کد مطلب:231306 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:306

توضیح
1- ماوراءالنهر: در معجم البلدان گوید: مراد از ماوراءالنهر، نهر جیحون است در زمین خراسان، و سرزمین شرقی آنرا بلاد هیاطله میگفتند، و در اسلام باسم ماوراءالنهر نامیده میشود، و این زمین بسیار محل پر نعمت و فراوانی است.

2- أین كان: أین در محل و مكان استعمال میشود، و بودن در مكان، مخصوص اجسام است كه محتاج باشند بزمان و مكان، و اما پروردگار متعال كه نامحدود و ازلی و مبدء همه عوالم است: معقول نباشد كه محتاج بمحل بوده، و در



[ صفحه 71]



محلی قرار بگیرد.

3- كیف كان: كیف در مورد اراده خصوصیت و حالت و صفت چیزی استعمال میشود، و اینمعنی نیز در موجودات ممكن اطلاق میشود، و اما خداوند واجب ازلی بی نیاز ثابت حق، هرگز محل عروض حالات مختلف و عوارض قرار نگرفته، و تحولاتی در او پیدا نمیشود.

4- و كان إعتماده علی قدرته: هر موجودیكه وجودش واجب و ثابت و غنی بالذات نیست، در ادامه هستی و حیات خود، قهرا بچیزی اعتماد و تكیه میكند، مانند مال و فرزند و پدر و برادر و رفیق و ثروتمند و شخص عنوان دار و غیر اینها، در جهات مادی، و یا بمعرفت و روحانیت و مقامات معنوی و روحانی، در جهات معنوی. و اما پروردگاریكه هیچگونه نقطه ضعف و فقر و احتیاجی در وجود او نبوده، و غنی بالذات و قادر نامحدود است: چگونه معقول است كه بچیزیكه فقیر و محدود است تكیه كند.

5- متی كان: متی در مورد اراده زمان استعمال میشود، و درباره ی پروردگاریكه وجودش ذاتی و ازلی و ابدی وغنی بالذات است، چگونه معقول باشد كه او را با زمان معینی محدود كنیم.

6- لا حد له: محدود بودن بهرگونه حدی باشد ( حد زمانی، مكانی، وجودی ذاتی ، با حواس باصره و باطنی، احاطه علمی ) ملازم با امكان وجود و فقر و متناهی بودن و متجزی شدن است، زیرا هر آنچه محدود باشد: قهرا قابل قسمت باطراف خواهد بود.

7- ولا متوهم: توهم عبارتست از ادارك معانی جزئیه ای كه از مدركات و



[ صفحه 72]



محسوسات بحواس ظاهری حاصل میشود، و توهم از لحاظ لغت نزدیك به تخیل است، و معانی اصطلاحی را در موارد استعمالات لغوی نباید خلط كرد.

و همینطوریكه خداوند متعال با دید چشم ادراك نمیشود: با قوه وهم و خیال نیز درك نشده و ساخته نگردد.

و بطور كلی: محدود بودن با هر حدیكه واقعیت و حقیقت داشته باشد، موجب محدود شدن ذات و متجزی گشتن آن و قابل قسمت بودن، و در نتیجه ضعف و فقر و تزلزل در وجود خواهد بود.

مانند محل و مكان و حیز (أین )، و زمان و وقت و گذشته و آینده ( متی )، و چگونگی و خصوصیت و حالت ( كیف)، و تصور و تعقل و ادراك ذات ( حد عقلی و معنوی )، توهم و تخیل ( حد خیالی )، إحاطه و شهود ذات ( حد ذاتی ).

آری ذات پروردگار نامحدود و غیر متناهی است، و او ازلی و ابدی و نور محیط بهمه اشیاء و عوالم است: پس چگونه ممكن است چنین نور محیط نامتناهی، محدود و محاط باشد.

تنها راه معرفت و شناسایی حق متعال: شهود یقینی نورانی جلوه های صفات، و ادارك انوار تجلیات جلال و جمال با قلب پاك، و درك و دید آثار قدرت و خلق او باشد .

ثم ارجع البصر كرتین ینقلب إلیك البصر خاسئا 4:67.



[ صفحه 73]