کد مطلب:253193 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

بردباری
شكیبایی از برجسته ترین صفات مردان بزرگ الهی است؛ زیرا برخوردهای آنان با مردم نادان بیشتر از همه است و آنان برای هدایت شان باید صبر پیشه سازند تا این گونه دروازه ای از رستگاری را به رویشان بگشایند.

«بریحه عباسی»، گماشته دستگاه حكومتی و امام جماعت دو شهر مكه و مدینه بود. او از امام هادی (ع) نزد متوكل سخن چینی و سعایت كرد و برای او نگاشت: «اگر مكه و مدینه را می خواهی، علی بن محمد (ع) را از این دو شهر دور ساز؛ زیرا مردم را به سوی خود فرا خوانده و گروه بسیاری نیز به او گرایش یافته و از او پیروی می كنند».

در اثر سعایت های بریحه، متوكل امام را از جوار پر فیض و ملكوتی رسول خدا (ص) تبعید كرد و ایشان را به سامرا فرستاد. در طول این مسیر، بریحه نیز با ایشان همراه شد.

در بین راه رو به امام كرد و گفت: «تو خود بهتر می دانی كه من عامل تبعید تو بودم. سوگندهای محكم و استوار خورده ام كه چنانچه شكایت مرا نزد امیرالمؤمنین (متوكل) و یا حتی یكی از درباریان و فرزندان او كنی، تمامی درختانت را در مدینه به آتش كشم و خدمت كارانت را بكشم و چشمه ها و قنات های مزرعه ات را ویران سازم. بدان كه در تصمیم خود مصمم خواهم بود». امام (ع) با چهره ای گشاده در پاسخ بریحه فرمود: «نزدیك ترین راه برای شكایت از تو، این بود كه دیشب شكایت تو را به درگاه خدا عرضه كنم و من شكایتی را كه نزد خدا كرده ام، نزد غیر خدا و پیش بندگانش عرضه نخواهم كرد».

بریحه كه رأفت و بردباری امام را در مقابل سعایت ها و موضع زشتی كه در برابر امام گرفته بود دید، به دست و پای حضرت افتاد و با تضرع و زاری از امام درخواست بخشش كرد. امام نیز با بزرگواری تمام فرمود: «تو را بخشیدم!» [1] .


[1] اثبات الوصية، علي بن الحسين المسعودي، تهران، كتاب فروشي اسلاميه، 1343 ش، ص 196.