کد مطلب:231305 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:345

توضیح
1- عالما بعلم: أشاعره و جمعی دیگر گویند كه برای پروردگار متعال صفات قدیمی زائدی هست كه در مقابل ذات او بوده، و خداوند بوسیله آنها متصف با صفات میشود، مانند عالم و قادر بودن او كه بسبب علم و قدرت خارجی قدیم است - رجوع شود به شرح موافقت.

2- فقد اتخذ مع الله آلهة: در صورتیكه برای این صفات تحقق و وجود خارجی قائل بشویم. لازم آید كه در مقابل ذات ازلی پروردگار متعال به چیزهای دیگریكه قدیمند، قائل بشویم، و در نتیجه، همه اینها وجود ذاتی و قدیمی پیدا كرده، و از مرحله توحید خارج خواهیم شد، رجوع شود به باب 11.

3- لیس من ولایتنا: امام نماینده و مظهر عظمت و صفات و مقامات الهی و خلیفه پروردگار متعال است در زمین، و پیروی و اطاعت خداوند ملازم میشود با اطاعت امام. و كسیكه از زیر برنامه و افكار و عقائد و مقررات دینی امام، خارج شود: از اطاعت و فرمان و حكومت حق الهی بیرون رفته است .

پس میزان صد در صد صحیح برای اطاعت پروردگار متعال: پیروی كردن از برنامه های عقیدتی و عملی امام است.

4- بصیرا لذاته: صفات خداوند متعال عین ذات او بوده، و بهیچ نحوی جدایی و مغایرتی ندارد. و بلكه ذات پروردگار متعال است كه حق و ثابت و نامتناهی و











[ صفحه 65]



غیر محدود بوده، و صفات ثبوتیه دیگر همه از این ذات حق تجلی كرده، و روی فهم ما اعتبار میشوند.

توضیح آنكه: خداوند متعال من جمیع الجهات واحد و مجرد و نامحدود و غنی بالذات و واجب فی ذاته است، و هیچگونه تركب و اثنینیت در ذات مجرد واحد او نمیشود تصور كرد. واتصاف با صفات موجب محدود بودن با صفات و تقید بآنها و برخلاف أحدیت ذاتی و تجرد و غناء فی ذاته میشود.

آری توصیف ذات با صفات در هر مرحله ای تصور شود: ملازم با حصول اختلاف و تعدد و فقر و محدودیت ذات گشته، و اینمعنی مخالفت با وجوب و غیرمتناهی بودن ذات احدیت خواهد بود.

در خطبه اول نهج البلاغه میفرماید: كمال التصدیق به توحیده و كمال توحیده الاخلاص له و كمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة كل صفة أنها غیر الموصوف و شهادة كل موصوف انه غیر الصفة فمن و صف الله سبحانه فقد قرنه و من قرنه تفقد ثناه - و اخلاص كامل در مقام توحید ذات در اینستكه صفات را از ذات او نفی كنیم، زیرا مفهوم صفت غیر از مفهوم موصوف است، و مفهوم موصوف غیر از مفهوم صفت باشد.

و این معنی در شرح خطبه توحیدیه مشروحا بیان شده است.

و مظهر اینحقیقت نفس مجرد و روحانی انسان است كه: آن یك ذات واحد است، و در عین حال همه صفات و قوی را دارا بوده، و مابین ذات و صفات جدایی و مغایرتی نیست، مگر در مقام تعبیر و تفهیم و اعتبار كه گفته میشود: نفس عالم



[ صفحه 66]



و مرید وحی.



[ صفحه 67]