کد مطلب:280098 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:291

پیشگفتار
مرزهای جغرافیایی درهم ریزد، دنیا رنگهای دیگر گیرد، مصلح كل جهان، حامی مستضعفان، و ویرانگر كاخهای ستمگران، بنیانگذار حكومت واحد جهانی، حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ظهور كرده، كاخهای ظلم و استبداد را بر سر ستمگران فرو ریزد و شالوده ی حكومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی استوار سازد. بر فراز كره ی خاكی دیگر ستمی روی ندهد و در زیر آسمان نیلی از تبعیض و بی عدالتی نشانی نماند. فساد و تباهی از جهان رخت بربندد و معیارهای برجسته ی انسانی، ارزش واقعی خود را باز یابد.

و اینك یك هزار و یكصد و پنجاه سال است كه دست نیرومند الهی در آستین «غیبت» فرو رفته، تا روزی پس از سپری شدن دوران غیبت، ظهور كرده، آفتاب عدالت را بر هر كوی و برزنی بتاباند و بر جنایتها و خیانتهای انسانها خاتمه دهد.

نوید ظهور آن مصلح بزرگ جهان، علاوه بر قرآن مجید، در تمام كتابهای آسمانی، چون انجیل، تورات و زبور آمده است.

اگرچه به جز قرآن كریم، همه ی كتابهای آسمانی دستخوش تحریف



[ صفحه 6]



شده اند، لكن باز جملاتی از دستبرد تحریف گران مصون مانده، كه در آنها از ظهور مصلح كل جهان گفتگو شده است. نظر به اینكه این نویدها به صورت پیشگویی و در ارتباط با حوادث آینده بیان شده، و مضامین آنها در قرآن كریم و اخبار متواتر و مسلم اسلامی وارد شده است، هیچ تردیدی نمی ماند در اینكه این عبارتها از منطق وحی سرچشمه گرفته، و در طول زمان در دستبرد انسانها مصون مانده است.

پیرامون همه ی ادیان، اعم از وثنیت، كلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و اسلام، به استناد نویدهای كتب مقدس شان، در انتظار ظهور آن مصلح الهی به سر می برند. كه قسمتی از این نویدها در بخش اول این كتاب آمده است. [1] .

سیری گذرا در نمونه های یاد شده در این كتاب برای اثبات اصالت مهدویت و جهانی بودن اعتقاد به ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه كافی است.

اعتقاد به ظهور حضرت مهدی یكی از مسائل بنیادی و حیاتی اسلام به شمار می رود و با دیگر عقاید و احكام اسلامی پیوند ناگسستنی دارد.

بیش از یكصد و بیست آیه در قرآن كریم وارد شده كه پیشوایان معصوم علیهم السلام آنها را به ظهور حضرت بقیةالله تفسیر نموده اند، از آن در بخش دوم این كتاب آمده است. [2] .



[ صفحه 7]



در لابلای روایات متواتری كه از حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم و سایر پیشوایان دین صادره شده است، كلیه ی اوصاف و تمام جزئیات زندگی، ظهور، نهضت جهانی و قیام همگانی آن مصلح الهی و پایه گذار حكومت واحد جهانی بیان شده است.

احادیث وارده در پیرامون حضرت بقیةالله ارواحنا فداه از طریق شیعه و سنی بیرون از شمار است. از این رهگذر ما فقط فهرست قسمتی از آنها را در ذیل از نظر خوانندگان گرامی می گذرانیم:

1- در 293 حدیث تصریح شده كه او فرزند امام حسن عسكری علیه السلام است.

2- در 90 حدیث گفته شده كه او نوه ی امام هادی و نبیره ی امام جواد علیه السلام است.

3- در 95 روایت وارد شده كه او چهارمین فرزند امام رضا علیه السلام است.

4- در 199 روایت وارد شده كه او پنجمین فرزند حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است.

5- در 202 حدیث وارد شده كه او ششمین فرزند امام صادق علیه السلام است.

6- در 103 روایت وارد شده كه او هفتمین فرزند امام باقر علیه السلام است.

7- در 185 حدیث آمده كه او هشتمین فرزند حضرت سجاد علیه السلام است.

8- در 308 روایت وارد شده كه او نهمین فرزند امام حسین علیه السلام است.

9- در 214 حدیث آمده است كه او از تبار امیر المومنان علیه السلام است.



[ صفحه 8]



10- در 192 روایت وارد شده كه وی از اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها است.

11- در 48 روایت تصریح شده كه وی همنام رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

12- در 136 حدیث تصریح شده كه او دوازدهمین امام و آخرین پیشوا است.

13- در 91 روایت از غیبت طولانی او گفتگو شده است.

14- در 7 حدیث از كیفیت انتفاع مردم از آن حضرت در زمان غیبت سخن رفته است.

15- در 51 حدیث سیرت و صورت او توصیف شده است.

16- در 47 روایت تصریح شده كه در عصر او اسلام دین جهانی خواهد شد، و آیه ی شریفه:«لیظهره علی الدین كله» به دست او تحقق خواهد یافت.

17- در 123 روایت آمده كه او شخصا عدالت اجتماعی را در پهنه ی گیتی برقرار خواهد كرد.

18- در 293 حدیث از تولد آن مهر تابان گفتگو شده است.

19- در 318 روایت عمر طولانی آن حضرت مطرح شده، و در برخی از آنها تصریح شده كه عمر شریفش به قدری طولانی می شود كه جز مومنان راستین، كسی در اعتقاد خود استقرار نمی ماند.

20- در 657 حدیث درباره ی ظهور و علایم ظهور بحث شده است. [3] .

متن 3692 روایتی كه فهرست آنها در بالا گفته شده، به اضافه ی 2515 روایت دیگر در پیرامون آن حضرت در منابع شیعه، از پیشوایان معصوم به دست ما رسیده است و در كتاب پرارج «منتخب الاثر» جمع آوری شده است. در این كتاب جمعا 6207 روایت با ذكر مأخذ از 154 كتاب معتبر



[ صفحه 9]



و دست اول شیعه استخراج و گرد آوری شده است.

روایاتی كه پیرامون نهضت جهانی حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) در منابع معتبر اهل تسنن آمده است، دست كم از روایات شیعیان نمی باشد، و حتی در «صحاح ست» كه معتبرترین كتابهای روایتی اهل تسنن است، روایات قائم آل محمد علیه السلام به شرح زیر آمده است:

1- صحیح بخاری: كتاب الأحكام و باب نزول عیسی بن مریم علیه السلام.

2- صحیح مسلم: باب الفتن، اشراط الساعة، و باب نزول عیسی علیه السلام.

3- سنن ابن ماجه: باب خروج المهدی ارواحنا فداه.

4- سنن ابی داود: كتاب المهدی ارواحنا فداه.

5- سنن ترمذی: باب ما جاء فی المهدی ارواحنا فداه.

در مسند احمد، پیشوای حنبلی ها و دیگر سنن و جوامع اهل تسنن، روایات حضرت مهدی علیه السلام مشروحا آمده است.

استاد «علی محمد علی دخیل» اسامی 205 كتاب از بزرگان اهل سنت را در كتاب پرارج «الامام المهدی» آورده است كه تعداد 30 نفر آنها مستقلا درباره ی حضرت ولی عصر ارواحنا فداه كتاب نوشته اند، و 31 نفرشان فصلی را در كتابهای خود به روایات حضرت مهدی ارواحنا فداه اختصاص داده اند و تعداد 144 نفرشان به تناسبهای مختلف روایات حضرت مهدی رومحی له الفداء را در كتابهای خود آورده اند.

اگر بخواهیم اسامی همه ی این كتابها را نقل كنیم، سخن به درازا می كشد، از این رهگذر فقط از كتابهایی كه مستقلا در پیرامون حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از بزرگان اهل سنت به رشته ی تحریر آمده، به ترتیب تهجی نام می بریم:

1- ابرازالوهم من كلام ابن حزم، تألیف: احمد بن صدیق بخاری.



[ صفحه 10]



2- الاحادیث القاضیة بخروج المهدی، تألیف: محمد بن اسماعیل امیر یمانی، متوفی 751 ه.

3- احادیث المهدی، تألیف: ابوبكر خثیمه.

4- أحوال صاحب الزمان، تألیف: سعد الدین حموئی، متوفی 722 ه.

5-أخبار المهدی، تألیف حماد بن یعقوب رواجنی.

6- أربعین حدیث فی المهدی، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی 430 ه.

7- أربعین حدیث فی المهدی، تألیف: ابوالعلاء همدانی.

8- ارشاد المستهدی فی نقل بعض الاحادیث و الآثار الواردة فی شأن الامام المهدی، تألیف: محمد علی حسین بكری مدنی.

9- البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان ارواحنا فداه، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی 975 ه.

10- البرهان، تألیف: محمد بن عثمان كراجكی.

11- البیان فی اخبار صاحب الزمان علیه السلام، تألیف: محمد بن یوسف گنجی شافعی، متوفی 658 ه.

12- تحدیق النظر فی اخبار المهدی المنتظر علیه السلام، تألیف: محمد بن عبدالعزیز بن مانع.

13- تلخیص البیان فی علامات مهدی آخر الزمان علیه السلام، تألیف: ابن كمال پاشا حنفی، متوفی 940 ه.

14- تلخیص البیان فی اخبار مهدی آخر الزمان روحی له الفداء تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی 975 ه.

15- التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح، تألیف: شوكانی.

16- الجواب المقنع المحرر، فی الرد علی من طغی و تبحر، بدعوی انه



[ صفحه 11]



عیسی اوالمهدی المنتظر ارواحنا فداه، تألیف: محمد حبیب الله بن مایانی جكنی شنقیطی.

17- الرد علی من حكم و قضی، ان المهدی (ارواحنا فداه) جاء و مضی، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی 1014 ه.

18- الرد علی من كذاب اللأحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: محمد بن عباد.

19- رسالة فی المهدی (علیه السلام) تألیف: ابن حجر مكی، متوفی 973 ه.

20- رسالة مهدی آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی 1014 ه.

21- صاحب الزمان (علیه السلام) ابوالعنبس محمد بن اسحاق بن ابراهیم كوفی، قاضی صمیره، متوفی 275 ه.

22- صفة المهدی (ارواحنا فداه)، ابو نعیم اصفهانی، متوفی 430 ه.

23- العرف الوردی فی اخبار المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی 910 ه.

24- العرف الوردی فی اخبار المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، متوفی 685 ه.

25- العرف الوردی فی دلایل المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: عبدالرحمن بن مصطفی.

26- العطر الوردی، فی شرح القطر الشهدی، فی اوصاف المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: محمد بن محمد بن احمد بلبیسی، متوفی 1308 ه.

27- عقد الدرر فی اخبار المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، متوفی 685 ه.

28- عقیدة اهل السنة و الأثر، فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: محسن بن عباد.



[ صفحه 12]



29- علامات المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی 910 ه.

30- الفتوی فی مسئلة المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: رابطة العالم الاسلامی مكة، زیر نظر: شیخ محمد منتصر كتانی.

31- فرائد الفوائد، تألیف: مرعی ین یوسف مقدسی، متوفی 1031 ه.

32- فوائد الفكر فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: نامبرده.

33-القطر الشهدی فی اوصاف المهدی (ارواحناه فداه)، تألیف: احمد بن احمد حلوانی شافعی، متوفی 1308 ه.

34- القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف: شهاب الدین احمد بن محمد، ابن حجر مكی، متوفی 973 ه.

35- مرآة الفكر فی المهدی المنتظر (ارواحنا فداه)، تألیف مرعی بن یوسف مقدسی، متوفی 1031 ه.

36- المشرب الوردی فی مذهب المهدی (ارواحنا فداه)، تألیف: ملا علی متقی هندی، متوفی 1014 ه.

37- مناقب المهدی، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی 430 ه.

38- المهدی، تألیف: ابن قیم جوزیه، متوفی: 751 ه.

39- المهدی، تألیف:ابوداود (صاحب سنن)، متوفی 275 ه.

40- المهدی، تألیف: ادریس عراقی مغربی.

41- مهدی آل الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) تألیف: علی بن سلطان محمد هروی حنفی.

42- المهدی الی ما ورد فی المهدی (ارواحنا فداه) تألیف: محمد ابن طولون.

43-نبذة من علامات المهدی، تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفی 910 ه.

44- النجم الثاقب فی بیان ان المهدی من اولاد ابی طالب.



[ صفحه 13]



45- النظم الواضح المبین، تألیف: عبدالقادر بن محمد سالم.

46- نعت المهدی (علیه السلام)، تألیف: ابو نعیم اصفهانی، متوفی 430 ه.

47- الوهم المكنون فی الرد علی ابن خلدون، تألیف: ابوالعباس بن عبدالمومن مغربی.

48- الهدیة المهدویة، تألیف: ابوالرجا محمد هندی.

49- الهدیة الندیة، للامة المحمدیة فیما جاء فی فضل الذات المهدیة، تألیف: قطب الدین مصطفی بن كمال الدین حنفی، متوفی 1162 ه.

50- ینابیع المودة، تألیف: حافظ سلیمان قندوزی. [4] .

در اینجا یادآوری این نكته لازم است كه در كتابهای اهل سنت به نقل روایات كلی حضرت مهدی روحی له الفداء اكتفا نشد، بلكه از اوصاف و خصوصیات آن حضرت به تفصیل گفتگو شده است، مثلا در 35 كتاب از دانشمندان سنی، تصریح شده كه مهدی موعود علیه السلام فرزند بلافصل امام حسن عسكری (علیه السلام) می باشد. [5] .

از زمان رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم تا عصر اصحاب و تابعین، در هر عصری مسائل مربوط به حضرت مهدی ارواحنا فداه، در میان توده ی مردم مشهور و زبانزد خاص و عام بود و در هر بعدی از ابعاد آن كتابهای مستقلی نوشته شده است. اگر روزی بتوانیم كتابهایی را كه در هر عصری پیرامون حضرت مهدی ارواحنا فداه نوشته شده، احصا كنیم، خود یكی از مستدل ترین راههای اثبات «اصالت مهدویت» خواهد بود.

نگارنده ی این سطور كتابی در دست تألیف دارد كه در آن مشخصات بیش از یك هزار جلد كتاب را گرد آورده كه از سوی علمای بزرگ در پیرامون



[ صفحه 14]



حضرت بقیة الله روحی له الفداء استقلالا نگارش یافته است.

در اینجا به عنوان نمونه از چند دانشمند بزرگ شعیه نام می بریم كه پیش از ولادت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در پیرامون غیبت آن حضرت كتاب نوشته اند:

1- ابو اسحاق، ابراهیم بن صالح انماطی كوفی اسدی، از اصحاب حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می باشد، كه كتابی در «غیبت» نوشته، و ابن قولویه این كتاب را با یك واسطه از او روایت كرده است. [6] .

2- ابوالحسن، علی بن حسن بن محمد طائی جرمی شاطری، معاصر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، كه كتابی بنام «الغیبة» نوشته است. [7] .

3-ابوالحسن، علی بن عمر اعرج كوفی، از یاران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مولف كتابی به نام «الغیبة». [8] .

4- حسن بن علی بن ابی حمزه ی بطاینی، كه در عصر امام رضا علیه السلام می زیسته، و كتابی در پیرامون «غیبت» نوشته است. [9] .

5- ابوالفضل عباس بن هشام ناشری، از اصحاب امام رضا علیه السلام و متوفی 220 هجری و صاحب كتاب «الغیبة». [10] .

6- ابو محمد، فضل بن شاذان ازدی، از اصحاب امام رضا علیه السلام و متوفی 360 هجری، و صاحب 180 جلد كتاب ارزنده در حمایت از حریم مقدس ولایت، كه یكی از آنها كتاب «الغیبة» است. [11] .

7- همچنین كتابهای فراوانی از معاصرین امام حسن عسكری



[ صفحه 15]



علیه السلام مانند «ابراهیم بن اسحاق» [12] و معاصرین نواب اربعه، مانند «محمد بن قاسم بغدادی» متوفی 332 ه. به نام «الغیبة» به یادگار مانده است. [13] .

فهرست بالا مربوط به كسانی است كه پیش از ولادت حضرت مهدی كتاب مستقلی در موضوع «غیبت» نوشته اند. و گرنه درصدها كتاب پیش از ولادت آن حضرت موضوع غیبت مطرح شده است. مثلا «حسن بن محبوب» یكی از محدثین مورد اعتماد، صد سال پیش از ولادت حضرت مهدی ارواحنا فداه، احادیث مربوط به غیبت را در مشیخه ی خود آورده است. [14] .

كتاب حاضر:

كتابی كه در پیش رو دارید نخستین جلد از مجموعه ی آثار مولف عالی قدر، در پیرامون نهضت جهانی مصلح غریبی حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء است، كه مولف گرانقدر جلد اول را به سبك كتاب پرارج «كمال الدین و تمام النصحة» تالیف كرده، و به پیروی از شیخ بزرگوار مرحوم صدوق، روایات رسیده از هر معصومی را در یك بخش قرار داده است. یكی از مزایای این شیوه، امكان بررسی سیر تكاملی احادیث مهدی موعود ارواحنا فداه در عصر معصومین علیهم السلام می باشد. این شیوه در كتابهای عربی معمول بود ولی در كتابهای فارسی معمول نبود و شاید این كتاب، نخستین كتاب فارسی باشد كه بر این شیوه استوار است.



[ صفحه 16]



از دیگر مزایای این كتاب، آوردن متن عربی احادیث، و اعراب گذاری آنهاست كه هر طبقه ای را سودمند خواهد بود و گفتار معصومین علیهم السلام دلهای مومنان را نورانی خواهد نمود، كه كلامشان نور، رشد و هدایت است.

در ترجمه ی احادیث تلاش بر این بود كه با حفظ امانت در ترجمه، ترجمه ها ساده و روان باشد.

ناشر محترم ادیت كردن این كتاب را به نگارنده پیشنهاد نمود، نگارنده برای عرض ادب به پیشگاه حضرت بقیة الله روحی له الفداء و برای ادای قسمتی از حقوق فراوانی كه مولف بزرگوار بر گردن او داشت، با اشتیاق فراوان پذیرا شد و تا جائی كه بضاعت علمی حدودش اجازه می داد در تهذیب و تنظیم آن كوشید و اینك این خدمت ناچیز را به پیشگاه یكتا بازمانده از حجتهای پروردگار، حضرت حجة بن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء تقدیم می نماید.

مولف گرانقدر:

مولف بزرگوار یكی از خدمتگزاران صدیق آستان مقدس پیشوای انس و جان، حضرت بقیة الله امام زمان ارواحنا فداه می باشد، كه چون عاشقی دلسوخته از درد هجران می نالد و دو چشم انتظار با یك دنیا امید به كوی معشوق دوخته، در انتظار فرا رسیدن لحظه ی موعود ثانیه شماری می كند.

مولف جلیل القدر از پرورش یافتگان مكتب والای اهل بیت علیهم السلام، و دستپرورده ی استاد گرانقدری چون مرحوم آیت الله حاج شیخ بهاء الدین محلاتی (قدس سره) می باشد، كه عمری را در شهر ادب پرور شیراز به ارشاد و هدایت مردم در سنگر محراب و منبر سپری نموده، عاشقان شیدایی تربیت نموده، كه شعاع تربیت او از محدوده ی شیراز تجاوز كرده،



[ صفحه 17]



شاگردانی را در قم و تهران به سوی خود جذب كرده است.

مولف بزرگوار از نیك بختانی است كه مكرر سعادت تشرف به پیشگاه كعبه ی مقصود و قبله ی موعود را پیدا كرده، و داستانهای جالب و ارزنده ای دارد كه در كتمان آنها می كوشد، و گوشه ای از آنها توسط دوستانش كه در برخی از تشرفها شركت داشته اند، به ما رسیده است. و اینكه برای حسن ختام این سطور، یكی از داستانهای جالب ایشان را از كتاب پرارج «ملاقات با امام زمان علیه السلام» در اینجا می آوریم:

استاد معظم، دانشمند گرانقدر حضرت حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای حاج سید حسن ابطحی، موسس كانون بحث و انتقاد دینی مشهد مقدس، صاحب تألیفات گرانقدری چون:«پرواز روح»، كه از دوستان نزدیك مولف بزرگوار است در كتاب پرارج: «ملاقات با امام زمان علیه السلام». چنین می نویسد:

در سال 1353 هجری شمسی كه به مدینه منوره مشرف شده بودم نیمه شبی كه شهر مدینه كاملا خلوت بود و ساختمانهای قسمت باب السلام را خراب كرده بودند و هنوز سابیانهای فعلی آن قسمت را نساخته بودند.

میدان وسیعی كه از دیوارهای حرم تا خیابان مقابل مسجد غمامه امتداد داشت وجود پیدا كرده بود و من در خدمت آقای حاجی خادمی چون در آن آخر شب هنوز درهای حرم را باز نكرده بودند پشت دیوارهای مسجد النبی صلی الله علیه و آله نشسته بودیم و ایشان طبق معمول كه دائما بیاد مولای خود هستند و همیشه سخن از آن حضرت می گویند و اظهار عشق به آن وجود مقدس می نمایند آن شب هم از هر دری درباره حالات حضرت حجة بن الحسن علیه السلام



[ صفحه 18]



سخن به میان آورده بودند و اظهار علاقه به آن حضرت می نمودند، ضمنا گفتند: از شما سوالی دارم؟

گفتم: بپرسید.

گفتند:آیا ممكن است حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء در مدینه منوره منزلی نداشته باشند؟

گفتم: چرا ممكن نباشد لازم نیست كه آن حضرت در هر شهری خانه ای داشته باشند بخصوص با توجه به اینكه خانه دوستانشان متعلق به ایشان است.

معظم له گفت: نه من معتقدم كه آن حضرت در مدینه منوره خانه ای دارند.

گفتم: آن خانه كجاست؟

فرمود: اگر من خانه ی آن حضرت را می دانستم كه اینجا نمی نشستم؟ (من می دانستم كه وقتی این حالات برای محبین آن حضرت پیش می آید با مختصری پیگیری می توان استفاده های زیادی نمود لذا گفتم:)

من اگر این اعتقاد را می داشتم یعنی معتقد بودم كه حضرت بقیةالله ارواحنا فداه در مدینه منوره خانه ای دارند در این چند روزی كه در مدینه بودم تمام درهای خانه های مدینه منوره را می زدم و از اسم صاحب منزل سوال می كردم تا خانه آن حضرت را پیدا كنم، و اضافه كردم كه اگر این عمل با جدیت و پشت كار داشتن صحیحی انجام بشود نهایت پنج الی شش روز بیشتر طول نمی كشد تا آنكه انسان خانه آن حضرت را پیدا می كند مگر مدینه چه قدر خانه دارد و این مدت زحمت و خجالت كشیدن احتمالا از مردم فحش و ناسزا شنیدن برای رسیدن به این هدف مقدس ارزش دارد.

و حال آنكه من معتقدم غیرت و لطف و محبت حضرت بقیة الله



[ صفحه 19]



ارواحنا فداه اجازه نمی دهد كه دوستش برای رسیدن به او تا این حد زحمت و خجالت بكشد و طبعا نمی گذارند پس از یكی دو در خانه زدن بیشتر معطل شوید و خانه را به شما نشان می دهند.

ولی چون من معتقد نیستم یعنی یقین ندارم كه آن حضرت در مدینه منوره خانه ای داشته باشند این عمل را انجام نداده ام.

خلاصه به قدری در این باره با معظم له حرف زدم كه ایشان در همان نیمه شب از جا برخاست و ایستاد من هم ایستادم و متحیر بود كه از كجا و از كدام طرف شروع كند، و به اطراف نگاه می كرد، من در هر لحظه منتظر لطفی از طرف حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بودم.

ناگهان در صورتی كه در سراسر میدان وسیع پرنده ای پر نمی زد همه مردم در خانه ها به خواب بودند سكوت عجیبی همه را جا گرفته بود صدائی از خیابان مقابل مسجد غمامه به گوش می رسید كه شخصی به زبان فارسی صدا می زند «از این طرف. از این طرف» ما به طرفی كه صدا می آمد نگاه كردیم از دور شخصی را كه نمی توانستیم خصوصیات قیافه و لباسش را تشخیص دهیم دیدیم كه ظاهرا ما را صدا می زند.

آقای حاجی خادمی گفتند: ما را به طرف خانه ولی عصر علیه السلام صدا می زنند و اشك از دیدگانش جاری شد و بدون معطلی به آن طرف حركت كردند.

من كه در این جریانات خیلی دیر باورم با خود گفتم: حتما یكی از ایرانی ها خیال كرده كه ما رفقای او هستیم و راه را گم كرده ایم او ما را به آن طرف صدا می زند و راهنمایی می كند ولی آن شخص پس از آنكه ما را صدا زد به طرف كوچه هایی كه در آن حدود بود رفت و ما دیگر او را ندیدیم.

آقای حاجی خادمی در طول راه تا محلی كه آن شخص ایستاده بود می فرمود استشمام عطر عجیبی می كنم.



[ صفحه 20]



بالاخره پس از ده دقیقه به آن محل رسیدیم ولی باز در آن محل سر سه راهی متحیر بودیم كه باید از كدام طرف برویم.

این تردید چند لحظه بیشتر طول نكشید كه صدای موتور دنده ای قویی آرامش خیابان را به هم زد و موتور سواری از انتهای خیابانی كه مقابل مسجد غمامه است پیدا شد وقتی كه به ما رسید از سرعتش كاست و توقف كوتاهی نزد ما كرد و اشاره به خیابان فرعی كه پشت فندق الحرم است نمود و به زبان فارسی گفت:

«از این طرف.. از این طرف..» و با سرعت از ما دور شد.

در این جا من هم می خواستم كم كم احتمال بدهم كه این راهنمایی ها طبیعی نیست.

زیرا اگر فرد اول به حسب تصادف آن صدا را زده بود، دیگر این موتوری كه معمولا ایرانیها در مدینه موتور سوار نمی شوند عادی نبوده به خصوص كه این موتور سوار نزدیك ما توقف كرد و ما را دید و ممكن نیست كه ما را با رفقای خودش اشتباه كرده باشد.

به هر حال آقای حاجی خادمی با اشك ریزان و ذكر یا صاحب الزمان علیه السلام به طرف آن خیابان فرعی به راه افتاد من هم بهت زده با ایشان می رفتم هنوز ده قدمی بیشتر در آن خیابان نرفته بودیم كه دیدیم جمعی حدود ده نفر جوان اطراف مرد با شخصیتی را كه لباس عربی در برداشت گرفته بودند و سخنان او را گوش می دادند و خوب روشن بود كه از خانه ای تازه خارج شده اند و می خواهند به جایی بروند و آهسته و آهسته به طرف ما می آمدند وقتی به ما رسیدند آن مرد بزرگوار و با شخصیت نگاهی به ما كرد و گفت (سلام علیكم) ما جواب دادیم ولی این سلام و آن نگاه به قدری دلربا بود كه ما را مبهوت كرده بود.

حاجی خادمی به دیوار تكیه زده بود و اشك می ریخت و پشت سر آنها نگاه می كرد من به فكر افتادم كه ببینم آنها از كجا بیرون آمده اند وقتی به پشت سر نگاه كردم دیدم چراغ خانه ای روشن



[ صفحه 21]



است و كاملا مشخص است كه آنها از این خانه بیرون آمده اند در منزل چوبی بود و به جای شیشه روی در میل گردهایی به فاصله سه انگشت از هم جدا نصب شده بود.

خانه كاملا قدیمی و بدون تشریفات ظاهری بود داخل منزل پشت در چراغی روشن بود و شخصی كه ظاهرا خادم آن خانه بود زیر آن چراغ ایستاده بود.

بالای در خانه تابلویی نصب بود و چراغ نسبتا پر نوری روی آن تابلو روشن شده بود كه كاملا تابلو و مقداری از سطح خیابان را منور كرده بود.

روی این تابلو با خط طلائی برجسته ای نوشته شده بود:

«منزل المهدی الغوث»

البته ترتیب نوشته باین نحوه بود كه كلمه «منزل» بالای تابلو قرار گرفته و در سطر دوم كلمات «المهدی - الغوث» به همین نحوه كه اینجا نوشته شده قرار داشت وقتی آقای حاجی خادمی این تابلو را دید یقین كرد كه با سهولت به مقصد و هدف خود رسیده و خانه پرنور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه را پیدا كرده است و لذا او پشت در خانه مختصری نشست ولی من هنوز می خواستم از موضوع بیشتر تحقیق كنم خود را پشت میل گردهای آن در چوبی رساندم و از مردی كه زیر چراغ در داخل منزل ایستاده بود به زبان عربی پرسیدم:

صاحب البیت فیه.

یعنی صاحب خانه در خانه است او با كمال محبت با لبهای متبسم به من جواب داد و گفت «الان راح» یعنی همین الان تشریف برد.

من دانستم كه آقایی كه با جمعی در خیابان می رفتند صاحب خانه است و نامش مهدی است و لقبش الغوث است ولی آیا حقیقتا او حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان علیه السلام بوده یا شخص دیگر



[ صفحه 22]



به حسب تصادف با این نام و لقب در اینجا زندگی می كند؟

خلاصه پشت آن در نشسته بودیم كم كم مستخدم آن خانه چراغ داخل منزل را خاموش كرد و مثل آنكه رفت بخوابد.

ولی من در باطن آن چنان دچار طوفان فكری عجیبی شده بودم كه نزدیك بود قالب تهی كنم با خود می گفتم مگر می شود مثل منی لیاقت به این فیض عظمی پیدا كند.

از طرف دیگر با توجه به اینكه آن موتور سوار به فارسی ما را راهنمایی كرد و دیگر آنكه معمولا اهل سنت نام مهدی از روی خود نمی گذارند و حتی شیعیان مدینه هم از باب تقیه كمتر این نام مقدس را دارا هستند مرا امیدوار می نمود كه شاید این لیاقت نصیبم شده باشد.

به هر حال حدود یك ساعت پشت آن در نشستیم و آقای حاجی خادمی حال خوشی داشت سپس حركت كردیم و به محل اقامتمان رفتیم صبح آن شب قافله ما عازم مكه بود و من در آن سفر نتوانستم دو مرتبه به در آن خانه بروم ولی در سفرهای بعد كه موفق به زیارت مدینه منوره شده بودم به آنجا رفتم چند خانه شبیه یكدیگر در آنجا بود ولی آن تابلو روی هیچیك از آن درها نبود اما آقای حاجی خادمی می گفتند من در هر سفر كه مشرف شده ام آن خانه را با همان تابلو زیارت كرده ام... [15] .

آنانكه از نزدیك با مولف بزرگوار آشنا هستند به خوبی می دانند كه در شبانه روز بیشترین ساعات عمر با بركتشان را با «یاد مهدی» سپری می شود و چه قدر متناسب است كه عنوان سری آثار خود را «یاد مهدی» نامیده اند، و



[ صفحه 23]



به همین دلیل مطالب كتاب از كشش و جذبه ی خاصی برخوردار است، زیرا این مطالب از قلبی سرشار از عشق مولی، و دلی خونبار از درد هجران سرچشمه گرفته، و همراه با قطرات اشك بر روی صفحات كاغذ نقش بسته است. كه امیدواریم خواننده ی گرامی نیز در وضع مشابهی حقایق مندرج در آن را مطالعه نماید و با مطالعه ی هر سطری بر مراتب ولائی او افزوده شود و با مطالعه ی هر سطری گامی به مولی و پیشوای خود نزدیكتر شده، از عوامل بازدارنده دورتر گردد، تا در حومه ی مغناطیسی او قرار گیرد و همراه دیگر ذرات عالم در پیرامون هسته ی مركزی جهان آفرینش، خورشید فروزان امامت، و هدف اعلای جهان خلقت به گردش در آید.

و اینك دامن سخن فرا می چینم و همراه دیگر خوانندگان گرامی پای سخنان مولف گرانقدر می نشینم. امید آنكه پیش از پایان یافتن این كتاب، فرمان ظهور فرارسد و خلعت ظهور به اندام رسای حضرت بقیة الله ارواحنا فداه پوشانیده شود و دیدگان نگران ما با دیدار آن جمال الهی منور گردد و پرچم حق بر فراز كره ی خاكی به اهتزار در آید و توفیق جهاد در محضر آن پیشوای دادگستر نصیبمان گردد.

دهم شوال المكرم 1404 ه.ق.

علی اكبر مهدی پور



[ صفحه 27]




[1] براي توضيح بيشتر به كتابهاي: بشارتهاي عهدين، او خواهد آمد، و سيماي امام زمان (ارواحنا فداه) در آئينه اديان، مراجعه شود.

[2] براي تحقيق بيشتر به كتابهاي: المحجه فيما نزل في القائم الحجة (عليه السلام) المهدي في القرآن، موعود قرآن، شواهد التنزيل و سيماي امام زمان (ارواحنا فداه) در آئينه قرآن مراجعه شود.

[3] او خواهد آمد، چاپ هشتم ص 77.

[4] او خواهد آمد، ص 84 - 79.

[5] اسامي آنها را در كتاب «موعود كه جهان در انتظار اوست» ص 48-51 بخوانيد.

[6] رجال نجاشي ص 28 و فهرست شيخ طوسي ص 75.

[7] فهرست شيخ طوسي ص 118، رجال نجاشي ص 193 و رجال شيخ طوسي ص 357.

[8] رجال نجاشي ص 194.

[9] قاموس الرجال ج 3 ص 193، رجال نجاشي ص 28 و فهرست شيخ طوسي ص 75.

[10] رجال نجاشي ص 215، رجال شيخ طوسي ص 384 و فهرست شيخ طوسي ص 147.

[11] رجال شيخ طوسي ص 420، فهرست شيخ طوسي ص 150 و رجال نجاشي ص 235.

[12] رجال نجاشي ص 15 و فهرست شيخ طوسي ص 29.

[13] الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج 16 ص 80.

[14] اعلام الوري، ص 416.

[15] ملاقات با امام زمان عليه السلام ص 41 -37.