کد مطلب:275530 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:309

بهائیه
چندین سال قبل از ظهور قادیانی در هند كه مكارانه سلطه بیگانه را میان مردم مستحكم می ساخت، مكتب دیگری در ایران پایه گذاری شد تا بتواند برادری خویش را با غلام احمد به اثبات رساند و اعتقاد پر جوش و خروش مهدویت و قائمیت را به خاموشی كشاند و با خراب كردن آن، سنگرهای مقاومت مردم را درهم بشكند. نحوه شروع این فكر بدین ترتیب بود كه ابتدا فردی بنام علی محمد شیرازی معروف به باب، (1235 -1266 ه. ق. (كار خود را از ادعای نیابت امام مهدی (ع) آغاز كرد، و با توجه به اوضاع نابسامان و پیچیده كشور بر اثر جنگهای خانمانسوز ایران و روس و انتظار شدید مردم برای رسیدن یك امید، یك منجی



[ صفحه 74]



و یك قیام، دعوت او پر و پائی پیدا كرد زیرا او خود را واسطه بین مردم و امام عصر (عج) معرفی كرده بود. ظهور چنین دروغزنی كه با انحراف فكری مردم در چنان اوضاع پیچیده ای، هولناك ترین ضربه ها را با وعده هائی دروغ بر پیكر اعتقادات و نیز اوضاع سیاسی كشور وارد می آورد نشانه ای از فریبكاری و دخالت عوامل بیگانه در اركان كشور بود. بویژه سیر بعدی افكار او كه به ادعاهای دیگر چون مهدویت، نبوت و خدائی انجامید، روشن می سازد كه چگونه اعتقادات اصیل اسلامی به بازی گرفته شدند تا آن روح واقعی را از ایمان عمیق مردم بیرون كنند. گوئی كه مردم را چون بینندگان یك خیمه شب بازی و اعتقادات اصیل آنها را عروسكهای این خیمه شب بازی فرض كرده اند. بخصوص كه بعدی های او این سیر را ادامه دادند، یعنی فردی بنام میرزا حسین علی معروف به بهاء الله (1233 - 1309 ه. ق. (كه بهائیه را بنا نهاد. روزی ادعای قائمیت كنند و خود را همان قائم موعود و منتظر مردم بشمار آورند و روز دیگر توبه كنند و از این ادعائی كه نموده اند عذر خواهی و پوزش و طلب مغفرت از سلطان محمد شاه و ناصرالدین شاه! نمایند. [1] .



[ صفحه 75]



روزی ادعای نبوت كنند [2] و روز دیگر خود را بنده ای ضعیف و عبدی از عباد سلطان مقتدر (ناصرالدین شاه)! نام ببرند و بنده زر خرید او بشمار آورند. [3] و با مسخره كردن اعتقادات اصیل اسلامی، تفرقه و جنگ و آشوب در میان مسلمانان بر وجود آورند. آیا این نشانگر همان حیله دشمن برای خراب كردن یك اعتقاد اصیل و پر تحرك نیست؟ آیا این سوء استفاده از قائمیت و مهدویت نیست؟ آیا دشمن نمی خواهد كه بدین وسیله همه سنگرهای مسلمین را نابود كند؟ آیا این چیزی شبیه كار قادیانی در جهت منافع استعمارگر پلیدی چون انگلیس نیست؟ ما نمی دانیم، تهمت هم نمی زنیم و می گذاریم رهبران این مكتب خود به دفاع از مكتب خویش قیام كنند. شاید بهتر باشد كه از دهان رهبران بهائیت جملاتی را بشنویم تا روشنگر اعتقاداتشان باشد همان گونه كه به حرفهای قادیانی توجه كردیم. حضرت عبدالبهاء، عباس افندی، پسر میرزا حسین علی بهاء الله و دومین رهبر بهائیت در جمعی از چپاولگران اظهار می دارد:



[ صفحه 76]



از الطاف او می طلبم كه جمیع شما را به یك دیگر مهربان كند این ملت محترمه!! انگلیس را عزیز كند و این دولت عادله!! را تایید نماید. [4] برای آن كه پیشداوری نكرده باشیم به جمله ای دیگر از هم ایشان در میان آمریكائیان توجه می كنیم. شاید در مقابل آنها، ایشان از وطن دفاع كرده باشد و جبران دعای بر انگلیس را نموده باشد: از برای تجارت و منفعت ملت آمریكا، مملكتی بهتر از ایران نه!! چه كه ایران مواد ثروتش همه در زیر خاك پنهان است. [5] .

آری! باز هم قادیانی كه به یك ارباب كفایت كرد و تن به اسارت آمریكائیان نداد تا ثروت مردم ستمدیده كشورش را دو دستی به آمریكا تعارف كند. این غذا - مكتب بهائیت - آن قدر خوش طعم است كه دیگر كشورهای استعماری از آن چشم نمی پوشند و تقاضا دارند كه از



[ صفحه 77]



آن بهره گیرند نمونه اش را در دعوت سفارت فرانسه از مبلغین بهائی می بینیم كه ایشان را دعوت به الجزایر و تونس می فرمایند تا مثل قادیانی را كه در هند به انگلستان خدمت نمود در آنجاها داشته باشند. دقت كنید: از تهران چند مكتوب رسید كه اولیای سفارت فرانسه اصرار دارند كه بعضی از مبلغین به صفحات آخرین یعنی تونس و جزائر توجه نمایند و از اولیاء دولت فرانسه نهایت رعایت خواهد شد تا جماعت آن سامان را تبلیغ نمایند. [6] بیش از این به فریبكاران مجال نمی دهیم! و تا همین حد انتظار داریم كه روشن ضمیران بخود آیند و سلطه های بیگانه را كه با استفاده از دعوی اصیل مهدویت و نشان دادن چهره های تحریفی از آنها می خواهند منافع خویش را ثابت نگه دارند، از بین ببرند. در این میان نیز روشن شد كه منكران، بسیار سست پندار بوده اند كه كار و اهداف این فریبكاران را به حساب مهدویت



[ صفحه 78]



گزارده اند. آری ممكن است كه چند صباحی «دزدی «، شحنه را بردار دارد اما سرانجام عمر این معكوس كاری ها بسر آمده، قحط معنی بكناری رفته، دام ها آشكار شده، حقیقت رخسار خویش را نشان می دهد. و محققان هم باید بدانند كه اینها مهدویت نیست و این بدل ها خدشه ای در اصل پدید نمی آورد بلكه بنیادهای آن را محكمتر می كند تا قاطعانه تر، مومنان به آن بگروند و با دستگیری و دست اندازی به ریسمان محكم الهی، سلطه های غیر خدا را از هم بگسلند. ان شاء الله.



ای ساحت قدس تو ز هر عیب و خلل، طهر

اجرا نشود حكم كسی تا نزنی مهر



از یمن وجود تو شود صبح و شب و ظهر

دلها همه ظلمتكده، مهتاب توئی تو [7] .





[ صفحه 80]




[1] رجوع كنيد به كتاب كشف الغطاء عن حيل الاعداء نوشته ميرزا - ابوالفضل گلپايگاني، از كتابهاي همين گروه، صفحه 204 و 205 كه متن توبه نامه او را خطاب به ناصرالدين شاه كه البته در پايان مستدعي الطاف شاهنشاهي - يعني محمد شاه - است (!) آورده است.

[2] عباس افندي، پدرش را جزو انبياء بزرگ چون ابراهيم، نوح، موسي، عيسي و حضرت محمد - ص - نام مي برد - خطابات مباركه، صفحه 7 - خود ميرزا حسين علي نيز، جريان مبعوث شدن و انزال وحي را بر خويش شرح داده است - ص 116 و 117 مقاله شخصي سياح -.

[3] لوح سلطان، نوشته ميرزا حسين علي صفحه اول.

[4] عباس افندي، عبدالبهاء، خطابات جلد اول ص 25 و 26. اين مدرك توضيحي نمي خواهد و خود اظهر من الشمس كنه مطلب را مي رساند!.

[5] خطابات مباركه، ص 33. زهي بي شرمي، كه تمامي ملت و منابع ثروت او را، دو دستي تقديم امپرياليست جهانخوار آمريكا مي كند، و آنها را بر اين سفره رنگين، تعارف ذليلانه و خائنانه مي نمايد، معلوم است كه چرا امپرياليستها از اين نوكران غافل نمي مانند و صهيونيست ها، آنها را در قلب كشور خود، جاي مي دهند.

[6] كتاب مائده آسماني بنقل از خود عباس افندي، ص 47 و 48. البته سالها پيش از اين هم فرانسه از اين خوان پر مائده خواسته بود كه لقمه اي بردارد و لذا نايب كنسول خود را پيش ميرزا حسين علي - بهاء الله - فرستاده بود و به او گفته بود: شما از تبعيت اسلام بيزاري جوئيد و خويش را تابع فرانسه گوئيد تا ما شما را تقويت نمائيم! - صفحه 380 و 381 كتاب كواكب الدريه جلد اول - البته انگليس هم كاملا دندان تيز كرده بود كه اگر بهاء الله حاضر باشد، ترتيب استقرار او را به هندوستان! هم بدهد. به اين خاطر سر آرنولد باروز كمبال ژنرال كنسول دولت انگلستان مامور شده بود كه از طرف ملكه ويكتوريا با بهاء الله مكاتبه كند! كتاب قرن بديع جلد 2 صفحه 134.

[7] حبيب چايچيان (حسان)، نغمه هاي پيروزي، ص 230، از شعر آئينه غيب نما.