کد مطلب:223772 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

حکایت
گویند هارون یك سالی حج كرد كه امین و مأمون و یحیی بن خالد و پسران او فضل و جعفر در خدمتش بودند چون بمدینه رسید هارون بموضعی بنشست و یحیی در خدمت او و مأمون محلی دیگر و جعفر با او و امین بمقامی دیگر فضل ملازم او بود هر سه دست بعطا بگشادند بر وجهی كه سالهای دراز اهل مدینه بآن مثل می زدند و ساكنان آن ناحیه همه از عطایای آن سه توانگر شدند و شاعری گفت:



اتانا بنو الاملاك من آل برمك

فیاطیب اخبار و یا حسن منظر



لهم رحلة فی كل عام الی العدی

و اخری الی البیت العتیق المستر



اذا نزلوا ابطاء مكة اشرقت

بیحیی و بالفضل بن یحیی و جعفر



فتظلم بغداد و تجلولنا الدجی

بمكة ما حجوا ثلاثة اقمر



فما خلقت الا لجود اكفهم

و اقدامهم الا لاعواد بنسر [1] .



[ صفحه 188]




[1] تجارب السلف ص 143.