کد مطلب:231326
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:315
توضیح
در این مقام مطالبی لازم است ذكر بشود:
اول - اسم اعظم: در باب گذشته روشن شد كه اسم به معنی نام و نشانه است، و از لغات عبری و سریانی گرفته شده است .
و از میان اسماء حسنی كه نود و نه اسم است، هر كدام كه از لحاظ دلالت به مسمی و نشان دادن آن كاملتر و جامعتر باشد اسم اعظم خواهد بود.
توضیح این حقیقت آن كه هر یك از این اسماء حسنی به صفتی از صفات جلال و جمال پروردگار متعال دلالت می كند و امتیاز و خصوصیتی را از مقامات عظمت و كرامت او عزوجل نشان می دهد.
و بعضی از این اسماء چون اسم الله كه نام مخصوص و جامع است و نشان دهنده ی همه صفات و مقامات الهی است قهرا اسم اعظم بوده و توجه به لفظ و معنی و حقیقت آن برای ایجاد ارتباط و شهود قلب و حضور و مواجهه، موثر تام خواهد بود.
و بطوری كه گفته شد لغت الاه در عربی به معنی عبادت با تحیر است، و این معنی در نام شریف الله مأخوذ و منظور شده است، زیرا همه ی موجودات و ممكنات به هر خصوصیت و نوعی بوده و مظهر هر صفتی باشند در مقابل الله عزوجل كه جامع تمام صفات است، عبادت و خضوع و خشوع و تذلل نموده، و در برابر مقام عظمت او در تحیر هستند.
پس الله عزوجل مقصد و مرجع و منتهی نظر و توجه همه ی موجودات بوده و همه در مقابل جلال و عظمت او ذاتا و تكوینا و به زبان حال خاشع و متذلل و فانی و در
[ صفحه 150]
حیرت به سر می برند. ودر نتیجه معلوم شد كه: كلمه ی الله به هر یك از دو نظر اسم اعظم است:
1- از نظر اسم بودن آن در میان ملل گذشته و حال كه نام شده است برای وجود خداوند متعال، یعنی ذاتی كه دارای صفات جمال و جلال و عظمت و مقام الوهیت و ربوبیت است، و قهرا مانند اسامی دیگر دلالت خواهد كرد به چنین ذات و صفات ممتاز فوق همه ی موجودات و مبدأ و آفریننده ی همه ی عوالم علوی و سفلی و نور نامتناهی محیط به آنها .
2- از نظر ماده ی كلمه كه به عبادت و تحیر همه ی موجودات دلالت می كند.
دوم - الرحمن: بوزن شعبان و غضبان دلالت می كند بر بسط رحمت و سریان و شمول و احاطه ی تمام آن بر همه ی موجودات و عوالم، در مقام تكوین و خلق، در مقام هدایت، رحمت و مغفرت و سایر مقامات.
و این انبساط و سریان به مناسبت صیغه ی فعلان است كه دلالت می كند بر امتلاء و وفور و حرارت، به اختلاف موارد استعمال آن.
و ذكر این صفت بعد از كلمه ی الله به منظور ثنا و كشف خصوصیات و صفات موصوف به منظور تعلیل در ابتداء به تسمیه است، تا گوینده توجه كند به فیضان و سریان و انبساط و شمول رحمت پروردگار متعال بخصوص گوینده كه طلب رحمت كرده و توجه به او می نماید، و به همه ی موجودات.
و توجه به این معنی بعد از تحقق اخلاص و انجام عمل لله و فی الله كه مضمون تسمیه ( به نام او انجام دادن ) است، می باشد. پس كلمه الرحمن در تعقیب تسمیه، برای اشاره كردن به احاطه و شمول
[ صفحه 151]
رحمت و تجلی و ظهور و فیضان آن از وجود نور غیرمتناهی و نامحدود پروردگار متعال می باشد.
سوم - الرحیم: این صیغه دلالت بر ثبوت و رسوخ و لزوم می كند، و اشاره می شود به ثبوت رحمت مطلق در وجود پروردگار متعال.
و ذكر این صفت بعد از اسم رحمن برای دلالت كردن به این است كه انبساط و تجلی و ظهور عام رحمت، توأم است با رحیمیت ذاتی و ثبوت و لزوم رحیمیت برای پروردگار متعال.
پس در كلمه ی - بسم الله الرحمن الرحیم - سه اسم از اسماء حسنی خداوند متعال ذكر شده است: اول: اسم خاص كه علم و نام مخصوص پروردگار عزیز و جلیل است. دوم: رحمن است كه اشاره می شود بانبساط و فیضان عام رحمت او به همه موجودات. سوم: رحیم است كه دلالت میكند بر ثبوت و لزوم رحمت مطلق برای او.
و چون گوینده بسم الله، به حقیقت این سه اسم شریف توجه كامل پیدا كرده، بلكه معانی آنها را با قلب، شهود تام كرد نشانه و جلوه ای از حقیقت اسم اعظم در دل او ظاهر و روشن خواهد شد.
در این صورت عمل و قدمی كه به نام و عنوان خداوند رحمن و رحیم، واقع می شود واقعیت و حقیقت پیدا كرده و نتیجه بخش خواهد شد.
و اما جمله - خرجت بحول الله و قوته - اشاره است به آن كه: چون عملی به نام خداوند متعال و روی توجه واخلاص و فی الله صورت گفت: خود عمل فی نفسه وجهه الهی پیدا كرده، و از جهت حقیقت و معنی صحیح و كامل خواهد شد،
[ صفحه 152]
ولی انجام گرفتن آن عمل و تحقق خارجی پیدا كردن آن متوقف می شود به تأیید و تقویت و توجه و نظر خداوند متعال.
و گفتن بحول الله و قوته: دلالت می كند به قصد و اراده این حقیقت از جانب عبد، و توجه است به این كه صورت خارجی پیدا كردن و تحقق آن متوقف است به ایجاد تحول و تقویت پروردگار متعال.
زیرا كه اتكاء عبد به قدرت و فعالیت خود هرگز مورد اطمینان و اعتماد نبوده و اساس آن صد در صد سست و ضعیف می باشد.
و اما مصادیق دیگر اسم اعظم: بطوری كه گفته شد، اسم اعظم آن اسمی است كه دلالت آن به خصوصیات و صفات مسمی كاملتر و بهتر باشد، و این معنی یا به نحو عموم است، چنان كه در اسم الله كه نام مخصوص بوده و قهرا نشان دهنده ی مجموع ذات و صفات و خصوصیات خواهد بود.
و یا مانند كلمه و ضمیر هو: كه اشاره به ذات غیبی و وجود حقیقی و واقعی و نفس الامری و بدون مرحله ی صفات باشد.
زیرا در كلمه ی هو نظر به خود ذات است و مراحل صفات و اعمال و خصوصیات دیگر ملحوظ نشده و با ارتباط شهودی و حضوری و توجه خالص محكمترین و خالصترین ارتباط روحی حاصل خواهد شد .
و اما اسامی دیگر، هر كدام از آنها در مورد مفهوم مخصوص خود، كه ملحوظ و منظور و مورد ابتلاء و توجه گشته و با حضور دل و شهود قلب و حصول ارتباط روحانی صورت بگیرد اسم أعظم خواهد بود.
[ صفحه 153]