کد مطلب:283800 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:276

غدیر
نیاز و اضطرار به بعثت، قانون و راهنمای الهی، در نگاه غیر شیعی، با ختم نبوّت اشباع شد و بلوغ تفكّر بشری و سیری طبع اش؛ احساس كاذب استغنای از وحی را در دماغ اش پروراند، و تصوّر كرد كه مستغنی از پیامبر و حجّت - با هر تحلیلی كه صورت بگیرد - می توان از سفره ی وحیانی آنان سود جست. از دید برخی، گرچه بشر، در رفع مخاصمات یا یافتن راه كمال خود، نیاز به وحی و حجّت آسمانی داشت و این قانون و برنامه، با تلقّی و ابلاغ معصوم برای نجات بشر از حیات هبوط زده، بر آنان عرضه شده است، ولی با ابلاغ قانون كامل - كه كمال خود را در فرایندی تاریخی در گذر زمان و پیدایش زمینه ها، كسب كرده - می تواند با فهم و تفسیر خویش از این مائده ی آسمانی، تعیّش كند. پلورالیزم و نسبیّت فهم و حجیّت همه ی آن ها، استغنای از حجّت را در دوره ی ختمیه مطرح می كند. حسبنا كتابُ الله شعار كفایت و استغنای بشر از حجّت الهی و معصوم است. ادّعای توان بهره وری عقول ناقص فرشیان با اتكای به قیاس و استحسان بدون اتكا و بهره وری و استمداد از فهمی آسمانی و معصومانه از سفره ی وحیانی انبیا است.

غدیر، اضطرار بشریّت به تفسیر انسان رهیده از هوس و كشش و طمع و تهدید است. عصمت، یعنی آگاهی و آزادی، آگاهی به مسیر و آزادی از همه بندها و رقیّت ها و كاستی ها.

غدیر، ردّ حجیّت فهم ها و تكثّر آن و رد استغنای بشر از فهم حجّت معصوم و توان بهره وری مستقل از كتاب الهی است، در برابر شعار «حسبنا كتاب الله» است كه هم دوش و هم زیستی قرآن با عترت، قانون الهی با فهم معصوم، را بیان می كند.

رحلت و كوچ پیامبر و ختم سلسله ی نبوّت، در گرو قرار گرفتن قانون (كتاب) در كنار عترت (فهم معصوم) است و ضلالت و گم كردن راه، در تفكیك آن دو، و طرح استغنای از حجّت در حوزه ی فهم دین است.

به گوش نداشتن پیام غدیر در تاریخ، گواه است كه تلاش همه ی رسولان هدایت كه تبلور آن، در قرآن محمدصلی الله علیه وآله بود، اگر در كنار فهم معصوم قرار نگیرد، نه تنها راه را نشان نمی دهد كه ممكن است به بیراهه برساند؛ چرا كه قرآن محمدصلی الله علیه وآله كتاب صامت هدایت، «حمّال ذو وجوه» و قابل تأویل های ناصواب و كج راهه های بسیار است. قرآن، آن گاه راهنمای انسان به سوی كمال است كه «كتاب ناطق» و «فهم معصوم» در كنارش و مفسّر و مبیّن اش باشد.

به شهادت قرآن و غدیر، حجّت الهی و فهم معصوم، ضرورت زندگی بشر برای راهپیمایی در مسیر هدایت و سعادت است. انسان، در حركت مستمر خویش، همچنان كه محتاج برنامه و قانون فرا طبیعی است، محتاج فهم برتر معصوم كه ملاك و میزان صحت و سقم بقیه ی فهم ها، است تا سردرگم و گرفتار تشتّت نشود. [1] .

منهای معصوم حركت كردن، انسان را گرفتار بی راهه های زیادی می كند و همراه آنان [2] حركت كردن، یعنی گام زدن در صراط مستقیم و مطمئن:

«أنتم الصراط الاقوم». [3] .

تا كنون احتیاج و اضطرار انسان در مسیر حركت به سوی آرمانشهر نبوی، به دو عامل قانون الهی (وحی) و «تلقّی معصومانه ی» آن از سوی پیامبران الهی و تفسیر و «فهم معصومانه» از آن در تفكّر و نگاه شیعی بررسی شد.


[1] انعام: 153: «و لاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله».

[2] واللازم لكم لاحق.

[3] زيارت جامعه ي كبيره.