کد مطلب:231311 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:303

توضیح
در اینجا مطالبی را تذكر میدهیم:

1- خداوند متعال نور لایتناهی و نامحدودی است كه: كوچكترین قید و حدی برای او نیست، زیرا حد موجب ممكن بود و محدود شدن وجود و حیات و قدرت و علم و اراده میشود.

و در اینجهت فرقی در میان حدود مادی و جسمانی و روحانی نیست .

2- حد و قید در هر مرتبه ای از وجود باشد، و بهر اندازه ای كه پیدا شود: موجب محدود شدن قدرت و اختیار میشود، مثلا قدرت در عوالم روحانی بیشتر و حدود كمتر است. و چون حدود در عالم ماده بیشتر است: قدرت و اختیار نیز قهرا كمتر میشود.

3- اختیار و قدرت از آثار حیات ذاتی است، چنانكه اختیار كردن از آثار قدرت و آزادی از حدود است، و بهر مقداریكه نور حیات ذات وسعت و اطلاق داشته باشد: اختیار نیز وسعت پیدا میكند .

4- انسان از جهات مختلف تحت حدود و قیود طبیعی است: او فی ذاته حد ذاتی دارد، حد زمانی و مكانی یعنی حدودیكه در محیط زمان و مكان وجود دارد برای او نیز هست، حدود مادی دارد چون در محیط طبیعی مادی زندگی كرده و قهرا مقهور قوانین عالم ماده واقع میشود. حدود شخصی بدنی دارد، حدود اخلاقی نفسانی ذاتی دارد، حدود تربیتی عرضی پیدا كرده است .



[ صفحه 90]



و این حدود و قیود از امور مربوط بطبیعت و جریان تقدیر و خلق است، و انسان در مقابل آنها هیچگونه نمیتواند قدرت و اختیار داشته، و برخلاف این قوانین محكم و منظم و نوامیس و مجاری طبیعت، عملیرا انجام بدهد.

آری انسان نمیتواند استراحت و خواب نداشته، و لباس و خوراك نخواسته، و نیازی باعضاء و جوارح و قوای بدنی پیدا نكند، او امكان جریان و حركت و عمل برخلاف محیط طبیعی خود ندارند، و نمیتواند در مسیر مخالف زمان و مكان و هوا و سیر آفتاب و زمین و آسمان و آب حركت كند.

5- پس انسان از نظر وجود و حیات و علم و قدرت: محدود باین حدود گشته، و بهمین مقدار از اختیار او كاسته شده، و بمقدار دائره سعت قدرت و آزادی اختیار پیدا میكند.

پس هر انسانی نسبت به جهت محدودیت و تحت قیود قرار گرفتن خود: اختیاری نداشته و مجبور و مقهور است. و نسبت به مقدار آزادی و وسعت حیات و قدرت وجود خود: اختیار پیدا میكند.

و روی این جریان: حقیقت معنای - لاجبر و لا تفویض - معلوم میشود.

و اما كفر در جبر: برای اینستكه تكالیف الهی از باب لطف و رحمت به بندگان خود: لازم است، و اگر اعمال آنان روی جبر و اضطرار صورت گرفته، و اختیاری نداشته باشند، و سپس ثواب و عقابی باین اعمال داده شود: این ثواب و عقاب لغو و برخلاف حكمت و عدالت واقع گشته، و خداوند متعال را بظلم و عمل لغو و باطل و به خلاف حكمت و نظم و رحمت، نسبت خواهیم داد. و اما شرك در تفویض: مراد تفویض و واگذاشتن اموری است كه بر خلاف



[ صفحه 91]



مجاری طبیعت و خلقت و آفرینش و تكوین است كه این امور در دائره شان خدای خالق و رازق و جبار و محیی و ممیت است، و اگر اختیار تام در این امور بكسی داده شود: قهرا در مقابل اختیار و تدبیر و ربوبیت و الوهیت و خالقیت پروردگار متعال، عرض وجود و اظهار نظر و مداخله در امور تكوینی جهان خواهد شد.

و قدرت مطلق و اختیار تام داشتن در اعمال نیز چنین نتیجه را خواهد داشت : زیرا موجب آن خواهد شد كه: انسان از محدوده سعه قدرت وجود خود بیرون رفته، و در محدوده محدودیت و قیود طبیعی كه دارد اظهار قدرت و اختیار و تصرف كند.واینمعنی منجر به شرك در جهان خلقت و طبیعت خواهد شد.

پس در اینجا معنی جبر و تفویض، و معنی امر بین الامرین، و معنی كفر در جبر و شرك در تفویض معلوم گردید.

و اما اراده پروردگار متعال در طاعات و معنی: در محدوده امر بطاعات و نهی كردن از معاصی است، نه آنكه اراده او متعلق به خود وجود طاعت، یا به ترك معصیت باشد.



[ صفحه 92]