کد مطلب:276914 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

اشعار مرحوم فرهاد میرزا درباره دارالزوراء




دار لأهل التقی سجن و نیران

و جنة لسواهم و هی طهران



صارت مقرا لسلطان الزمان بها

لولاه ما حل فیها الانس و الجان



و بلدة قبة الاسلام تحسبها

كأنهم مسخوا و الكل نسوان



نسائهم هتكت ستر العفاف و قد

ضاقت لكثرتها الأسواق و الخان



و ما اكتفین بأزواج عقدن لهم

كأنه ما نهی عن ذاك قرآن



أهل المدارس فیها كلهم عدلوا

عن السداد و هم فی ذاك صنفان



صنف محصلهم أفكار فلسفة

صنف لأخذ لغات الكفر عطشان



أفعالهم شهدت فی صدق قائلها

لها من الآی و الأخبار برهان [1] .



خانه ای است كه برای اهل تقوی زندان و آتش است.

ولی برای غیر اهل تقوی بهشت است و آن تهران است.

مقر سلطان زمان گشته است و اگر دارالسلطنه نبود انس و جنی به آن وارد نمی شد. و شهری است كه خیال می كنی قبةالاسلام است، حال آنكه از اسلام در آن خبری نیست.

مردهایشان خود را شبیه زنها كرده اند كه گمان می بری مسخ گردیده و زن شده اند.



[ صفحه 237]



زنهایشان حجاب عفت را دریده، و از فراوانی آنها بازار و كاروانسراها تنگ شده است.

آنها به شوهران خود كه برای آنان عقد بسته شده اند اكتفا نمی كنند.

مثل اینكه اصلا قرآن آنها را از عمل زشت باز نداشته است.

اهل مدارس جدید در این شهر همگی از راه راست منحرف گردیده و به دو دسته تقسیم شده اند.

یك دسته از آنها افكار فلسفه را تحصیل می كنند، و دسته ی دیگر برای فراگیری لغت و زبان كفر تشنه اند.

شاهد صادق گوینده ی این اشعار كارهای ایشان است، و شاهد دیگر آیات و اخباری است كه به ما رسیده است.

در اینجا این نكته را نیز اضافه می كنیم كه در كتاب «معجم البلدان» در ماده ی زوراء چنین آمده است كه «زوراء» شهری است كه آنرا ابی جعفر منصور (منصور دوانیقی) بنا نهاد و آن در قسمت غربی (بغداد) است، و از این گفتار چنین برمی آید كه زوراء نام بغداد قدیم است.

و خطبه ی لؤلؤه امیرالمؤمنین علیه السلام نیز كه آن حضرت آن را در وصف بغداد و پادشاهان بنی عباس و برخی از علائم ظهور، ایراد نموده و ما تمام آن خطبه را در (حدیث دوم) ضمن روایات امیرمؤمنان علیه السلام درباره ی مشرق آورده ایم صراحت كامل دارد بر اینكه «زورا» نام بغداد است.

و البته روایات دیگری هم وجود دارد كه ما به لحاظ اختصار از آنها صرف نظر می كنیم، و بنابراین جای شك نیست كه «دارالفاسقین» و «زوراء» همان بغداد، و تهران «دارالزوراء» می باشد.

و اما حدیثی كه صاحب «غیبت نعمانی» از كعب الاحبار روایت نموده و در آن آمده است كه: (حضرت قائم علیه السلام) وقتی ظاهر می شود كه ستاره ی سرخ، و یا ستاره ی دیگری، طلوع نموده و زوراء كه شهر «ری» است ویران شده، و (مزوره) كه بغداد است خسف شده باشد)، ظاهرش این است كه: تفسیر زوراء به شهر ری و مزوره به بغداد، از خود مؤلف غیبت نعمانی است ولی چون در متن حدیث گنجانده شده، از این لحاظ چنین



[ صفحه 238]



وانمود شده است كه این تفسیر از معصوم علیه السلام است.

به هر حال: آنچه از روایات صریح و روشن و قطعی متواتر و هم چنین نوشته های محققان و پژوهشگران و جغرافی دانان، و آثار بزرگان شیعه استفاده می شود این است كه: زوراء نام بغداد است.

و آنچه از روایت كعب الاحبار و معاویة بن وهب استفاده می شود این است كه: زوراء، نام شهر ری و نام تهران است.

و آنچه از مجموع روایات استفاده می شود این است كه: ممكن است «زوراء» هم نام بغداد باشد و هم نام تهران.

و آنچه از روایت «مفضل» و اشعار مرحوم فرهاد میرزا استفاده می شود این است كه: تهران «دارالزوراء» است.

و در هر صورت اختیار و انتخاب این دو نام، مربوط به فهم و درك خواننده از احادیث است. و لذا ما از آن همه روایات صریح، قطعی و روشن، و گفته های مورخان و محققان و پژوهشگران و جغرافی دانان و آثار بزرگان می گذریم، و قضاوت را به خود خواننده واگذار می نمائیم. چه آنكه همه ی گفتنیها را گفتیم را و آنچه را كه باید نوشت، نوشتیم، تا وجدانهای پاك و عقلهای سالم چه قضاوت كنند.

اینك به اصل بحث باز می گردیم و حوادث مربوط به عراق را از نظر روایات دنبال می كنیم.

9- مرحوم شیخ مفید، در كتاب «ارشاد» در حدیثی از امام صادق علیه السلام چنین روایت كرده است كه، منذر جوزی گفت از حضرت صادق علیه السلام شنیدم كه آن حضرت می فرمود:

مردم پیش از قیام (قائم آل محمد صلی الله علیه و آله) به سبب معصیتهایی كه از آنان سر می زند بوسیله ی چند چیز زجر می كشند، بوسیله ی آتشی كه در آسمان ظاهر شود، و سرخی مخصوصی كه صفحه ی آسمان را فراگیرد، و خسفی كه در بغداد روی دهد، و خسفی كه در شهر بصره واقع شود، و خونهائی كه در آن شهر بر زمین بریزد، و خانه های آن خراب گردد، و مردمش نابود گردند، و ترس و خوفی كه سراسر عراق و مردم آن سامان را فراگیرد بطوری كه هیچ گونه قرار و آرام نداشته باشند. [2] .



[ صفحه 239]



10- در روایت دیگری كه مرحوم سید بن طاووس در كتاب «فلاح السائل» در زمینه ی بعضی از علائم نزدیك به ظهور حضرت صاحب الامر- عجل الله تعالی فرجه - از حضرت موسی بن جعفر علیهم السلام روایت نموده چنین آمده است:

یحیی بن فضل نوفلی گفت: بر حضرت «ابوالحسن امام موسی بن جعفر علیه السلام» در بغداد وارد شدم و این در موقعی بود كه حضرت تازه از خواندن نماز عصر فارغ شده و دستهای مبارك را به طرف آسمان بالا برده بود و شنیدم كه حضرتش در دعای خود می فرمو د: (أنت الله لا اله الا أنت، الاول و الاخر و الظاهر و الباطن) تا آخر دعا كه فرمود: بار خدایا از تو می خواهم كه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آلش رحمت فرستی و در ظهور و فرج آن منتقمی كه برای تو از دشمنانت انتقام می گیرد تعجیل فرمائی و آنچه را كه به او وعده فرموده ای به آن جامه ی عمل بپوشانی یا ذالجلال و الاكرام. عرض كردم یا بن رسول الله برای چه كسانی دعا می فرمودید؟ فرمود: برای آن مهدی موعودی كه از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است (و جهان در انتظار اوست) دعا می كردم. آنگاه پاره ای از اوصاف و خصوصیات روحی او را برشمرد و شمایل نیك آن حضرت را از زردی رنگ چهره و شب زنده داری و ركوع و سجودش بیان فرمود. سپس من عرض كردم یا بن رسول الله زمان قیام حضرتش چه وقت خواهد بود؟ فرمود:

«اذا رأیت العساكر بالأنبار علی شاطی ء الفرات و الصراة، و دجلة، و هدم قنطرة الكوفة، و احراق بعض بیوتات الكوفة. فاذا رأیت ذلك فان الله یفعل ما یشاء لا غالب لأمرالله و لا معقب لحكمه». [3] .

هرگاه لشكریان فراوانی را در شهر «انبار» در كنار شط فرات و «صراة» و «دجله» مشاهده كردی، و دیدی كه (جسر) و پل روی شط كوفه منهدم گردید، و برخی از خانه های اهل كوفه سوخت در آن موقع زمان خروج حضرت قائم علیه السلام فرا رسیده است، پس زمانی كه این علامتها را دیدی آنچه را كه خدا بخواهد انجام خواهد داد و فرمان خداوند مغلوب شدنی و تأخیرپذیر نیست. «لا غالب لامرالله و لا معقب لحكمه».



[ صفحه 240]



توضیح:

عساكر، در لغت عرب جمع «عسكر» و به معنای سپاه و لشكر است و به گروهی اطلاق می شود كه هم سواره و هم پیاده باشند، و روی این بیان، چون كلمه ی عساكر جمع است، شامل سپاه و ارتش و هر نوع جنگجوی رزمنده و لشكر و سپاهی كه آمادگی رزمی داشته باشند، می شود.

و «انبار» شهری است كه در كنار فرات در سمت غربی (بغداد) واقع شده و فاصله ی بین این شهر تا بغداد ده فرسخ است. شهر انبار، سابقا جزء خاك ایران و از جمله شهرهای مرزی بوده و ایرانیان زمان قدیم به آن (فیروز شاپور) می گفتند، اما امروز جزء خاك عراق، و در قلب این كشور قرار گرفته و یكی از استانهای عراق محسوب می شود.

نام قبلی شهر انبار «رمادی» بوده است كه در این سالهای اخیر آنرا به همان نام قدیمیش انبار نامیده اند و امام علیه السلام هم از این شهر به همان نام انبار و نام فعلی آن یاد فرموده است كه این خود یكی از نمونه های بارز معجزات و كرامات اولیاء خداست.

بطور خلاصه، شهر «انبار» در واقع همان شهری است كه در نزدیكیهای آن جریان جنگ «قرقیسیا» بین ارتش عراق و لشكریان سفیانی كه از «سوریه» بطرف عراق می آیند واقع می شود و در آن جنگ صد هزار نفر از دو طرف كشته می شوند.

در این زمینه در ضمن یك حدیث مفصلی از امام باقر علیه السلام روایت شده است كه فرمود: (سفیانی پس از آنكه دو رقیب خود را بنام ابقع و اصهب، شكست داد و آنها را با پیروانشان تار و مار كرد هیچ همتی ندارد مگر آن كه بسوی عراق برود، او برای گرفتن «عراق» لشكریان خود را از جائی بنام «قرقیسیا». [4] عبور می دهد و در آنجا با ارتش عراق می جنگند و در این جنگ صد هزار نفر از جباران بقتل می رسند). [5] .

بنابراین دور نیست كه مقصود از لشكریانی كه در شهر انبار اجتماع می كنند لشكریان سفیانی، و ارتش عراق باشد.

و اما دجله و فرات نام دو رود معروف عراق است كه: دجله (بطول 2352 كیلومتر) و



[ صفحه 241]



فرات (بطول 2436 كیلومتر) است و هر دو از تركیه سرچشمه می گیرند و سپس وارد عراق می شوند و در جنوب بغداد در 185 كیلومتری ساحل (خلیج فارس) بهم می پیوندند و منطقه ای بنام (القرنه) شطالعرب، (یعنی: اروند رود) را تشكیل می دهند.

گرچه نام دجله در حدیث آمده است و دجله از بالاتر از موصل، تا بصره امتداد دارد، اما به قرینه ی شهر انبار مسلما مقصود و منظور حدیث از اجتماع عساكر در انبار، همان لشكر سفیانی است.

و بنابراین ممكن است لشكریان سفیانی بسوی شهر انبار حركت كرده و از آنجا بطرف رود دجله و از آنجا بسوی بغداد یورش برند.

و اما (صراة) دو معنا دارد، یكی از معانی آن بطوریكه قبلا هم گفتیم نام نهری در یك فرسخی (بغداد) است كه پس از آبیاری نمودن باغستانهای بسیاری در نتیجه زیادی آب آن به دجله می ریزد كه ظاهرا منظور حدیث از صراة، نام این نهر نیست.

و معنای دیگر آن عبارت از آب راكدی است كه مدتی در یك جا بماند و مدت آن طولانی شود بطوری كه بوی آن تغییر كند كه در اصطلاحح عرف امروز به آن «مرداب» و یا «باتلاق» می گویند، كه ظاهرا منظور از صراة همین باطلاقها و مردابها است.

وخلاصه ی مطلب درباره ی این باطلاقها این است كه: در جنوب شرقی عراق باطلاق بزرگی بنام (هورالهامار) و در شمال این باطلاق، دو باتلاق دیگر یكی بنام «هورسانیا» و دیگری بنام «هوردالماج» وجود دارد كه می توان گفت: منظور از صراة، در حدیث مذكور همین باتلاقهای جنوبی شرقی عراق است.

و ظاهرا منظور از عساكری كه در این قسمت از خاك عراق اجتماع می كنند، عساكر سید حسنی و لشكریان هاشمی خراسانی مشهور است چه آنكه، بطوریكه در آینده به تفصیل در این باره سخن خواهیم گفت، هدف لشكریان سید حسنی و یا خراسانی ورود به خاك عراق و تعقیب دشمن و دور ساختن لشكریان سفیانی، از كشور و بیرون راندن آنها از شهرهایشان است، و البته در این زمینه روایاتی وجود دارد كه در جای خود خواهد آمد.

به هر حال: آنچه از ظاهر حدیث مذكور فهمیده می شود این است كه: تمام جریانات و علائمی كه در حدیث مزبور آمده است همگی در رابطه با حوادث سخت و خورد



[ صفحه 242]



كننده ای است كه در عراق روی می دهد و بیش از این هم نیازی به توضیح نیست. [6] .

11- مرحوم علامه مجلسی -رحمه الله- در كتاب «بحارالانوار» از كتاب «قرب الاسناد» حدیثی را در باب (امتحان شیعیان در زمان غیبت) از احمد بن ابی نصر بزنطی از حضرت ثامن الحج امام علی بن موسی الرضا علیهماالسلام چنین آورده است كه: بزنطی گفت: از حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیهماالسلام درباره ی مسئله ای در موضوع خواب سؤال نمودم، حضرت از جواب دادن خودداری نمود و پرسشم را پاسخ نداد، سپس فرمود: اگر ما آنچه را كه شما می خواهید به شما بدهیم و یا به شما بگوئیم برایتان خوب نیست و به شما زیان می رسد.

آنگاه امام علیه السلام درباره ی حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه- به سخن پرداخت و فرمود:

(و أنتم بالعراق ترون أعمال هولاء الفراعنة و ما أمهل لهم، فعلیكم بتقوی الله و لاتغرنكم الدنیا، و لاتغتروا بمن أمهل له فكأن الأمر قد وصل الیكم». [7] .

در حالیكه شما در عراق اعمال (زشت و كردار ناپسند) این فرعون ها و ستمكاران، و مهلتی كه خداوند به آنها داده است (از نزدیك) می بینید، پس باید تقوی را پیشه خود سازید و به جانب خدا رو آورید و دنیا شما را فریب ندهد، و همچنین فریب وضع كسانی كه خداوند به آنها مهلت داده است (تا حجت خحود را بر آنها تمام كند و آنان نیز توجه خود را بطور كلی از خدا قطع كرده اند) نخورید، كه چنان می بینم كه حقیقت بشما رسیده، (و حضرت صاحب الامر - عجل الله تعالی فرجه-) ظهور فرموده است).

نتیجه بحث:

با توجه به نمونه های یاد شده و بررسی روایاتی كه از رسول گرامی اسلام درباره ی مشرق و حركت پرچم های سیاه و قیام زمینه سازان حكومت جهانی مهدی علیهم السلام تا اینجا آوردیم، جای هیچگونه شك و تردید برای هیچ انسان عاقل، و صاحب فكر و اندیشه



[ صفحه 243]



سالم باقی نمی ماند كه مراد از (یقتل عند كنزكم) یا (یقتل عند كرتكم) حوادث مربوط به عراق، و مراد از مشرق سرزمین اسلامی ایران، و مقصود از جنبش پرچم های سیاه حركت انقلابی تشیع، در سرزمین مقدس ایران اسلامی است.


[1] لمعان الأنوار ص 112 چاپ سال 1338 هجري قمري.

[2] ارشاد مفيد ص 361 و مترجم آن ج 2 ص 353 حديث 23.

[3] فلاح السائل، چاپ اول ص 200.

[4] قرقيسيا شهركي در شمال «سوريه» در «الجزيره» مي باشد كه در محل اتصال دو رود فرات و خابور واقع است. (لغتنامه ي دهخدا و قاموس الاعلام تركي).

[5] بحارالانوار، ج 52 ص 238-237.

[6] توضيحاتي كه در مورد فرات و دجله و باتلاقها و صراة آورديم از دو كتاب معجم البلدان و جغرافياي كامل جهان در صفحه 208 است.

[7] بحارالانوار، ج 52، ص 110.