کد مطلب:215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:295

وصیّـــــت




مسأله 2323ـ «وصیّت» آن است كه انسان سفارش كند بعد از مرگش كارهایی را انجام دهند (و آن را وصیّت عهدیه گویند) مانند وصیّت هایی كه برای كفن و محلّ دفن و مراسم دیگر می كنند، یا بگوید بعد از مرگش چیزی از اموال او ملك كسی باشد (آن را وصیّت تملیكیّه گویند) یا برای اولاد خود قیّم و سرپرستی معیّن كند.



مسأله 2324ـ كسی كه می خواهد وصیّت كند می تواند با گفتن یا نوشتن مقصود خود را بفهماند و اگر قادر به سخن گفتن و نوشتن نباشد می تواند با اشاره ای كه مقصودش را برساند وصیّت كند.



مسأله 2325ـ علاوه بر وصیّت، تمام معاملات را می توان به وسیله نوشتن و امضا كردن مطابق آنچه امروز معمول است كه اسناد را با امضاء تكمیل می كنند انجام داد، ولی در ازدواج و طلاق اكتفا به نوشتن اشكال دارد.







شرایط وصیّت كننده



مسأله 2326ـ وصیّت كننده باید بالغ و عاقل باشد، ولی بچه ده ساله ای كه خوب و بد را تمیز می دهد اگر برای كارهای خیر، مانند ساختن مسجد و مدرسه و بیمارستان، یا برای خویشاوندان خود وصیّت مناسب و معقولی كند صحیح است و نیز باید وصیّت كننده سفیه نباشد و حاكم شرع او را از تصرّف دراموالش ممنوع نكرده باشد و از روی قصد و اختیار وصیّت كند، نه از روی اكراه و اجبار.









[454]



احكام وصیّت



مسأله 2327ـ كسی كه به قصد خودكشی، مثلاً زخمی به خود زده یا مادّه سمّی خورده، اگر درباره اموال خود وصیّت كند، سپس بمیرد، وصیّت او صحیح نیست.



مسأله 2328ـ هرگاه كسی وصیّت كند كه چیزی از اموالش را به كسی دهند آن مال بعد از مرگ او ملك آن شخص می شود قبول هم لازم نیست، ولی اگر در حال حیات او وصیّت را رد كند احتیاط آن است كه در آن مال تصرّف مالكانه نكند.



مسأله 2329ـ هنگامی كه انسان آثار و نشانه های مرگ را در خود دید باید فوراً امانت های مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر بدهكار است و موقع آن رسیده باید بدهی خود را بدهد و اگر خودش نمی تواند بدهد یا وقت دادن بدهی نرسیده، باید وصیّت كند و اگر اطمینان ندارد كه به وصیّت او عمل كنند باید شاهد بگیرد، ولی اگر مطمئن است كه ورثه بدهی او را می پردازند، وصیّت لازم نیست.



مسأله 2330ـ كسی كه آثار و نشانه های مرگ را در خود می بیند اگر خمس و زكات و مظالم بدهكار است باید فوراً بپردازد و اگر نمی تواند بدهد چنانچه مالی دارد، یا اگر مال ندارد احتمال می دهد دوستان یا بستگانش آن را ادا كنند باید وصیّت نماید، همچنین است اگر حج بر او واجب باشد و اگر نماز و روزه قضا دارد بنا بر احتیاط واجب باید وصیّت كند (با رعایت آنچه در مسأله نماز و روزه استیجاری گفته شد).



مسأله 2331ـ كسی كه آثار مرگ را در خود می بیند اگر مالی نزد كسی دارد، یا در جایی پنهان كرده كه ورثه نمی دانند، چنانچه به واسطه ندانستن حقّشان از بین برود باید به آنان اطّلاع دهد و نیز در صورتی كه فرزندان صغیر دارد و اگر قیّم و سرپرست معیّن نكند حقّ آنها از بین می رود یا خودشان ضایع می شوند، باید برای آنان قیّم امینی معیّن نماید.



مسأله 2332ـ كسی را كه به او وصیّت می كنند «وصیّ» می گویند و بنابر احتیاط









[455]



واجب باید مسلمان و بالغ و عاقل و مورد اعتماد باشد.



مسأله 2333ـ هرگاه كسی چند وصی برای خود معیّن كند چنانچه اجازه داده است هر كدام به تنهایی به وصیّت او عمل كنند لازم نیست از یكدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده است (خواه گفته باشد همه باهم عمل كنند یا نگفته باشد) باید با نظر یكدیگر به وصیّت او عمل نمایند و اگر حاضر به همكاری نباشند، یا در تشخیص مصلحت اختلاف كنند، در صورتی كه تأخیر، سبب تعطیل عمل به وصیّت یا تأخیر آن گردد باید حاكم شرع ترتیبی دهد كه عمل به وصیّت، زمین نماند.



مسأله 2334ـ هرگاه انسان از وصیّت خود برگردد (مثلاً اوّل بگوید ثلث مالش را به كسی دهند و بعد بگوید ندهند) وصیّت باطل می شود، همچنین اگر وصیّت خود را تغییر دهد مثل آن كه قیّمی برای صغیر معیّن كرده بعد دیگری را به جای او تعیین كند وصیّت اوّل باطل می شود و نیز اگر كاری كند كه معلوم شود از وصیّت خود برگشته است (مثلاً خانه ای را كه وصیّت كرده به كسی بدهند، بفروشد، یا كسی را برای فروش آن وكیل نماید).



مسأله 2335ـ هرگاه وصیّت كند چیز معیّنی را به كسی دهند بعد وصیّت كند نصف آن را به دیگری دهند، باید آن مال را دو قسمت كرده، به هر كدام نصف آن را بدهند.



مسأله 2336ـ هرگاه كسی در مرضی كه با آن مرض از دنیا برود مقداری از مالش را به كسی ببخشد و نیز وصیّت كند كه بعد از مردن او مقداری به شخص دیگر بدهند، چنانچه مجموعاً بیش از ثلث مال او باشد در مقدار اضافی احتیاط آن است كه از ورثه اجازه بگیرند.



مسأله 2337ـ هرگاه وصیّت كند ثلث مال او را نگه دارند و عایدی آن را به مصرفی برسانند باید مطابق آن عمل شود.



مسأله 2338ـ هرگاه در مرضی كه با آن از دنیا می رود بگوید مقداری به كسی بدهكار است چنانچه متّهم باشد كه برای ضرر زدن به ورثه این اقرار را نموده است









[456]



باید آن را از ثلث او حساب كنند و اگر متّهم نباشد از اصل مال می دهند.



مسأله 2339ـ شخصی كه برای او وصیّت شده باید وجود داشته باشد، بنابراین اگر مالی را برای بچّه ای كه ممكن است بعداً به وجود آید وصیّت كند اشكال دارد و احتیاط آن است كه با ورثه صلح كنند، ولی اگر برای بچّه ای كه در شكم مادر است وصیّتی كند وصیّت او صحیح است هر چند هنوز روح نداشته باشد، پس اگر زنده به دنیا آمد باید آنچه را كه وصیّت كرده به او دهند و اگر مرده به دنیا آید وصیّت باطل می شود و آن مال به ورثه می رسد.



مسأله 2340ـ هرگاه انسان با خبر شود كسی او را وصیّ خود كرده، چنانچه به اطّلاع وصیّت كننده برساند كه حاضر به قبول وصیّت نیست و او بتواند دیگری را وصیّ خود كند وصیّت اوّل باطل می شود، ولی اگر پیش از مردن او باخبر نشود، یا باخبر شود امّا به او اطّلاع ندهد كه حاضر به قبول وصیّت نیست، یا اطّلاع دهد و او دسترسی به شخص دیگری نداشته باشد، احتیاط واجب آن است كه به وصیّت عمل كند، مگر این كه مشقّت شدیدی داشته باشد.



مسأله 2341ـ وصی نمی تواند دیگری را برای انجام كارهای میّت معیّن كند و خود كنار برود ولی اگر بداند مقصود میّت فقط انجام كار بوده خواه به وسیله او، یا دیگری، می تواند دیگری را از طرف خود وكیل كند.



مسأله 2342ـ هرگاه كسی دو نفر را وصی قرار دهد كه مشتركاً كارها را انجام دهند، چنانچه یكی از آن دو بمیرد یا دیوانه یا كافر شود حاكم شرع یك فرد دیگر را به جای او معیّن می كند و اگر هر دو چنین شوند حاكم شرع دو نفر دیگر را معیّن می كند.



مسأله 2343ـ هرگاه وصی نتواند به تنهایی كارهای میّت را انجام دهد و نتواند كسی را كمك بگیرد حاكم شرع برای كمك او فردی را تعیین می كند.



مسأله 2344ـ هرگاه همه یا قسمتی از مال میّت در دست وصی تلف شود، چنانچه او در نگهداری آن كوتاهی نكرده و برخلاف دستور میّت رفتار ننموده ضامن نیست،









[457]



و الاّ ضامن است.



مسأله 2345ـ هرگاه كسی را وصیّ خود كند و بگوید اگر او بمیرد فلان شخص دیگر وصیّ من باشد این وصیّت صحیح است و اگر وصیّ اوّل بمیرد وصیّ دوم جانشین او می شود.



مسأله 2346ـ بدهكاری و حجّ واجب و خمس و زكات و مانند آن را باید از اصل مال بدهند، اگر چه وصیّت نكرده باشد و چنانچه چیزی اضافه بیاید هرگاه وصیّتی كرده باشد كه ثلث یا مقداری از ثلث را به مصرفی برسانند باید به وصیّت عمل كنند و اگر كسی وصیّت نكرده باشد ثلث برای او نیست و آنچه بعد از ادای دین اضافه می ماند مال ورثه است.



مسأله 2347ـ انسان نمی تواند بیش از مقدار ثلث مال خود را وصیّت كند، مگر این كه ورثه اجازه دهند، خواه این اجازه قبل از فوت او باشد یا بعد از فوت و ورثه بعد از اجازه نمی توانند از حرف خود برگردند، خواه قبل از فوت اجازه داده باشند یا بعد از آن بنابر احتیاط واجب.



مسأله 2348ـ هرگاه كسی وصیّت های متعدد برای كارهای مختلف كند و ثلث او كفایت نكند، باید به ترتیب آنچه در وصیّت ذكر شده عمل كنند تا به اندازه ثلث برسد و بقیّه وصیّت باطل است (مگر این كه ورثه اجازه دهند) امّا اگر در وصیّت خود واجبات را هم ذكر كرده باشد مانند حج و خمس و زكات و مظالم این قسمت از اصل مال برداشته می شود و بقیّه از ثلث.



مسأله 2349ـ اگر كسی بگوید كه میّت وصیّت كرده فلان مال را به من بدهید چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصدیق كنند، یا قسم بخورد و یك مرد عادل هم گفته او را تصدیق نماید، یا یك مرد عادل و دو زن عادله، یا چهار زن عادله گواهی دهند، باید به گفته آن شخص عمل شود و اگر موقع وصیّت مرد عادلی حضور نداشته تنها یك زن عادله شهادت دهد باید یك چهارم آن مال را به او دهند و اگر دو زن عادله شهادت دهند نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند باید سه









[458]



چهارم آن را به او دهند و نیز اگر دو مرد كافر ذمّی كه در دین خود عادل باشند گفته او را تصدیق كنند در صورتی كه میّت ناچار بوده كه وصیّت كند و مرد و زن مسلمان عادلی هم در آنجا نبوده باید به وصیّت عمل شود.



مسأله 2350ـ هرگاه كسی ادّعا كند من وصیّ میّتم كه اموال او را به مصرفی برسانم، یا قیّم بچّه های او هستم فقط در صورتی باید ادّعای او را پذیرفت كه دو مرد عادل گفته او را تصدیق كنند.



مسأله 2351ـ هرگاه كسی وصیّت كند چیزی به شخصی بدهند و آن شخص قبل از آن كه قبول یا رد كند از دنیابرود، ورثه او می توانند آن وصیّت را قبول كنند، خواه قبل از وصیّت كننده از دنیا رفته باشد و یا بعد از او و این در صورتی است كه وصیّت كننده از وصیّت خود برنگردد.