده است كه انسان ها بتوانند در دو بعد مادی و معنوی به پیش روند، همان گونه پیامبر (ص) فرمود: «جئتكم بخیر الدنیا و الاخرة». او مردم را در این مكتب آشنای با خدا ساخته است، خدایی كه هستی بخش است، و صحنه هستی را برای انسان ها خلقت فرموده است. امام صادق (ع) برای این كار آمده و این كار را گسترش داده است. او هم از لحاظ علمی و هم از لحاظ عملی و تربیتی مكتب را گشود؛ مكتب كه باز شد: یكی گفت، دیگری نوشت، و سومی به آموزش و تربیت پرداخت، و همین طور انتشار یافت تا امروز به دست ما رسیده حالا امروز ما چه می كنیم خدا داناست!خدایا به آبروی امام جعفر صادق (ع) كسانی را كه در این راه قدم برداشته و بر می دارند در پرتو امام زمان (عج) توفیق خدمتگزاری مرحمت بفرما.

خدایا به آبروی امام صادق (ع) جهان بشریت را با مكتب تشیع آشنا فرما.

خدایا به آبروی امام صادق (ع) ما را با امام زمانمان آنشا بفرما.

خدایا به آبروی امام زمان كسانی كه به كشورهای اسلامی و به مكتب تشیع خیانت می كنند و با دست آلوده خود می خواهند كه مكتب الهی و مكتب توحید را تعطیل نمایند و برای رسیدن به هوی و هوس خود با خدا هم می جنگند، خدایا ما از دست آنان نجات بخش و جهان بشریت را در آرامش و امنیت قرار ده.

آمین یا رب العالمین.

حسن سعید



[ صفحه 21]